تاریخ انتشار:1400/06/11 - 17:05 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 160722

سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری

چه اتفاقی می‌افتد وقتی یک بچه خیابانی مستقیماً از بازداشتگاه نوجوانان بیرون می‌آید و خدا را می‌یابد، اما گذشته او به او اجازه نمی‌دهد راه یک روحانی را دنبال کند؟ وقتی دانیل برای کار در یک کارگاه نجاری به شهری کوچک در لهستان فرستاده می‌شود، در بدو ورود لباس کشیش‌ها را به تن می‌کند و به‌طور تصادفی جای کشیش شهر را می‌گیرد. او از قبل چنین نیتی ندارد و در محل تصمیم می‌گیرد، هرچند همیشه امید داشت روزی کشیش شود ولی می‌دانست سابقه او چنین اجازه‌ای نمی‌‌دهد. آمدن این واعظ جوان و جذاب فرصتی است برای جامعه کوچک تا خود را از غصه یک تراژدی که در شهر اتفاق افتاد، رها کند.

این خلاصه‌ای از داستان فیلم لهستانی «بدن مسیح» (Corpus Christi) به کارگردانی یان کوماسا است که اولین بار در دنیا سپتامبر ۲۰۱۹ در بخش روزهای ونیز جشنواره فیلم ونیز نمایش داده شد و جایزه سینماهای اروپا را از آن خود کرد.

بارتوش بیلنیا

فیلم بعدها در بخش سینمای معاصر جشنواره فیلم تورنتو نیز روی پرده رفت و همان سال به نمایندگی از لهستان برای رقابت در بخش اسکار بهترین فیلم بلند بین‌المللی به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی معرفی شد و توانست به فهرست پنج نامزد نهایی نیز راه پیدا کند، اما  جایزه اسکار این بخش را به «انگل» به کارگردانی بونگ جون هو از کره جنوبی باخت.

«بدن مسیح» سومین فیلم بلند داستانی کوماسا بعد از «اتاق خودکشی» (۲۰۱۱) که در بخش پانوراما جشنواره برلین به نمایش درآمد، و درام جنگی «شهر ۴۴» است که یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های لهستان در ۲۰۱۴ بود.

کوماسا ۳۹ ساله «بدن مسیح» را از روی فیلمنامه‌ای نوشته ماتئوش پاتسه‌ویچ که این اولین فیلم بلند داستانی اوست، کارگردانی کرد.

پاتسه‌ویچ درباره «بدن مسیح» که از روی ماجرایی واقعی ساخته شد، می‌گوید: «یکی از دغدغه‌های ذهنی من داستان‌های واقعی درباره کسانی بود که در لهستان خود را بجای کشیش‌ها جا می‌زنند. این اتفاق دائم می‌افتد. هر سال – گاهی اوقات هر شش ماه – یک مورد جدید هست. یک پدیده اجتماعی است. حتی در جایی که فیلمبرداری می‌کردیم، یک مقلد کشیش پیدا شد. خیلی کار محبوبی است.»

پاتسه‌ویچ ۲۹ ساله درمورد این که چرا کسی باید از یک کشیش تقلید کند، می‌گوید: «انگیزه اصلی پول است، و به اعتقاد من این ترکیب عجیب از اعتبار و جایگاه اجتماعی خوب، اما برای این که بتوانید وانمود کنید یک کشیش هستید، باید چیزی داشته باشید – نوعی معنویت.»

ماتئوش پاتسه‌ویچ

او ادامه می‌دهد: «آنچه از ابتدا من را مجذوب کرد، ناهمخوانیِ پیش‌فرض داستان “بدن مسیح” بود. ما کسی را داریم که شاید فقط برای پول این کار را انجام می‌دهد، شاید هم برای سود عاطفی. او می‌خواهد احساس کند فردی بهتر از کسی است که هست. شاید هم دلیل آن کاملاً چیز دیگری باشد. همین چند بعدی بودن باعث شد روی داستان کار کنم.»

پاتسه‌ویچ برای این که آماده نوشتن فیلمنامه «بدن مسیح» شود، کتاب مقدس عهد جدید را خواند و درمورد منوکیو، آسیابان ایتالیایی در قرن شانزدهم که به دلیل دیدگاه‌های مذهبی غیر متعارف خود، توسط دادگاه تفتیش عقاید به مرگ محکوم و زنده در آتش سوزانده شد، مطالعه کرد. منوکیو عمیقاً به خدا وفادار بود، اما از ثروت کلیسای کاتولیک انتقاد می‌کرد و می‌گفت: «من باور دارم روح پروردگار در همه ما ساکن است… و همچنین باور دارم هر کسی که مطالعه کرده است می‌تواند بدون مجوز کلیسا، کشیش شود، زیرا همه این‌ها یک تجارت است.»

روح منوکیو مطمئناً در «بدن مسیح» بزرگ جلوه می‌کند. بله، شخصیت اصلی دانیل (یک نقش‌آفرینی ستاره‌ساز از بارتوش بیلنیا که دوگانگی شخصیت او را قطعی می‌کند)، شاید فریب‌کاری خود را به دلایل خودخواهانه آغاز می‌کند. بااین‌حال، او یک مسیحی واقعی است که درنهایت، در مقایسه با کشیش قبلی، کارهای بیشتری برای جامعه جدید خود انجام می‌دهد – جایی که همچنان با پیامدهای یک تصادف رانندگی که باعث کشته شدن تعداد زیادی از نوجوانان شهر شد، دست و پنجه نرم می‌کند.

بارتوش بیلنیا

به گفته پاتسه‌ویچ، فیلم آنچه را به تصویر می‌کشد که در صورت بازگشت کلیسای کاتولیک «به ریشه‌های همبستگی و ساختار دموکراتیک‌تر خود» ممکن است اتفاق بیفتد. نویسنده بیشتر توضیح می‌‌دهد و می‌گوید: «نکته عجیب درمورد مذهب کاتولیک این است که یک سازمانِ بسیار سلسله‌مراتبی است. کتاب مقدس عهد جدید را که می‌خوانید متوجه می‌شوید این واقعاً منطقی نیست.»

بارتوش بیلنیا

«بدن مسیح» به طرز چشمگیری با لحن بازی می‌کند، و بین عناصر کمدی، درام و تریلر جابه‌جا می‌شود. پاتسه‌ویچ می‌گوید: «ایجاد تعادل بین ژانرها برای من سخت‌ترین کار بود. می‌ترسیدم به خاطر آن جنبه‌های مختلف، کار درنهایت نصفه‌نیمه شود و فاقد شور و هیجان باشد، اما احساس کردم این تنها راهی است که می‌توانم داستان را بیان کنم – داشتن کمی از آن لحظات بامزه، جایی که ما می‌خندیم چون یک نفر مثل خودمان را در موقعیتی بسیار متفاوت از خودمان می‌بینیم. آن خنده‌ها لحظات همدلی با این شخصیت است که در غیر این صورت می‌تواند از ما بسیار دور باشد.»

پاتسه‌ویچ از کوماسا کارگردان فیلم برای کمک به حرکت در آن تغییرات لحنی تقدیر می‌کند و می‌گوید: «او برای ایجاد تعادل کار فوق‌العاده‌ای انجام داد، و این چیزی بود که من هنگام نوشتن فیلمنامه با آن دست و پنجه نرم می‌کردم. یان آشوبی به پا می‌کند که در آن بازیگران، یک صحنه‌ را به مدت ده دقیقه بداهه کار می‌کنند، طوری که ارتباط چندانی با سه جمله مورد نیاز ما ندارد. وقتی سر صحنه فیلمبرداری بودم، به خودم می‌گفتم، “فیلمنامه من کجاست؟” اما بعداً که تصاویر روزانه را می‌دیدم، می‌گفتم، “اوه، اینجاست. همه‌چیز درست است.” نمی‌دانم فقط شهودی است یا از روی برنامه، اما یان این فضای ارگانیک را خلق می‌کند که در آن فضا اتفاقاتی می‌افتد، و او دقیقاً به آنچه می‌خواهد می‌رسد و هیچ‌کس متوجه نمی‌شود چه زمانی این اتفاق افتاده است.»

بارتوش بیلنیا و یان کوماسا

کوماسا و پاتسه‌ویچ بعد از «بدن مسیح» در یک پروژه کاملاً متفاوت بار دیگر همکاری کردند؛ تریلر اجتماعی «متنفر» که اسپین آف تریلر تکنیکی «اتاق خودکشی» است. داستان درباره یک دانشجوی اخراجی اهل ورشو است که می‌کوشد اینترنت را هدایت کند و باعث گسترش نفرت و خشونت می‌شود. فیلم اولین بار در مارس ۲۰۲۰ در لهستان به نمایش درآمد و بعداً در جشنواره فیلم ترایبکا برنده جایزه بهترین فیلم بلند داستانی بین‌المللی شد.

پاتسه‌ویچ می‌گوید: «درست بعد از شروع تولید “بدن مسیح”، یان پرسید که آیا دوست دارم روی فیلم دیگری کار کنم. داستان درباره مردی جوان از یک دهکده کوچک است که عاشق دختر خانواده‌‌ای نخبه می‌شود. وقتی این خانواده شهری به او دست رد می‌زند، او می‌کوشد به‌واسطه شغل خود در آژانس بازاریابی، انتقام بگیرد. او اخبار جعلی درست می‌کند و مردم را نابود می‌کند. “متنفر” با “بدن مسیح” خیلی متفاوت است. آرام نیست. پر سر و صدا است.»

بارتوش بیلنیا و الیزا ریتسمبل

سینمای لهستان در چند سال گذشته در سطح بین‌المللی بسیار مورد توجه بوده است. فیلم سیاه و سفید «ایدا» به کارگردانی پاول پاولیکوفسکی که ماجراهای آن در عصر کمونیستی اتفاق می‌افتد، در ۲۰۱۵ برنده جایزه اسکار بهترین فیلم بلند بین‌المللی شد که تنها جایزه لهستان در این بخش است. «جنگ سرد» (۲۰۱۸)، دیگر فیلم سیاه ‌و سفید پاولیکوفسکی نیز نماینده لهستان در بخش اسکار بهترین فیلم بلند بین‌المللی بود و نه‌تنها نامزد این بخش شد، بلکه نامزدی اسکار بهترین کارگردانی را برای پاولیکوفسکی به همراه داشت و در بخش بهترین فیلمبرداری نیز نامزد شد. «بدن مسیح» نیز توانست دوازدهمین نامزدی اسکار لهستان را در بخش بهترین فیلم بلند بین‌المللی به همراه آورد.

بارتوش بیلنیا

پاتسه‌ویچ درمورد سینمای کشور خود می‌گوید: «چند سال پیش ممکن بود کسی به “بدن مسیح” توجه نکند. در آن زمان، نماینده‌های فروش علاقه‌ای به سینمای لهستان نداشتند. این‌طور برخورد می‌کردند که “بله لینک را برای ما بفرستید، شاید آن را تماشا کنیم. این نگاه در چند سال گذشته به شکل قابل توجهی تغییر کرده است و شاهد این جهش هستیم. فکر می‌کنم تا حدی به پاولیکوفسکی و موفقیت‌های اخیر او مرتبط است. در حال حاضر، اگر شما کاری در لهستان انجام ‌دهید و تا حدی در سطح بین‌المللی به آن توجه شود، آدم‌ها در لس آنجلس از کار شما مطلع می‌شوند.»

پاتسه‌ویچ درمورد جوایز فیلم «بدن مسیح» بخصوص جایزه سینماهای اروپا در ونیز می‌گوید: «این جوایز بسیار مهم هستند. فیلم‌هایی مانند “بدن مسیح” صمیمی و آرام هستند و می‌توانند در میان انبوه فیلم‌های  امروز گم شوند. از این منظر، چنین جوایزی می‌تواند بازی را عوض کند. من معتقدم داستان فیلم می‌تواند با فرهنگ‌ها و آدم‌های مختلف با زمینه‌های متفاوت ارتباط برقرار کند.»

منبع: اروپا سینما (استیون پورتزیو)/ مجله نماوا

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها