تاریخ انتشار:1401/11/07 - 18:25 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 183995

چهارمین نشست «بازیابی» در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش سینماسینما، چهارمین نشست از سلسله نشست‌های بازیابی با عنوان «مداخله هنرمند موسیقی در صورت‌بندی امروز و فردا» روز چهارشنبه پنجم بهمن‌ ۱۴۰۱ با حضور، مسعود شعاری آهنگساز، مدرس و نوازنده، مهران مهرنیا آهنگساز و نوازنده، فردین خلعتبری آهنگساز و آسیه مزینانی منتقد هنری و معاون فرهنگی خانه هنرمندان ایران در سالن استاد امیرخانی این مجموعه برگزار شد.

در ابتدا آسیه مزینانی معاون فرهنگی خانه هنرمندان ایران که مجری این برنامه نیز بود، توضیح داد: این چهارمین نشست از سلسله نشست‌های «بازیابی» است که به امید خروج از بن‌بست‌ها در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.

وی افزود: نشست‌های بازیابی تلاشی است تا بتوانیم به نحوی به امکانات اثربخشی هنر و هنرمندان فکر کنیم. می‌خواهیم آینده را تخیل کنیم و تجربه‌هایی که در این بیش از چهار ماه از سر گذرانده‌ایم را مورد بازخوانی قرار دهیم. نباید اجازه دهیم که به هر بهانه‌ای از پیشرفت باز بمانیم.

مزینانی از زنده‌یاد مسعود پورجم همکار قدیمی خانه هنرمندان ایران که به تازگی درگذشته است نیز یاد کرد.

وی در ادامه با تشکر از همراهی حمیدرضا نوربخش به‌عنوان مدیرعامل خانه موسیقی گفت: در این چهار ماه، موسیقی اتفاقات مهمی را رقم زد به همین دلیل بسیار ضروری است که بیشتر درباره نقش موسیقی در حوادث اخیر و آینده صحبت کنیم.

 

 گفتگو برای عبور از چالش‌ها

در ادامه حمیدرضا نوربخش گفت: خوشحالم که فرصتی دست داد تا بار دیگر باهم درد و دل کنیم و چالش‌ها و راهکارها را مرور کنیم. همان‌طور که مطلع هستید از حدود سه ماه پیش ما در خانه موسیقی جلساتی را آغاز کردیم که آغازگر آن عزیزان جوانی بودند که تا حد زیاد با ناراحتی و حتی عصبانیت خواستند کار عزیزان دربند حوزه موسیقی جدی‌تر دنبال شود و ما هم استقبال کردیم. از آن زمان جلسات ما به‌صورت مستمر برگزار شد.

وی افزود: آرام‌آرام داریم از حوزه مباحث نظری به حوزه مسائل عملی می‌رسیم. در شورای عالی خانه هنرمندان هم از همان چند ماه پیش به این جمع‌بندی رسیدیم که جای این قبیل گفتگوها خالی است و به این نتیجه رسیدیم که باید در حوزه‌های مختلف گفتگو کنیم و به راه‌کاری برسیم. سوال اصلی هم این است که با تمام چالش‌های موجود در راه هنرمندان، امروز چه باید کرد؟ امیدوارم این جلسات ادامه داشته باشد تا از این بن‌بست خارج شویم.

 

*ترانه «برای..»؛ ناله آزادی به‌جای فریاد آزادی!

در بخش بعدی مهران مهرنیا صحبت‌های خود را با اشاره به اهمیت نقش موسیقی در دوران گذار آغاز کرد و گفت: از زمان مشروطه تا به امروز همواره اهالی موسیقی در کنار شاعران در صحنه حضور داشته‌اند و جنگیده‌اند. در حوزه آوازخوانی زنان هم بزرگانی داشته‌ایم که جنگیده‌اند و همین امروز هم خانم‌هایی را شاهد هستیم که در حال مبارزه هستند. جامعه موسیقی از نظر تاریخی همواره واکنش‌هایی به حوادث و اتفاقات داشته که در جریان‌های اخیر من نقصان‌هایی را در این جریان می‌بینم.

وی در ادامه با اشاره و بازخوانی برخی ترانه‌های سال ۵۷ گفت: آنقدر این اشعار سرشار از حرکت و امید است که به نظرم مسئله اصلی ما همین است. هر چه به ترانه‌های اعتراضی و اجتماعی سال ۵۷ و ۵۸ نگاه می‌کنیم، کمتر ترانه‌ای پیدا می‌کنیم که از امید و اتحاد در آن‌ها نشانی نباشد. هر چه ما از نظر روانی با ضربه‌ای مواجه می‌شویم هم می‌توانیم ضربه را جذب کنیم و روزبه‌روز ضعیف‌تر شویم هم می‌توانیم با آن مقابله کنیم. ما در این ۴۰ سال مدام ضربه خورده‌ایم. مدام دستمان را به سوی قدرت دراز کرده‌ایم و نه تنها آن را نگرفته‌اند که در مواری آن را بریده‌اند.

این هنرمند موسیقی افزود: بارها به ما ثابت شده است که نزدیکی میان ما و قدرت بنا نیست اتفاق بیفتد و هر بار پیش‌قدم شدیم، دچار سرخوردگی و یأس شدیم. نماد و برآیند همین سرخوردگی‌ها را در ترانه «برای…» شاهد هستیم. من این ترانه را در دو سه روز ابتدایی بارها گوش کردم و احساس همدلی هم با آن داشتم. بعد آن را روی کاغذ نوشتم و از خودم پرسیدم که چرا با آن هم‌دل هستم؟ در انتهای این ترانه وقتی صحبت از آزادی می‌شود، شاهد فریاد آزادی نیستیم، بلکه یک ناله آزادی است. این تفاوت میان موسیقی اعتراضی سال ۵۷ با موسیقی اعتراضی امروز است. موسیقی اعتراضی باید مهاجم و مطالبه‌گر باشد اما ما در این سال‌ها آنقدر ضربه خورده‌ایم که داریم دچار ضعف می‌شویم.

مهرنیا گفت: تمام امید ما این است که این ناراحتی و انزجار را به خشمی آگاهانه تبدیل کنیم تا آثاری کنش‌گر تولید کنیم. این همان کاری است که عارف قزوینی انجام داد و در سال ۵۷ لطفی و مشکاتیان و علیزاده انجام دادند. این همان کنشگری فعالی است که امروز در موسیقی ایران شاهدش نیستیم.

 

 کلمه «موسیقی» نماد کنش‌گری است

در ادامه مسعود شعاری آهنگساز، مدرس و نوازنده گفت: من اعتقاد دارم کلمه موسیقی از بعد از دوران صفویه، نماد کنش‌گری بوده است. موسیقی همواره در ایران‌زمین این فرازونشیب‌ها را داشته است. در مقطعی موسیقی با آیین و زندگی مردم پیوند خورده و در جاهایی از آیین و زندگی مردم جدا شده است. موسیقی همواره از جنس کنش‌گری بوده است. در مقاطعی حتی اینگونه به نظر می‌رسد که هنرمندان ما در کنار آفرینشگری هنری، می‌بایست سیاستمدار هم باشند وگرنه کارشان پیش نمی‌رود و این بدترین اتفاق برای یک هنرمند است. اینکه هنرمند مجبور شود کارش را با دیپلماسی و سیاست قاطی کند.

وی افزود: این قصه از سالیان دور وجود داشته و همچنان هم ادامه خواهد داشت. به‌خصوص در ماه‌های اخیر که روح هنرمند به‌صورت اولی دارد آشفته می‌شود. هنرمند سنسور جامعه است و حساسیت بالایی دارد و اساسا به همین دلیل است که آفرینش و خلق در کارش اتفاق می‌افتد. به همین دلیل است که هنرمند از کشته شدن و یا زندانی شدن آدم‌ها متأثر می‌شود. هنر و موسیقی روح جامعه است. گاهی می‌بییم جسم جامعه دارد از بین می‌رود اما خط دیگری که همواره جریان دارد، روح آن جامعه است. وقتی فرهنگ و هنر یک جامعه مورد مخاطره قرار می‌گیرد، روح آن جامعه آسیب می‌بیند و اینجاست که باید هنرمندان به فکر چاره‌اندیشی باشند.

این مدرس و نوازنده با اشاره به برخی محدودیت‌ها برای فعالیت زنان در حوزه موسیقی گفت: باید درباره همه این موارد فکر کرد و جلساتی از این دست بهترین فرصت است تا درباره این مسائل هم‌فکری کنیم و برای سال‌های بعد به فکر چاره‌جویی باشیم.

 

 هیچ‌کس به داد هنرمند نمی‌رسد!

فردین خلعتبری سخنران بعدی این نشست بود که گفت: ما به‌عنوان اهالی هنر، در هیچ دوره‌ای این اندازه بی‌کس و پناه نبوده‌ایم. هیچ‌گاه اینگونه احساس نکرده بودیم که هیچ‌کس نیست که به داد ما برسد. به راحتی برای دوستان ما حکم صادر می‌کنند و هیچ حمایتی هم نیست. این همان چیزی است که ما را گردهم جمع کرده است. اگر ما بخواهیم کسانی که دیگر به آن‌ها اعتقاد و اعتمادی نداریم، کاری برای‌مان انجام دهند، باید به خودمان شک کنیم! بزرگ‌ترین اشتباه این است که ما از کس دیگری انتظار داشته باشیم که وضعیت‌مان را درست کند.

وی با اشاره به جای خالی احزاب و تشکیلات در شرایط فعلی گفت: هنرمند در این شرایط بی‌کس‌ترین آدمی است که تنها می‌تواند به خودش متکی باشد. این حاصل بغض و خیانتی است که در تمام چهل سال گذشته بر سر موسیقی آوار شده است.

این هنرمند با بازخوانی برخی نابه‌سامانی‌های موجود در فضای موسیقی ادامه داد: همه این مشکلات به این دلیل است که اساسا روحانیت هیچ‌گاه مسئله‌اش با موسیقی را حل نکرده است. سال‌هاست به‌دنبال دلیل این مسئله هستم و هیچ‌کس هم حاضر به گفتگو نمی‌شود. گویی هیچ فرد آگاهی نسبت به فقه و موسیقی وجود ندارد که در این زمینه طرح مسئله کند. موسیقی در این چهل سال، خودش خودش را به دوش کشیده و به اینجا رسیده است.

خلعتبری با انتقاد از برخی نگاه‌ها و روایت‌های رسمی نسبت به موسیقی گفت: اصالت آدم در تولید موسیقی را زیر سوال می‌برند چرا که یک تفکری می‌خواهد ثابت کند اصالت در جای دیگری قرار دارد. رئیس جمهور کشور صراحتا می‌گوید هنر باید چارچوب داشته باشد در حالی که من به شخصه معتقدم هنر اگر چارچوب داشته باشد، دیگر هنر نیست! آزادی یعنی خارج از چارچوب عمل کردن، البته نه به معنای هرج و مرج. هنرمند می‌خواهد بسازد، باید پایه‌اش را قوی کند و بالا برود. هنر مصرفی حکومت‌ها همواره در چارچوب بوده است و همواره این هنرمندان بوده‌اند که قالب‌ها را شکسته‌اند.

وی افزود: در هنرهایی مانند تئاتر، سینما و یا هنرهای تجسمی، موضوع حائز اهمیت است اما در موسیقی موضوع مهم نیست، بلکه ساختار است که مهم است. وقتی حاکم این ساختار را نمی‌فهمد، جلوی آن را می‌گیرد.

 

 سوال این است؛ ما چه کرده‌ایم؟

مزینانی در این بخش با اشاره به فرآیند پرفرازونشیب ارتباط میان هنرمندان و قدرت گفت: در برخی رشته‌های هنری ضربه‌های واردشده سهمگین‌تر بوده است و در برخی رشته‌های دیگر هنوز اندک جان و توانی باقی مانده است. در عین حال برای آنکه بتوانیم در یک موضع خودانتقادی قرار بگیریم بد نیست بپرسیم خود ما در برابر این موقعیتی که حکومت برای زنان به‌وجود آورده است، چه کرده‌ایم؟ سوال اصلی این است که ما به‌عنوان «مردم هنر» چه کرده‌ایم؟ کجا سراغ دارید که تعدادی از هنرمندان نام‌آشنا نسبت به نبودن صدای زنان در موسیقی معترض شده باشند؟

در ادامه این نشست برخی از هنرمندان حاضر در نشست با طرح بخشی از تجربیات خود در زمینه مواجهه با محدودیت‌های موجود در حوزه فعالیت‌های موسیقایی، به طرح موضع و دیدگاه خود درباره مباحث مطرح‌شده از سوی کارشناسان مدعو پرداختند.

 

باید این گفتگوها را ادامه دهیم

مسعود شعاری در ادامه این نشست گفت: آن کنش‌گری‌ای که آقای خلعتبری به آن اشاره می‌کند، لازمه‌اش اتحاد است. آنچه در جریانات اخیر پررنگ‌شده و محصول فراگیری ابزارهای رسانه‌ای جدید است، افتراق نسلی است. این افتراق نسلی جعلی است. برخی داده‌هایی که به دست یک جوان ۲۰ ساله می‌رسد، به دست من هم می‌رسد و ممکن است هم تحلیل او از این داده‌ها درست باشد یا تحلیل من. تنها با گفتگو می‌توانیم بفهمیم کدام درست می‌گوییم. اگر من گمان کنم که بیشتر از آن جوان می‌فهمم، راه گفتگو را بسته‌ایم.

وی افزود: ما آمده‌ایم برای استمرار و این گفتگوها باید ادامه داشته باشد. باید خودمان به تولید برسیم. خیلی‌ها حتی نفس کشیدن ما را موجب آزار خود می‌دانند. تا قبل از فراگیری شبکه‌های اجتماعی هنرمندان مجبور بودند هر از گاهی در خانه یکی دورهم جمع شوند و گفتگو کنند اما گویی این شبکه‌های اجتماعی ما را از یکدیگر بی‌نیاز کرده است. هر یک از ما خودمانیم و آن‌هایی که ما را دنبال می‌کنند. ما در واقع با این دنبال‌کننده‌ها تنها مانده‌ایم. باید یاد بگیریم که بازهم دور هم جمع شویم و گفتگو کنیم و استمرار این قبیل گفتگوها خودش یک نتیجه است.

 

موقعیت انسانی یعنی عاقلانه رفتار کردن

فردین خلعتبری در ادامه گفت: در هر شرایطی تنها چیزی که می‌تواند موقعیت انسانی به ما بدهد، عمل براساس عقل و عاقلانه رفتار کردن است. هنرمند در هر شرایطی باید رفتار عاقلانه داشته باشد. همه چیز تنها ریختن در خیابان نیست. در دوره‌های مختلف هم شاهد بوده‌ایم که هنرمندان ما عاقلانه رفتار کرده‌اند، حتی اگر با آن‌ها برخورد شده و حتی کشته شده‌اند. مهم این است که آن‌ها مسیر عاقلانه خود برای بیان موضع‌شان را تغییر نداده‌اند. ما همه موزیسین هستیم، زمانی باید برای حمل ساز مجوز می‌گرفتیم و زمانی باید برای نت‌های‌مان مجوز می‌گرفتیم. اگر از من سوال شود که در این شرایط تو چه کرده‌ای؟ می‌گویم همواره براساس عقلم عمل کرده‌ام.

وی افزود: زمانی عقلم اینگونه حکم کرد که باید آثاری را با صدای خانم‌ها تولید کنیم حتی اگر ناگزیر باشیم آن‌ها را در خانه خود نگه داریم و منتشر نکنیم. چند روز پیش می‌خواستم برای یک سریال قطعه‌ای را آماده کنم و می‌دانستم که نمی‌توانم از تک صدای زن استفاده کنم. آمدم یک گروه کر مرد گذاشتم و صدا تک خوان زن را بالا بردم. خروجی‌اش به گونه‌ای است که گویی تک‌خوانی شده است. این هم یک راه حل است. یک راه معقول در پاسخ به اینکه چه باید بکنیم؟ درست است که این شرایط موعود برای ما نیست اما باید به سمت آن حرکت کنیم.

این هنرمند گفت: در تمام این سال‌ها می‌خواستند هنر را با عناوینی همچون هنر متعهد و فاخر، کانالیزه کنند اما با تمام این شرایط ما خودمان را به امروز و اینجا رسانده‌ایم. سال‌های قبل تلویزیون برنامه‌ای داشت به نام «دو قدم مانده به صبح» که با تمام چارچوب‌های آن زمان تلویزیون تفاوت داشت. من را به‌عنوان کارشناس برنامه دعوت کردند اما بعد از دو جلسه به من گفتند به‌گونه‌ای صحبت نکن که حرف‌هایت ترویج موسیقی باشد.

وی افزود: رفتار عاقلانه یک بحث است اما اینکه فشار ماهیت و هویت ما را بخواهد تحت‌تأثیر قرار دهد نکته دیگری است. زمانی می‌گفتند نواختن گیتار ممنوع است اما امروز بهترین گیتارنوازان را داریم. امروز واقعیت این است که خانم‌های ما بهتر از آقایان خوانندگی می‌کنند. در همه این مسیر ما عاقلانه حرکت کردیم.

خلعتبری با تأکید بر لزوم استمرار جلسات گفتگو با حضور اهالی هنر گفت: من به دنبال نتیجه از این جلسات نیستم. آنچه مهم است، صورت‌بندی این جلسات است و اینکه بدانیم در این جلسات چه گفته‌ایم. ما باید یاد بگیریم حرف‌های تکراری نزنیم.

در ادامه بخش دیگری از مهمانان حاضر در نشست به طرح تجربیات خود از محدودیت‌های موجود در حوزه فعالیت زنان در عرصه موسیقی پرداختند.

خلعتبری زمانی که از سوی یکی از حاضران درباره مواضع‌ش مورد سوال قرار گرفت، تأکید کرد: شرایط در حال تغییر است و اگر صحبت از عقلانیت می‌کنم مربوط به یک شرایط خاص است. اگر این شرایط تغییر کرد طبیعتا رفتار من هم باید تغییر کند. کمااینکه در همین چهار ماه اخیر شرایط ثابت نبوده و تغییراتی داشته است. تمام نکته من این است که نباید جریان موسیقی نابود شود. ۴۰ سال است که گفته‌اند نخوانید و نباشید اما تلاش کردیم که باشیم. این همان نکته‌ای است که می‌گویند آب باید راه خود را پیدا کند.

مزینانی در این بخش از نشست به اهمیت نقش نهادها و صنوف هم اشاره کرد و گفت در جلسه آینده بازیابی با حضور مسئولان سه نهاد صنفی در حوزه سینما، تئاتر و موسیقی، به‌صورت مشروح به آسیب‌شناسی نقش نهادهای صنفی پرداخته خواهد شد.

 

نوربخش: خانه موسیقی فریاد نمی‌زند اما پیگیر مطالبات است

در بخش دیگری از این نشست حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی که به‌عنوان مهمان در سالن حضور داشت، به طرح خاطراتی درباره زاویه نگاه رسمی نسبت به هنرمندان موسیقی در چهار دهه گذشته به ویژه در صداوسیما پرداخت و گفت: وقتی تلویزیون ساز را نشان نمی‌دهد،‌ در واقع دارد به یکی از اعضای مهم خانواده موسیقی بی‌احترامی می‌کند و هویتی برای آن قائل نیست. گویی که این ساز یک صور قبیحه است. در چنین شرایطی چرا من به‌عنوان خواننده باید بپذیرم در این تلویزیون حضور داشته باشم؟ وقتی من به‌عنوان خواننده به این تحقیر تن می‌دهم، از چه کسی باید گلایه کنم؟ بعد هم که به تلویزیون می‌روند، پلی‌بک می‌خوانند و فقط لب می‌زنند! در تمام سال‌های قبل از انقلاب تنها یک خواننده سنتی به من نشان دهید که به تلویزیون رفته باشد و پلی‌بک خوانده باشد. حتی یک مورد هم نیست و همه آن‌ها اجرای زنده است.

وی با اشاره به برخی انتقادات مطرح شده درباره «خانه موسیقی» گفت: ما نهادی به نام خانه موسیقی داریم که سازوکار مشخصی دارد. ما در سینما و تئاتر اندکی انسجام می‌بینیم چرا که ذات کار جمعی را می‌فهمند. این هنرها اساسا با جمع شکل می‌گیرند اما موسیقی از اساس فردی است و گویی آدم‌ها از یکدیگر بی‌نیاز هستند. روزی که نهاد خانه موسیقی شکل گرفت هم سخت‌ترین کار این بود که آد‌م‌ها را کنار یکدیگر جمع کنیم. زمان برد تا آدم‌ها یاد بگیرند برای منافع جمعی باید گردهم جمع شویم. هنوز هم برخی خط‌کشی‌ها در این زمینه وجود دارد. هنوز هم افرادی را داریم که افتخار می‌کنند عضو خانه موسیقی نیستند! این مصیبت را باید کجا بگوییم؟

نوربخش تأکید کرد: این نهاد برای ما نیست. امروز من حضور دارم و فردا دیگری. ما باید بفهمیم کارکرد نهادها چیست. روی فعالیت‌های این نهاد هم همواره حساسیت‌هایی بوده است. همین روز یکشنبه گذشته جلسه هیأت مدیره به این جمع‌بندی رسیدیم که امروز مسئله اصلی خانواده موسیقی خوانندگی زنان است و خروجی آن را هم بر روی صفحه رسمی خانه منعکس کردیم. فکر نکنید که خانه موسیقی فعالیتی در این زمینه ندارد. ما در نشست‌های دوشنبه‌های خانه موسیقی درباره تک‌تک این مسائل که در این نشست مطرح شد، صحبت می‌کنیم.

وی افزود: ممکن است درباره خیلی از مسائل داد نزنیم اما بدانید که به سمت عملی شدن خیلی از مطالبات حرکت کرده‌ایم. من در شورای عالی انقلاب فرهنگی رفته‌ام و با آقای وزیر هم صحبت کرده‌ام. ما حتی با آموزش و پرورش به توافق‌هایی رسیده‌ایم تا به‌صورت فوق‌برنامه همکاری‌هایی داشته باشیم. ما باید برای تربیت گوش افراد جامعه وقت بگذاریم. زمانی که قطعه «جنتلمن» منتشر شد و برخی آقایان فریاد می‌زدند که ای وای چرا دختران ما در مدارس این آهنگ را می‌خوانند، من گفتم این داد را باید بر سر خودتان بزنید. وقتی آموزش موسیقی را در مهدکودک و مدرسه محدود می‌کنید، بچه‌های ما از کف خیابان موسیقی خود را تأمین می‌کنند.

در ادامه این نشست موضوع شرایط پیگیری مطالبه «خوانندگی زنان» تبدیل به محور گفتگوی حاضران شد و هر یک از هنرمندان حاضر در این نشست از زاویه نگاه خود شرایط لازم برای تسریع در اجرایی شدن این مطالبه عمومی در خانواده موسیقی را تشریح کردند.

 

باید آلترناتیو داشته باشیم

مزینانی در این بخش با اشاره به کاهش فعالیت هنرمندان موسیقی در ماه‌های اخیر گفت: باید درباره این مسئله صحبت کنیم که آیا این کاهش فعالیت‌ها یک تصمیم است یا یک اجبار؛ من فکر می‌کنم ما در یک شکاف به‌سر می‌بریم. واقعیت این است که همه ما می‌دانیم بخشی از این تعلیق شغلی ما، تصمیم روشن، واضح و صریح جامعه هنری ما است. انقلاب اصلا به معنای تسخیر خیابان نیست. انقلاب یک پروسه طولانی و زمان‌بر است تا از وضعیت دیگرآیینی به وضعیت خودآیینی برسیم.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: وقتی می‌خواهیم درباره این وضعیت صحبت کنیم و موضع بگیریم، باید آلترناتیو داشته باشیم. نمی‌توانیم احکام کلی صادر کنیم. ما می‌خواهیم روشنفکر «چه می‌خواهیم» باشیم. باید روشن باشد که چه مطالبه‌ای داریم و چه می‌خواهیم. اگر الان خانه موسیقی یک مطالبه را مطرح کرد، تا چه زمانی باید منتظر بمانیم که آن مطالبه به نتیجه برسد؟ این مسئله هم مهم است که ما تا چه زمانی باید منتظر بمانیم؟

 

آزادی دشوار است، همان‌طور که زیبایی دشوار است

دکتر محمودی از مهمانان ویژه این نشست، در صحبت‌های کوتاهی گفت: از مباحث طرح‌شده در این نشست استفاده کردم و احساس خوبی به من دست داده است. خیلی‌ها این روزها ناامید هستند اما اتفاق اساسی در همین نشست‌ها رخ می‌دهد. وقتی با هم گفتگو می‌کنیم و یاد می‌گیریم یکدیگر را بشنویم. ما این فضاها را کم داشته‌ایم. این ادامه حیات برای همه ما است.

وی افزود: چرا فکر می‌کنیم جامعه از برخی مطالبات عبور کرده است. حجاب هنوز در این جامعه مسئله است اما همه مسئله جامعه این نیست. شعار «زن زندگی آزادی» نوک یک قله کوه یخی است که حجم انبوهی از مطالبات پشت آن است. باید گام‌به‌گام جلو برویم. آن‌ها در برابر مطالبات ما مقاومت می‌کنند اما ما هم باید گام‌به‌گام جلو برویم. هسته قدرت آنقدر دامنه آزادی را تنگ کرده است که برداشتن یک روسری هم تبدیل به یک کنش سیاسی شده است.

این کارشناس موسیقی تأکید کرد: هر کس در حوزه تخصصی خودش باید یک گام به جلو برود. ما باید زمانی را هم برای مطالبات خود در نظر بگیریم. آزادی دشوار است همان‌طور که زیبایی دشوار است. این جمله از افلاطون است. برای هنرمند خوب شدن، باید زحمت کشید. همان‌طور که خلق زیبایی دشوار است، به‌دست آوردن آزادی هم دشوار است. ۴۰ سال زمان کمی است و باید بیشتر از این‌ها صبور باشیم. طبیعتا آنچه امروز می‌خواهیم سقف مطالبات ما نیست اما باید امروز به وظیفه امروز خود عمل کنیم.

وی در پایان تأکید کرد: عقل اینگونه حکم می‌کند که هر یک از ما در هر جایی که ایستاده‌ایم فقط یک گام به پیش برویم. مهم این است که هر یک از ما امروز کار درست و وظیفه‌مان را انجام دهیم. شاید بچه‌های ما بتوانند روزی صدای زنان را هم بشنوند. 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها