سینماسینما، نیکان راستقلم
ژیژک کتاب «خشونت» را با طرح سوالاتی مثل این که «آیا پیدایش سرمایهداری و در واقع تمدن، بیش از آن که جلوی خشونت را بگیرد سبب خشونت نمیشود؟» آغاز میکند و بعد به خشونتی که در ذات جهانی شدن و سرمایهداری است، میپردازد. او سه نوع خشونت را بر میشمرد که نوع سوم آن «خشونت سیستمی» است (ناشی از تاثیرات فاجعهبار نظامهای اقتصادی و سیاسی). سریال «بازی مرکب» با اتکا به نوع سوم خشونت بسیار قابل بررسی است. همین چند وقت پیش فیلم «پتلفرم» را با همین مفهوم دیده بودم و «بازی مرکب» هم از نظر مفهومی برایم در همین دسته جا میگیرد. ژیژک در همان کتاب جملهی درخشانی دارد که میگوید: «خشونت محصول عدم شناخت است.» ذهنم هنگام تماشای این فیلم و سریال بیشتر از هر چیزی معطوف به همین جمله بود. عدم شناختی که باعث میشود انسانها تودهوار و گلهای میان چرخدندههای جهان سرمایهداری مچاله و بعد مثل دیتاهای از تاریخ مصرف گذشته به ریسایکلبین نظام قدرت پرتاب شوند. موجوداتی متشکل از چند رشته عصب و خون و گوشت و پوست و تبدیل شده به کد یا شمارهای یا یونیفرمهای واحد بیآنکه حتی اسم و فامیلشان در حافظهای ثبت شود و یا برای سیستمی مهم باشد دیروز دست چه کسی را لمس کردهاند؟ هنگام آخرین بوسه کدام لباس تنشان بوده و یا چند وقت است زیر باران راه نرفتهاند؟ میدانید میخواهم بگویم به نظرم دیدن «بازی مرکب»، تماشا و ادراک همهی این مفاهیم است و در فضاسازیهایش بخصوص از نظر بصری در بسیاری از مواقع، خلاق و موفق عمل کرده است. اساسا دستمایه قرار دادن مفاهیمی در باب بیعدالتی جهان، اختلاف طبقاتی، انحطاط جوامع در نظامهای سرمایهداری، انسان به مثابهی ماشین، بردهداری مدرن، بیمعنایی و فروپاشی کرامت انسانی از فرط مصرفگرایی با چاشنی خشونت در بالاترین حد خود برای تولید یک سریال کافی است تا موفقیت آمیز بودن و اقبال عمومی آن را تضمین کند. اما چشمانتان را ببندید و ده سال بعد را تصور کنید. سهم «بازی مرکب» در میان آثاری که از نتفلیکس به خاطر خواهید آورد، چقدر است؟ بله دارم از بزرگترین نمایش تاریخ نتفلیکس تاکنون که تخمین زده شده سودی ۴۰ برابری به دست خواهد آورد و تا این لحظه در آمدی ۹۰۰ میلیون دلاری برای نتفلیکس رقم زده است، حرف میزنم. اجازه بدهید در برخورد با سریالی مثل «بازی مرکب» واژههایی مثل «کالا» یا «محصول» به کار ببرم تا خیالم از کافی بودنش راحت باشد و تکلیفم را با مفهوم «اثر هنری» روشن کرده باشم. احتمالا در چنین محصولاتی رد و نشانی از اثر هنری نخواهد بود. چرا که تنها ابتداییترین حس مخاطب یعنی کنجکاوی را تحریک میکنند و به همین دلیل است که بار دوم دیدنشان تقریبا غیر ممکن است و مخاطب به سرعت نور کالای بعدی را طلب میکند. گویی نیاز به هیچگونه تهنشین شدنی احساس نمیشود.
«بازی مرکب» قصهاش را به شکل اتوماتیکواری پیش میبرد و وقایع دومینووار اتفاق میافتد و مخاطب سهمی در پاسخ هیچ سوال تأمل برانگیزی ندارد. ایهامی در کار نیست. همه چیز وضوح، کیفیت و قطعیت یک کالای لوکس را دارد. کالاهایی از این دست، حدِ سرگرم کننده بودنِ خودشان را بعد از پایان جهان موج سواریها و جوزدگی ها در طول زمان، فروتنانه حفظ خواهند کرد و به نظر میرسد طول عمرشان در ذهن مخاطب نهایتا تا محصول تازهای که در نوبت نمایش نتفلیکس قرار دارد، باقی خواهد ماند.
اما نقاط ضعف اساسی سریال با همان وضوح کالای لوکس بودنش، قابل تشخیص است. غیر قابل باور بودن بسیاری از موقعیتها و عدم رعایت منطق روایی در طول قصهی سریال و یا بازی تصنعی و نمایشی بازیگر نقش اصلی که به جای اینکه اجازه بدهد کاراکتر گریه کند، گریه کردن را بازی میکند (به یاد بیاورید آخرین ثانیههای تیله بازی را که از سر عجز به پیرمرد التماس میکند و میگوید: به خودت بیا پیرمرد!) مواردی نیست که در زیر سایهی سنگین آمار و ارقام و رکورد شکنیها گم شود. مثلا بازگشت خودخواستهی بازیکنان به بازی از پس تجربهی هولناک درون جزیره با کدام منطق قابل باور است؟ یا از زمان ورود پلیس به جزیره به جز یک تعلیق عامدانهی کشدار چه استفاده بهینهای از این موقعیت میشود؟ اساسا این پسرک جوان یک لاقبا چه مشخصهی توجیه پذیری برای پلیس بودن در چنین شرایط خطیری دارد؟ این میزان دستتنها بودن و انفعال و بیتجربگیاش را با چه معیاری در جنایتی به این وسعت میتوان نادیده گرفت؟ او واقعا با یک موبایل و بیهیچ استراتژی آمده است شبکه مخوف قصه را لو دهد یا منهدم کند؟ نشان دادن حماقت و بلاهت پلیس محلی در صحنهی رجوع به ادارهی پلیس واقعا شما را یاد سینمای هند در سالهای دهه هفتاد نمیاندازد! تازه اگر نسخهی دوبله شده را ببینید که احتمالا در این صحنه یاد صفا و صمیمیت فیلمفارسیهای خودمان هم خواهید افتاد. به نظر میرسد فیلمنامهنویس کرهای نسبت به قصهی خودش چشمپوشی و سادهانگاری همراه با رأفتی را لحاظ کرده است چرا که خیالش از بابت بیگپروداکشنها و جلوههای بصری راحت بوده و ذائقهی مخاطب همیشه تشنهی هیجانات آنی و خشونتبار را خوب میشناسد. مخاطب همیشه از تماشای تجربهی رسیدن به مرزهای نهایی لذت میبرد. به همین خاطر است که سریال با کمتر پیچش داستانی کارناوالی از خشونت عریان و مستقیم را به نمایش میگذارد و حتی گاهی در رقابت با خودش هم در خلق صحنههای مرگبار و خشونتزده کم میآورد و در برخی صحنهها، وقوع مرگ در شکل و فرم تکراری و دست دوم است.
باز میگردم به مفهوم اثر هنری و مولفههایش و رمز ماندگاریاش. هنر با عاطفهی مخاطب پیوندی عمیق برقرار میکند. پیوندی که از پس سالها ناگسستنی است و میتواند یک فیلم سینمایی را تا مرز جاودانگی در خاطرهی مخاطب پیش ببرد. «بازی مرکب» با شما چه کار کرده است؟

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- نتفلیکس با «صد سال تنهایی» به یک رمان کلاسیک «غیرقابلاقتباس» جان میبخشد
- دارن آرونوفسکی میسازد؛ اقتباس سینمایی از رمان «کوجو»
- نتفلیکس «صد سال تنهایی» را وفادارانه و شیوا اقتباس کرده است
- آموختههایی از پشت صحنه «صد سال تنهایی»/ آیا مارکز از نتیجه اقتباس راضی میشد؟
- غولی که دنیای سرگرمی را میبلعد/ آیا درآمد نتفلیکس در سال جدید بیشتر از ۴۰ میلیارد دلار میشود؟
- خالق و کارگردان سریال: فصل سوم «بازی مرکب» پایان دنیای آن نخواهد بود
- بررسی سریالهای پربیننده ۲۰۲۴/ سریال در عصبانیترین حالت ممکن
- غوغای فصل جدید یک سریال؛ «بازی مرکب» روی دست «چهارشنبه»
- بر اساس اعلام سامانه نمایش آنلاین نتفلیکس؛ کمک ۵۲ میلیون دلاری «صد سال تنهایی» به کلمبیا
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ ۱۷ فیلم برتر برای تماشای آنلاین در آذر ۱۴۰۳؛ از «بیتلجوس ۲» تا «ماریا»
- فصل دوم «بازی مرکب» از ۲۶ دسامبر (۶ دی ماه) عرضه میشود
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ ساموئل ال. جکسون: نامزدی اسکار افتخار نیست، برنده شدن افتخار است
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ ادای احترامی شایسته با اقتباس نتفلیکس به گابریل گارسیا مارکز
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «درس پیانو»؛ اثری خانوادگی بر پرده سینما و تاریخ
- برای پخش در سال ۲۰۲۵؛ پسر شاهرخ خان برای نتفلیکس سریال میسازد
نظر شما
پربازدیدترین ها
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- نگاهی به «عروج» به بهانه زادروز لاریسا شپیتکو/ لحظه روبرو شدن با «خود»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
آخرین ها
- رکوردشکنی «پایتخت ۷» در تلوبیون؛ ۳۳۰ میلیون دقیقه تماشا و ۶۶۰ هزار کاربر همزمان
- فوت بازیگر آمریکایی؛ ریچارد چمبرلین درگذشت
- بزرگداشت رخشان بنیاعتماد برگزار شد
- نگاهی به فیلم عزیز؛ فیلمی قابل احترام
- عیدی ویژه همراه اول بهمناسبت عید فطر
- پرفروشهای سینما در هفته اول نوروز/ هیچ کدام از فیلمهای نوروزی، یک میلیون تماشاگر نداشتند
- آکادمی اسکار عذرخواهی کرد
- «میراث» در جشنواره هاتداکس رقابت میکند
- تازهترین ساخته هادی محقق به چین میرود/ اولین حضور جهانی «دِرنو» در جشنواره پکن
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
- یک واکنش دیرهنگام؛ بیانیه آکادمی داوری در پی خشونت علیه برنده اسکار
- پس از ۴ دهه برگزاری در یوتا؛ جشنواره ساندنس به کلرادو میرود
- فرشته سقوط کرده/ نگاهی به فیلمنامه «هیات منصفه شماره ۲» با بررسی عناصر مشترک درامهای دادگاهی
- «داستان سلیمان»؛ یک داستان واقعی از هزاران پناهجوی جهان
- «یک نبرد پس از دیگریِ» دیکاپریو کوتاهتر شد!
- یک عشق بی رحم،مجازات اعدام را در بریتانیا لغو کرد
- اکران آنلاین «زودپز» در شبکه نمایش خانگی
- نتفلیکس با «صد سال تنهایی» به یک رمان کلاسیک «غیرقابلاقتباس» جان میبخشد
- «ذهن زیبا»؛ اتفاقی زیبا در تلویزیون
- اسرائیل، کارگردان برنده اسکار را بازداشت کرد
- یک جایزه برای مجری اسکار؛ کونان اوبراین، جایزه مارک تواین را گرفت
- برای دستاوردهای یک دهه فعالیت حرفهای؛ بالاترین تجلیل سینمایی بریتانیا از تام کروز
- داوری فیلمساز ایرانی در جشنواره مورد تایید اسکار
- نگاهی به «اکنون»/ هنرِ شنیدن
- «بیگانه» کامو مقابل دوربین کارگردان فرانسوی میرود
- «روایت ناتمام سیما» قاچاق شد/ علیرضا صمدی: خواهش میکنم نسخه غیرقانونی را نبینید
- نقدچیست؟ منتقدکیست؟
- نوروز موسیقایی با فیدیبو؛ برنامه فستیوال موسیقی «گوشه» اعلام شد
- دارن آرونوفسکی میسازد؛ اقتباس سینمایی از رمان «کوجو»
- «بیصدا حلزون»؛ تلخی میان تصمیم و تسلیم