در متن اختصاصی سایت سینما سینما/ “ادعای کارگردان «قاچاق سوخت»:فیلمبردار،بدون اجازه عکس های فیلمم را در هلند به نمایش گذاشت” به نوشته ی زهرا نجفی که در مورخ ۲۶/۹/۱۳۹۶ در آن سایت منتشر شده بود حاشیه هایی درباره ی مجموعه عکس قاچاق سوخت بنده بوجود آورده بود.
محمد امین شهنوازی پیرو ادعاهایش در مطلب شما شکایتی نیز در دادسرای فرهنگ و رسانه مطرح کرده بود.پس از طی روند دادگاه و بررسی مستندات،نتیجه ی این دادخواهی برخلاف پیش بینی شهنوازی شد! دادگاه برای بنده قرار منع تعقیب صادر و رای به برائت بنده از این موضوع صادر نموده است.لذا برابر با ماده ۲۳ قانون مطبوعات، نکات زیر جهت تنویر افکار عمومی و درج به عنوان پاسخ در همان سایت ارائه می شود.مضافا حکم نهایی دادسرا جهت رویت بپیوست ارسال میگردد.
- شما در نوشتار خود نام محمدامین شهنوازی را به عنوان مستند ساز آورده اید،لطفا در همین ابتدای امر، یک فیلم مستند،دقت کنید!! فقط یک فیلم مستند از ایشان نام ببرید و یا ارائه کنید تا ما نیز ایشان را به عنوان فیلمساز بشناسیم!تمام تلاش امین شهنوازی برای فیلمسازی همین اثر برای تولید مستند است که نه به دلیل مسائل مالی (طبق ادعای شما) که به دلیل عدم آگاهی وی به اصول فیلمسازی و کارگردانی فیلم به نتیجه نرسیده است؛البته تلاشی هم ایشان در شهرداری زاهدان داشتند که آن هم به دلیل نداشتن شناخت از مستند سازی به یک فیلم تبدیل نشده است.حال سؤال اینجاست که سایت شما بر اساس کدام سند نام مستند ساز بر محمدامین شهنوازی گذاشته است؟؟!!
- بر اساس نوشته ی شما، شهنوازی در سال ۹۰ طرح مستند قاچاق سوخت را به عنوان یک موضوع، یافته و در کلاس آقای اسکویی ارائه می دهد.لازم است بدانید که موضوع قاچاق سوخت که شهنوازی با ادعا در سایت شما، از سال ۹۰ یافته اند از سالها پیش مورد توجه بسیاری از خبرنگاران،عکاسان،فیلمسازان و حتی فعالان محیط زیست و اجتماعی بوده است و بارها قبل از این تاریخ در نشریات،عکس ها و فیلم های مختلف مطرح شده و این موضوع کشف جناب شهنوازی نبوده است!(ای کاش خبرنگار شما یک جستجوی ساده در اینترنت انجام می داد …)
به چند مورد از ثبت این موضوع که خود بنده نیزدر آنها مشارکت داشته ام اشاره می کنم:
فیلم «جاده قدیم» به کارگردانی آقای حسین ریگی لادیز که بنده در آن فیلم دستیار کارگردان و عکاس بوده ام که در سال ۸۲ ساخته شده است!(درست ۸ سال قبل از کشف شهنوازی!)
«فیلم قاچاق سوخت» به کارگردانی آقای حسین ریگی/سال ۸۷ / همکاری بنده بعنوان تصویربردار ( درست ۳ سال قبل از کشف ایشان)
گزارش تصویری قاچاق بنزین/بنده بعنوان عکاس حضور داشتم/نشر در خبرگزاری مهر/تاریخ ۲۷/۱۰/۸۸ (درست۲ سال قبل از کشف ایشان)
فیلم «اقتصاد در مرز» به کارگردانی آقای حسین ریگی / در سال ۹۰/ همکاری بنده بعنوان تصویربردار
تصویربرداری و پژوهش فیلم «سوختِ ما سوخت» به کارگردانی آقای یاسین خوش آمدزهی/ از سال ۸۹ تا ۹۶
و نمونه های دیگری هم وجود دارد مانند کار آقای مازیار مشتاق گوهری که تصویربرداری شده و در مرحله ی تدوین است.
جالب است امین شهنوازی در گذشته هم چنین ادعاهایی را مطرح کرده بود و موضوع را هم به دادگاه کشانده بود، ایشان قاچاق سوخت را کشف خودش می داند و اشاره می کند که رفتن به چنین مکانی کار سختی است و غیر از آقای شهنوازی که طبق گفته ی خودش، اقوام و خویشاوندانش در این کار هستند شخص دیگری نمی تواند به این مکان ها دست پیدا کند.بد نیست اشاره کنم غیر از موارد بالا، مجموعه عکس خانم مهین محمدزاده که یک خانم است و رفتن به مکان های اینچنینی و خارج از عرف جامعه قاعدتا برایش سخت تر است نیز وجود دارد،مجموعه ای با عنوان «زندگی در مرز» که در سال ۹۴ ارائه شده است.
بنابراین هم بکر بودن و هم عدم امکان حضور در فضایی با این موضوع که از طرف آقای شهنوازی مطرح شده بی معنی؛مضحک و بی اساس است.
- در مطلب شما محمد امین شهنوازی مدعی شده است که : این فرد از قابهایی که من میبستم عکس میگرفت. زمانی هم که برای صدای شاتر به او اعتراض میکردم، پاسخ میداد این صداها را بعدا میتوانی در تدوین خارج کنی.
نخست اینکه اگر در هنگام فیلمبرداری،بنده امکان عکاسی هم داشته باشم قابلیت عجیب و خارق العاده است که نشان از توانایی بالای بنده دارد،چگونه می شود که هم پلانهای فیلم را بگیرم و هم عکاسی کنم!فیلمبرداری کار سنگینی است که احتیاج به تمرکز بالا دارد و هوشیاری دائم فیلمبردار را می طلبد،علاوه بر این راشهای فیلم موجود است و اگر چنین فرض محالی امکان داشته باشد،بدون شک صدای شاتر دوربین روی تصاویر ضبط شده و قابل شنیدن است.
آقای شهنوازی ادعا کرده که عکس ها را از من خواسته و من گفته ام بعد از برداشتن عکس های شخصی به او تحویل می دهم،سؤال اینجاست که مگر من عکاس فیلم بوده ام؟ که آقای شهنوازی چنین درخواستی از من کرده باشد و من چنین پاسخی داده باشم .همین اشتباه نشان می دهد که از اساس این گفت و گوها دروغ است و خیال پردازی.
- در مطلب شما آقای شهنوازی ادعای تسویه حساب مالی با من را مطرح کردند ، اما به هر حال سؤال من از شما و ایشان این است که اگر چنین ادعایی درست است چرا هم اکنون دو نامه در انجمن سینمای جوان و حراست شهرداری زاهدان از طرف بنده و سایر عوامل فیلم های به پایان نرسیده ی آقای شهنوازی وجود دارد و ۵ نفر از عوامل ایشان به عنوان طلبکار نامه ها را امضاء کرده اند.(آقایان وحید خدیر به عنوان دستیار تصویربردار، امید کریم و حسین عباس زاده به عنوان صدابردار و محسن شیرزایی به عنوان تدوین گر) که همه به دلیل عدم تسویه حساب چندین ماهه ی آقای شهنوازی از ایشان شکایت کرده ایم و البته قابل پیگیری است و اسنادش موجود! اگر ایشان ادعای استخدام بنده را دارد چرا هیچ گاه برای تسویه حساب اقدام ننموده؟!
جالب است که آقای شهنوازی از شرایط سخت تهیه کنندگی گفته اند در حالیکه هر دو مستند تهیه کننده دارند که در بالا به آن اشاره کردم.
حال فروش فرش زیرپا و عدم به سرانجام رسیدن کار به دلیل مشکلات مالی چه بازی است من نمی دانم.این در شرایطی است که ایشان بدون داشتن هیچ رزومه و تجربه ی فیلمسازی و تنها به دلیل ارتباطاتی که در شورای قبلی شهر زاهدان داشته اند توانسته بودند این کار را از شهرداری بگیرند و ما شنیده ایم که تسویه حساب هم کرده اند و پول قرارداد را کامل گرفته اند اما متاسفانه پول عوامل را هنوز پرداخت نکرده اند.
در انتها لازم می دانم اشاره کنم بنده از سال ها پیش با موضوع قاچاق سوخت درگیر بوده ام و عکس های مختلفی چه قبل و چه بعد از راشهای فیلم آقای شهنوازی داشته ام که تاریخ و فریم های آنها موجود است.در موضوع این اتفاق باید بگویم که همواره افرادی هستند که از آب گل آلود ماهی بگیرند، اما حقیقت پنهان ماندنی نیست.
ضمن سپاس از روشنگری شما، بدیهی است حق خود برای تعقیب کیفری افرادی که بدون دلیل و مستندات باعث بردن آبروی حرفه ای و شغل من شده اند را برای خود محفوظ می دارم.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- «مثل یک بهمن»؛ روایت خنیاگری که صدای یک قوم اصیل شد
آخرین ها
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان
- سینما ایران در آتش سوخت
- ۲۶ هزار پاترهد دست دوستی دادند/ پیش به سوی فیلم-کنسرت «بازی تاج و تخت
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- «سگ سیاه»؛ بازمانده در شهر مردگان
- پیوند نوستالژی و نقد اجتماعی در «سینما شهر قصه»
- سیویکمین دوره جوایز سینمایی لومیر فرانسه؛ نامزدی ۲ سینماگر ایرانی/ «بیگانه» نامزد ۶ جایزه شد


























