تاریخ انتشار:1403/10/18 - 14:18 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 204372

فیلم «پسر انسان» با حضور سپیده میرحسینی کارگردان فیلم، ذبیح الله رحمانی و محسن سلیمانی فاخر، کارشناسان و منتقدان سینما و مریم پهلوانی، روان‌درمانگر شناختی، در باشگاه «سینما اندیشه» فرهنگسرای اندیشه نقد و بررسی شد.

به گزارش سینماسینما، سپیده میرحسینی در این نشست گفت: فیلم را بر اساس زندگی واقعی یکی از دوستانم ساختم. در این فیلم بیش از آن‌که بخواهم به تطبیق جنسیت بپردازم، روایت انسان‌بودن برایم مهم بود. گذشتن از جنسیت و به انسانیت فکرکردن، دغدغه‌ی من در «پسر انسان» بود.

وی در پاسخ به اینکه کدام شخصیت‌های فیلم، قهرمان هستند گفت: تمام کاراکترهای فیلم حقی داشتند و تنها کاراکتر برادر منفی بود. هر کدام از شخصیت‌ها وقتی از حقشان حرف می‌زنند، دقیقاً درست می‌گویند و می‌توان به آن‌ها حق داد. دنبال قهرمان‌پروری نبودم. نگاهم به شخصیت‌ها فراجنسیتی بود.

مریم پهلوانی، روان‌درمانگر نیز گفت: طرح این موضوعات، خلاقانه و شجاعانه است. فیلم هدف بزرگی دارد و آن ارتقای آگاهی‌های جامعه در برابر اقلیتی از آدم‌ها است که دیده می‌شوند اما فهمیده نمی‌شوند. در طی تجاربم با این شخصیت‌ها، احساس می‌کنم فیلم رویکرد آینده‌نگرانه‌ای دارد. گذشته‌ی این آدم‌ها خیلی پیچیده نیست، اما گذشته‌ی سخت و دردناکی است.

وی افزود: دلهره‌آوربودن فیلم، نشانه‌ی موفقیت آن در اهدافش است که دلهره‌ی یک فرد ترنس را در مواجهه با گذشته‌ی دردناکش، به بیننده منتقل می‌کند. این شخصیت‌ها از آگاه‌شدن دیگران از گذشته‌شان هراس دارند و سعی بر پنهان‌کردن دارند، چون این فهمیده‌شدن کمتر درک و پذیرفته می‌شود. آیا فرهنگ آن‌ها را می‌پذیرد؟

مهم این است که انسان‌ها، تصمیمی بزرگ در زندگی داشته باشند

محسن سلیمانی فاخر، منتقد و کارشناس سینما نیز در این نشست گفت: فیلم بیش از آن‌که به اختلال هویت جنسیتی بپردازد، از داشتن حق انتخاب انسان‌ها حرف می‌زند، از اراده‌ در تعیین زندگی خویشتن و در عین حال از اسرار آدمی و مواجهه دیگران با رازهای فردی، از اضطراب‌های پذیرفته‌نشدن در برابر دگردیسی‌های شخصی و در نهایت، حمایت‌ها یا عدم‌حمایتی‌های حقوقی و عرفی در کشور را مطرح می‌کند.

وی به فیلم «دختر دانمارکی» به‌کارگردانی تام هوپر اشاره کرد و افزود: این فیلم، نمونه‌ی درخشان این‌دست درونمایه‌هاست که از ابتدا، تغییرات و خاستگاه این نیاز را نشان می‌دهد. اساساً کارکرد این آثار، می‌تواند دنیای فردی و مشکلات این انسان‌ها را نشان دهد؛ اینکه دنیا و وقایع آن از دید یک ترنس چگونه ادراک می‌شود و نگاه دیگران به او چگونه است.

وی به نمادگرایی فیلم‌ساز در عنوان فیلم، نام‌های آذر، اهورا و بهمن و نیز استفاده از چرخ فلک در نمای انتهایی فیلم اشاره کرد و گفت: فیلم‌ساز می‌توانست انگیزه و آن نیروی کششی که شخصیت را به تغییر جنسیت وا می‌دارد را به تصویر بکشد.

وی به نقل از کیر کگور ‌گفت: مهم این است که انسان‌ها، تصمیمی در زندگی داشته باشند که با وجودشان در ارتباط باشد. تصمیمی که فرد با آن رابطه برقرار کند و بتواند بسط، گسترش و ممکن‌شدن خودش را محقق کند و در فیلم «پسر انسان»، قهرمان فیلم و دیگر شخصیت‌ها درگیر این تصمیم بزرگ می‌شوند.

در فیلم «پسر انسان»، زاویه‌دید به‌درستی انتخاب شده است

ذبیح الله رحمانی، منتقد سینما نیز گفت: فیلم «پسرانسان» به‌عنوان یک فیلمِ هنر و تجربه‌ای، دارای نقاط قوت و ضعفی است. به‌لحاظ سوژه‌ی حساس و تابوبودن ماجرای دختری که به پسر تغییر جنسیت می‌دهد، شجاعت لازم را دارا است. دلهره‌آور و در بعضی از لحظات درخشان بوده و ساختار هنری روایت هم، قابل‌قبول است.

وی یادآور شد: به‌علت عدم‌آشنایی با روایت در فیلم‌های سینمایی ما، معمولاً از عنصر زاویه‌دید به‌درستی استفاده نمی‌شود؛ اما در فیلم «پسر انسان» از زاویه‌دید به‌خوبی بهره‌برداری شده است. فیلم در رفتارها، منش‌ها و خلق‌ها نامعمول است، چراکه فیلم در چارچوب مشخصی جای نمی‌گیرد و بنابراین فیلم غیرمعمول نیز هست.

رحمانی با اشاره به اینکه نام فیلم برگرفته از متون کتب  قدیم انجیل که لقب منجی «مسیح» یادآور جهان هست و معنای لغوی آن، قدرت ابدی و بی‌زوال است، گفت: ارسطو در رساله‌ی  بوطیقا (فن شعر) که برای سایر هنرها هم صدق می‌کند، چنین نوشته: «در رهگذر روایت، به‌تقلید دست زند که در این حال، یا همچون هومر در قالب  شخصیتی دیگر فرو رود، یا از زبان خود بی‌هیچ تغییری سخن گوید. راه سومی نیز هست: این که همه‌ی شخصیت‌هایش را هم‌چون افرادی زنده در برابر دیدگان ما مجسم کند.» در فیلم «پسر انسان» ضلع سوم مورد استفاده قرار گرفته‌ است؛ بنابراین در فیلم همه‌ی انسان‌ها معرفی می‌شوند که چه‌کسی هستند.

وی افزود: در روند پرداخت، فیلم دارای اشکالاتی نیز هست. به همه‌ی شخصیت‌ها در رفتار و عملکرد، پرداخت شده است، الا شخصیت دختر که به‌خوبی پرداخت نشده و آرمیتا انگار وجود خارجی نداشته است؛ در صورتی که همه‌ی اتفاقات حول محور دختر می‌چرخد. نکته‌ی دیگر اینکه کلیت اثر گفتگومحور بوده و زمان فیلم نیز می‌توانست با حذف بعضی از سکانس‌ها، بهتر شود.

لینک کوتاه

 

آخرین ها