تاریخ انتشار:1400/08/04 - 21:05 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 163347

سینماسینما، حسین سلطان محمدی*

به صورت بنیانی و اصولی، هر دوره جدید مدیریتی، ابتدا باید صحنه ارزیابی فعالیت های دوره های پیشین و البته بررسی نقاط قوت و ضعف آن باشد و سپس بر مبنای سیاست های ثابت و اصول و آرمان ها، نقاط ضعف اجرایی پوشش داده شود و نقاط قوت تقویت شود و برای تداوم سیاست ها، با روش های اجرایی جدید، فعالیت تداوم یابد. این برداشت ساده ای از یک جامعه با ثبات است. اما اگر در هر دوره مدیریتی، قرار باشد کل مدیران و سیاست های قبلی زیر و رو شود و هر آنچه ساخته شده، تخریب و ساختار جدیدی شکل گیرد، این یعنی انقلاب کردن. و آیا جامعه ما با آمدن دولت جدید، انقلاب کرده است؟ یعنی کل گذشته منفی و قابل تخریب است و باید عمارتی نو ساخت و جور دیگری راه رفت؟ که اگر بر این باور باشیم، به جد باید گفت که اشتباه کرده ایم، همان طور بعضا در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری امسال، در تلویزیون می پرسیدند از مردم که انتخاب اشتباه چه پیامدهایی دارد، در حالی که باید از انتخاب بین خوب و خوب تر یا اهم و فی الاهم پرسش می شد، اگر قائل بودیم که مرجع تأیید صلاحیت ها، یعنی شورای نگهبان، درست انتخاب می کند.

خب، اکنون در دوران جدیدی که در آن بسر می بریم؛ با مشخصه هایی چون پیشرفت فناوری، سهولت دسترسی به ابزار، ارتباط آسان تر از گذشته در عرصه جهانی و با افراد مختلف، افزایش انتخاب، تغییرات جامعه شناختی بعضا متأثر از فناوری هایی که به صورت پیوسته انسان را در جدال فکری همگونی و ناهمگونی قرار داده اند و تحلیل ها و کارکردهای بسیاری که از رفتار انسان امروزی دیده شده و منعکس شده و خیلی نکات دیگر حتی برآمده از شرایط کرونا که در خیلی از نقاط جهان با طبع انسانی همسان نبوده و همچنان ما – منظور انسان نوعی است – را در تعارض نگه داشته، مدیریت جدید قرار است سکان کشتی جامعه را به کدام سمت بچرخاند تا بسلامت به مقصد آرمانی نزدیک و نزدیک تر شویم؟ آیا برای رسیدن سالم به مقصد یا نزدیک شدن به افق های مان، محیط در حال حرکت در آن را درست شناخته و ارزیابی کرده ایم؟

جشنواره فیلم فجر، نماد فعالیت سینمای برآمده از اصول فرهنگی و سیاست ها و آرمان های جمهوری اسلامی است. نکته ای بدیهی که در آن، هیچ تردیدی نیست. برای نشان دادن این فعالیت، عرصه جشنواره ای، نخستین میدان گاه است که ابتدا برای خودمان و سپس برای دیگران، طراحی و اجرایی می شود. می خواهیم دستاوردهای مان را نشان دهیم. برای نشان دادن دستاوردهای مان به امید صدور آنها به جغرافیای دیگری، نه فقط در سینما، که در همه زمینه ها و بسترها، باید ابتدا مهمان خارجی بیاوریم. این مهمانان هم از عرصه خودی است و هم از عرصه دیگری. یعنی هم افراد و شخصیت ها و کارشناسان همسو با اندیشه فرهنگی ما و هم ناهمسو ولی امیدوار به دریافت فرهنگ مان در ظرف سینما. تا اینجا هم اندیشه خوب است زیرا اصولا هر کشوری برای معرفی و توزیع محصولات خود، نیازمند معرفی آن به مصرف کنندگان متنوع و البته توزیع کنندگان بسیار است. برای مصرف کننده که باید فراتر از محیط های جغرافیایی تلاش کرد و اصولا آنان نیاز به حضور در جشنواره ندارند که محیطی خاص است. اما برای توزیع کننده باید آنان را دعوت و برایشان ارائه محصول کرد. اما نه فقط یک بار بلکه به مراتب و به دفعات، و برای گستره ای از توزیع کننده تجاری و توزیع کننده فرهنگی. به مراتب و به دفعات یعنی هم عطش ارائه فرهنگی داریم و هم عطش عایدی اقتصادی. برای هر دو هم باید امکان ارائه محصول را افزایش داد. اما … و اما.

رئیس جدید سازمان سینمایی، جناب آقای محمد خزاعی، دوست عزیزمان که در انجمن منتقدان هم با او بوده ایم و در عرصه تولید در سینما و تلویزیون با عملکرد او آشناییم، یکی از عرصه های ارائه برای محصولات سینمایی مان را دارد مسدود می کند یا بهتر است بگوییم جمع می کند و به جای پهن کردن سفره های بسیار برای مهمانان متنوع و در زمان های گوناگون، همه را می خواهد بر سر یک سفره بنشاند، چرا؟ چون «همه ساله در سالروز انقلاب و در پوشش جشن‌های متنوع آن شاهد حضور میهمانان، شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی و حضور چشمگیر رسانه‌های خارجی در کشور هستیم. بدیهی است با برنامه‌ریزی‌های دقیق و هدفمند، جشنواره بین‌المللی فیلم فجر می‌تواند از این مزیت‌ها و فرصت‌ها بهره برداری کند». در این اندیشه، بین المللی یعنی مهمان خارجی برای فیلم ایرانی. اما این چه ربطی به جشنواره جهانی فیلم فجردارد که، بین المللی یا جهانی اش، یعنی نوع نگاه انتخابگر فرهنگی و آرمانی ما و نوعی پیشنهاد چگونه نگریستن به آثار جهانی از دریچه فرهنگ انقلابی، ایرانی، اسلامی و هر چه اسمش را بگذارید. بهره مندی از مهمانان گلچین شده برای دهه فجر، اگر یعنی افزودن بر رونق سینما. براورد خوبی است. اما بستن جشنواره جهانی کجای این رونق است؟ در دهه فجر، برنامه ها بسیار متنوع است و حتی تئاتر و موسیقی هم برای استفاده بهتر از مهمانان و رسانه، فارغ از دهه فجر فعالیت می کنند. آن وقت، «کارگروه مطالعه و ارزیابی جشنواره‌ها»، چقدر بررسی اش جامع بوده که چنین توصیه ای کرده است؟ جشنواره جهانی فجر در تاریخ دیگری تنظیم شد تا بتوان بیشتر مهمان و دست اندرکار خارجی را به ایران آورد. این موضوع برای دهه فجر، میسر نیست چون نزدیکی زمان جشنواره برلین، فرصت را به آنجا می دهد تا میزبان سینماگران و توزیع کنندگان سینمایی بیشتری باشد تا ایران. برای توزیع بیشتر اندیشه و محصول مان، مهمان تخصصی و توزیع کننده سینمایی به کار می آید یا عزیزان دیگری که در حد کارشناس فرهنگی هستند و نه توزیع کننده و معرف؟ ما در دوره جدیدی که قرار است اقتصادمان را به برجام و تحریم گره نزنیم، نیاز به بازار جدید داریم یا نیاز به کارشناس فرهنگی؟ که به جای خودش خوب است اما کافی نیست. ما باید علاوه بر حفظ وضعیت موجود و تقویت و توسعه آن، به فضاهایی چون اوراسیا و کشورهای حوزه سازمان همکاری های شانگهای و حوزه سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه آفریقا هم توجه کنیم و اینها را به ظرف عمدتا جذاب برای اروپای غربی و امریکای شمالی جشنواره جهانی فجر بیفزاییم، نه اینکه آن دریچه را ببندیم، بدون اینکه برنامه برای تقویت حوزه تبادلات فرهنگی و تجاری سینمای مان داشته باشیم. 

بحث کمی طولانی شد اما بهتر است در همین ابتدا این برداشت را اصلاح کنند و دست کم دلایل بهتری برای حذف ظرفیتی که در حوزه بین المللی برای سینمای حرفه ای مان ایجاد شده، بگوییم. ما به صورت تهاجمی، بسترهای بیشتری برای توزیع اندیشه و محصول فرهنگی مان نیاز داریم. الان ابتدای انقلاب نیست و تازه انقلاب نکرده ایم که بخواهیم از ظرفیت کمی بهره ببریم. بیش از چهل سال از ابتدای انقلاب گذشته و اصلا نمی توان باور کرد که نیاز داریم همانند ابتدای انقلاب، بگوییم روش و فکر جدیدی داریم که جهان اصلا آن را نمی شناسد و باید مثلا جشنواره جهانی فیلم تهران را تعطیل کنیم و برای سینمای بعد انقلاب مان، باید جشنواره جدید با فیلم و اندیشه هایی که اصلا جهان ندیده، طراحی کنیم. این سیاست نشان نمی دهد که «برگزاری جشنواره جهانی فجر، طی سال‌های گذشته با مدیریت و زحمات دلسوزانه آقایان علیرضا رضاداد، سیدرضا میرکریمی و محمدمهدی عسگرپور، فضاهایی را برای کمک به گسترش روابط بین‌الملل سینما فراهم ساخته است که جای تشکر و قدردانی دارد. … بدون شک، از مزیت‌های نسبی ایجاد شده و تجارب ارزنده همکاران خوبمان در این رویداد استفاده خواهیم کرد.» باید افق مدیر کشوری، بسیار وسیع تر از«مطالبه‌های صنوف و سینماگران کشور در سال‌های گذشته» باشد. سینماگرانی که، با انتقاد بسیار می نویسم، نتوانستند برای دوران کرونا و بعد آن، اندیشه رو به جلو داشته باشند که هیچ، می شنویم که گفته اند، «سینما تماشاگری ندارد … . بیشتر فیلم‌هایی که روی پرده اکران می‌شوند ضعیف هستند و در حال حاضر حتی ۵۰ درصد ظرفیت مجاز سالن‌ها هم پر نمی‌شوند و حضور تماشاگران به پنج تا شش درصد می‌رسد که تقریبا در خیلی از سینماها روزانه کمتر از ۱۰ تماشاگر است.» طیب الله.

*نویسنده و منتقد سینما و دانشجوی دکترای فرهنگ و ارتباطات

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها