تاریخ انتشار:1403/09/30 - 12:52 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 203537

سینماسینما، ذبیح‌الله رحمانی

درباره هجدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت (سال‌هاست واژه «حقیقت» در هاله ای از ابهام است که بماند برای بعد) یادداشت هایی بر تعدادی فیلم  قابل دفاع  و ارزشمند نگاشته شده است.

تورگی

فیلم نیمه  بلند  «تورگی» ساخته  توفیق  حیدری به تهیه کنندگی  محمد  کارت را دیدم. فیلمی دردمند و آشنای اعتیاد که دهه هاست برخی خانواده های ایرانی را درگیر خودش کرده است. فیلم درباره یک خانواده  از هم پاشیده و در همه حال در تنگنای مرگ آور  گرفتار است.

روایتی ساده و با ساختار همگون که لحظه‌لحظه  اتفاقات ناهنجار را به نمایش می گذارد. دوربین  به مانند  عضوی از خانواده و ثبت وقایع‌نگاری تک تک اعضای خانواده که برای رهایی سرپرست از هر راهی  می خواهند که از اعتیاد رها  شود. دریغ که به علت نارسایی کمپ های ترک اعتیاد و  نداشتن آمادگی روحی و روانی فرد معتاد، هرچه بیشتر به منجلاب اجتماع فرو می‌رود. پسر خانواده با جنگندگی خستگی ناپذیر، نه تنها پدر خانواده را از اعتیاد موقتاً دور می‌کند حتی پدر را به آرزوی‌اش در جوانی یعنی بازیگری و غواصی می‌رساند. فرزند خانواده در اصل روای فیلم «تورگی» است. جسارت آمیزترین فیلمی که توسط خانواده محترم، اعتیاد خانمان‌سوز را به تصویر کشیده است. این فیلم دلهره‌آور، با شیرین زبانیِ فرد گرفتار، لحظات ماندگاری را خلق کرده است.

ساعت بیولوژیک

فیلم نیمه بلند مستند «ساعت بیولوژیک» به کارگردانی زهرا شاهین فر درباره ناباروری، نازایی و مصائب آن است. فیلمی هشدار دهنده و تاثیرگذار است. گفت‌وگو ها ساختار داستانی دارند و گویی یک فیلمنامه آماده و پر از جزئیات تحویل بازیگران داده باشند و بازیگران هم سعی وافری دارند که به بهترین نحو ایفای نقش کنند. اتفاقا موفق نیز شده اند. فیلم لحظه لحظه تماشاگر را با خوف و دل‌نگرانی عمیقی در تاریکی سالن نمایش تنها گذاشته و روح و جسم‌اش را در درگیری تمام نشدنی رها می‌کند. تازه بعد از پایان فیلم دست از سر تماشاگر برنمی دارد. انگاری پتکی بر سرش فرو آمده و با خودش درگیر عواقب غیرقابل برگشت «عدم وجود» می‌کند. شنیدم که برخی تماشاگران از کندی ریتم می گفتند، در صورتی که به نظر نگارنده، فیلم خیلی زود تمام شد و جا داشت کمی از عواقب خوفناک اضافه و کمی هم آرامش بعد طوفان را بازگو می کرد. فیلم از مجموع خرده روایت های مرتبط و کمتر مرتبط با تدوین حساب شده و کارگردانی خیلی خوب، اثری ماندگاری خلق شده است. فیلم «ساعت بیولوژیک» شاهین فر به عنوان الگوی مفید و راهگشای انسان‌های دودل، بسیارثمربخش است.

رویای منو بافتی؟

مستند «رویای منو بافتی؟» به کارگردانی امید نوریان و تهیه‌کنندگی حامد  پویان داستان آپارات‌چی‌های خاطره‌ساز است. داستان انسان‌های عاشق بی‌چون و چرای تصویر رویایی که در دریچه تعبیه شده داخل اطاقک دستگاه های آپارات با آن صدای سحرآمیزش هوش و روح شان را سال‌ها در قبضه نور وتاریکی در هم ادغام کرده بودند.

عاشقانه های واقعی و تخیل درهم آمیخته بود و نه از زندگی  واقعی شان لذتی برده اند  و نه با تخیل شان به آرزوی دست نیافتنی شان دست یافته اند. در برزخ بی انتها با نوار  سلوئیدی دلدادگی های تمام نشدنی داشته‌اند. هنوز هم که گرد پیری سر و صورت شان را فرا گرفته، عاشق  پیشه  و اسیر عشق  تصاویر لحظه لحظه  اش را با جان و دل می نوشند و به اطرافیان که مورد تمسخر قرار می گیرند، اعتنایی ندارند.

صدای گوش نواز و یکنواخت حلقه های فیلم و تصاویر اعجازگونه که مسخ شدگی همیشگی شان را به رخ دیگران  می کشند. تا ابد عاشق سینه چاک اطاقک اندرونی که آمال و آرزوی هایشان را در آنجا  می بینند. آپارات و پرده نقره‌ای  و دریچه نوری که بر  پرده  می پاشد، دلنوازی و تپش قلب همیشگی برای مخاطب، همذات‌پنداری را به ارمغان می آورد.

فیلم خاطره ساز «رویای منو بافتی؟» برای نسل حاضر که شیفتگی مفرط فکر و ذهن دیجیتالی دارد، معنا نمی یابد، اما برای  نسل گذشته همه سینماست.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها