تاریخ انتشار:1398/06/22 - 11:18 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 121322

سینماسینما، رضا صائمی

اینکه در روز سینما از ارزش و جایگاه سینما بگوییم قطعا حرفی تکراری است اما می توان به این روز از زاویه ای دیگر هم نگاه کرد وآن نسبت سینما و جامعه و تاریخ است. سینما درمقام یک هنر ‌- صنعت رسانه و نمادی از فناوری و شاخصه دنیای مدرن، بی‌تاثیر از تقدیر تاریخی جوامع و وضعیت انسانی آن نبوده و همواره در تعامل و خوانش مداوم با ساحت‌های فراذاتی خود شکل گرفته و تداوم یافته است.چنانچه امروزه از آثار هنری و دستی به جای مانده از ادوار تاریخی گذشته به عنوان ابزاری برای تحقیق و درک دقیق آن دوره خاص استفاده می‌شود. بعدها و چه بسا اکنون سینما، ابژه شناختی خوبی برای جامعه‌شناسان و مورخان خواهد بود. سینما اگر چه به قول ژان لوک گدار واقعیت بازتاب است، اما بازتاب واقعیت نیز هست.واقعیت تاریخی انسانی که در بستر بیانی هنری به ماندگاری بیشتر و پردامنه‌تری از حقیقت می‌انجامد و هویتی بصری می‌بخشد؛ هویتی که بر پایه‌های قدرتمند تصویر بنا شده و قوام می‌گیرد. سینما، زبان گویای زمان خویش است و تجلی برونی و آشکار تحولات درونی عصر خود!

در عصر رسانه‌ای شده امروز که جهان به واسطه فناوری‌های ارتباطی به دهکده‌ای کوچک بدل شده و تصویر، هژمونی فنی خود را بسط تاریخی داده است، سینما در مقام خداوندگار تصویر به آتوریته بی‌بدیل این جهان بدل شده و قدرت ذاتی خود را به اقتداری فراذاتی تبدیل کرده است. به عبارتی دیگر، سینما بیش از مظاهر دیگر تمدن جدید حضور خود را در زیست جهان انسان مدرن، تثبیت و حتی در مواقعی تحمیل کرده است. امروزه کمتر جامعه‌ای یا انسانی پیدا می‌شود که سینما و به طور کلی دنیای تصویر را درک نکرده و تجربه مشترک زیسته با آن نداشته باشد. البته رشد و توسعه‌یافتگی سینما متناسب با وضعیت مدرنیته در جوامع مختلف فرق می‌کند و بنا بر تجربه‌های تاریخی کشورها، متفاوت است. سینما در ایران بیش از کشورهای منطقه همزمان با آغاز پروسه مدرنیسم متولد شد و مورد توجه قرار گرفت. بر اساس روان‌شناسی اجتماعی فرهنگ ایرانی، علاقه آنها به قصه‌پردازی و داستان‌سرایی و البته سابقه تاریخی آنان در پرده‌خوانی و نمایش و تعزیه را باید در عنایت به این هنر در نظر داشت.

اساسا هنر قبل از تولد فرزند هفتم آن در ایران سابقه و جایگاه تاریخی والایی داشت و مورد توجه سلاطین و پادشاهان نیز بود. همین سینما و دوربین و تصویر شاید اگر مورد توجه ناصرالدین شاه قرار نمی‌گرفت، صنعت سینما به این زودی در کشور پا نمی‌گرفت. اگرچه او از سر تفنن و برای تفریح و سرگرمی یا کنجکاوی خویش دوربین را به ایران آورد اما این دوربین و قاب و پرده راه خود را در خاک این کشور پیدا کرد و با اینکه مسیری پر فراز و نشیب را طی کرد اما توانست به جایگاه واقعی خوددست یابد و روی ریل خود قرار بگیرد.

اینکه سینما چه مسیری را در کشور ما طی کرده خارج از حوصله این مقاله است اما روز سینما بهانه ای است تا به این بیاندیشیم که اکنون سینمای ما در کجای تقدیر تاریخی خود قرار دارد و ظرفیت ها وظرافت های آن را بار دیگر مورد بازنگری و سنجش قرار دهیم. سالهاست که می گویند حال سینمای ما خوب نیست اما با همه اینها در همین سالها شاهد موفقیت های سینمای ایران در عرصه بین المللی بودیم که مهمترین آنها دریافت ۲ اسکار بوده است. جایزه هایی که اعتبار سینمای ما را در سطح جهانی تثبت کرده است. با این حال هنوز ما در داخل دچار بحران مخاطب هستیم و چرخه اقتصادی سینمای ما کند می چرخد. اگرچه بخشی از این کسادی بازار سینما را باید به توسعه فناوری های جدید که سرگرمی های تازه به ارمغان آورده اند نسبت داد اما متخصصان ارتباطات بنا به تجربه ثابت کرده اند که هیچ رسانه ای نمی تواند جایگزین رسانه دیگر شود چرا که هر رسانه ای هم کارکردهای خاص خودش را دارد و هم خود را متناسب با زمان بازتولید می کند. شاید روز سینما بهانه ای باشد تا به شیوه ها و راهکارهایی بیاندیشیم که به بازتولید سینما و کارکردهای آن منجر شده و کمک می کند تا اشتیاق فیلم دیدن و سینما رفتن بار دیگر رونق بگیرد.

روز ملی سینما را باید در پیوند با سینمای مردمی سنجید به این معنا که وقتی چیزی ملی می شود که آحاد مردم با آن پیوند قلبی و عملی برقرار کنند. روز ملی سینما باید به جشن مردمی سینما بدل شود نه فقط جشن صنفی و این روز قطعا روزی است که صف های سینما بار دیگر طولانی و صندلی های آن مملو از مخاطب شود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها