سینماسینما، ابراهیم عمران
سیل چند سال پیش جنوب ایران و داستان سه جوان که برای شرکت در مسابقه غیر رسمی موسیقی راهی تهران خواهند شد، جان مایه اصلی فیلم «بندربند» ساخته منیژه حکمت است. فیلمی که میتوان آنرا به مثابه ادای دینی به سیلزدههای آن سال دانست. بندربند به باورم فیلم به معنای واقعی آن نیست. قصه واحدی ندارد. در پلانهایی سینمایی است. در سکانسهایی هم در ورطه دیالوگ ِ صرف میافتد. هنر کارگردان آن است که هم مصائب سیلزدگان را به نوعی نشان دهد و هم گوشه چشمی به سه جوانی داشته باشد که با آواز و ترانه و موزیک، وقت میگذارند. فیلم در دقایقی بسیار خواستنی میشود. عمده نماها باز است. گویی وسعت دیدی میخواهد به مخاطب عطا کند. فیلمبرداری آنچنان دلنشین است که با کمترین دیالوگ میتوان به کنه آن سکانس پی برد. موسیقی جایگاه ویژهای دارد در این فیلم. و میتوان آنرا نوعی دلبستگی حکمت به جوانان این دیار و بخصوص جنوب تفسیر کرد.
فیلم عامدانه میزان خرابیها را آنچنان گل درشت نشان نمیدهد. نه اینکه نباشد و یا نخواهد؛ بلکه هدف کارگردان به باورم نشان دادن وسعت خرابی در سطح کلان است. هر جا که ماشین این سه جوان میرود، به در بسته میخورد. و با سختی زیاد راه جدید مییابد. ولی مهم هم پیدا کردن راه است. که به هر طریق ممکن میسور میشود. نمیدانم از کدام سکانس بنویسم که با مخاطب درد دل میکند؟ سکانسی که دو جوان خواننده و آهنگساز برای افسر پلیس مینوازند و میخوانند تا ماشینشان نخوابد و توقیف نشود؟ یا سکانس دردآوری که زن داستان به منزل خواهرش میرود با آن همه گلولای و میزان خرابی و یا تک پلان زیبای مویه زن جنوبی و یا بهتزدگی خواننده گروه، وقتی به خانه و محل خود میرود . همه و همه میتواند پازلی باشد برای درک بهتر فیلم. آنچه اما شدت و حدت بیشتری دارد، امید است و امید است و امید. در اوج خرابیها و سیلزدگی، این سه جوان کماکان به موسیقی باور دارند. در حقیقت به روح زندگی که از دریچه موسیقی و ساز میگذرد. خانهشان ویران شده است؛ اما دلشان کماکان استوار میماند. هجرتشان حتی اگر موقتی باشد به تهران، اما دلبستگیشان نمیتواند دائمی باشد. ماشینهایی که در آمد و شد هستند؛ معنایی جز ترک موطن ندارد. موطنی که حالیه سیل ویرانش کرد. راههای بسته، نشان از بنبست زندگی در این دیار دارد. بنبستی که شاید با موسیقی بتوان بازش کرد. یا گره از آن گشود. سه جوان فیلم که نقششان را با دقت فراوان بازی کردهاند، قصد آن دارند به مخاطب یاد آور شوند که زندگی همچنان میتواند ادامه داشته باشد. این سرزمین به قول دیالوگی در فیلم سالی دو سیل و زلزله و افتادن هواپیما دارد. یعنی چه خواستمان باشد و چه نباشد، محکوم به داشتن این آزگارهای محیطی هستیم. بندربند به تهران میرسد، گروه روی استیج میرود و برنامهاش را اجرا میکند. سیل آنها را به تهران میرساند. گویی این روندگی سیال زندگی است که آنها را روانه زندگی جدیدی میکند. نمیدانم چرا در ذهنم این نکته جریان دارد که این سه نفر، دلبسته موطن و دیارشان هستند با همه آنچه در فیلم دیده میشود که دل از آنجا کندهاند؟! این سه تن در بند آن نیستند که در بروند از مشکلات و تن به تقدیر بسپارند. هیچ مانعی اجازه نداد راهشان به تهران مسدود شود. گردش فرمان ماشین آنچنان دربرخی پلانها زیباست که گردش روزگار از آن معنا مییابد. فیلم منیژه حکمت؛ حکمتی دارد نهفته در خود و شاید برداشتهای ذهنی متفاوتی از آن صورت پذیرد. هر چه هست آن مینیبوس رونده، به هر راهی که رفت، بازگشتش حتمی است به مبدا اصلیاش.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- جایزه بزرگ جشنواره ریگا برای پگاه آهنگرانی
- جایزه ویژه جشنواره فلورانس برای مستند پگاه آهنگرانی
- منیژه حکمت از جشنواره داکا جایزه گرفت
- ۶ مستند از ایران به جشنواره ایدفا دعوت شدند
- دو جایزه جشنواره کازان برای «بدون قرار قبلی»
- رییس سازمان سینمایی به خانمها تبریک نگفت/ پیام تبریک خزاعی در پی موفقیت سینماگران در ونیز و مسکو
- حضور «ملخ» در بخش رقابتی جشنواره ونکوور
- «بدون قرار قبلی» بهترین فیلم جشنواره مسکو شد
- میزبانی جشنواره استرالیایی از شش فیلم ایرانی
- «بدون قرار قبلی» برای کادر درمان اکران میشود
- سینماگران هشدار دادند: بیکاری؛ بحران سینما در سال ۱۴۰۱/ آیا مدیران جدید میخواهند سینما را از ابتدا اختراع کنند؟!
- راهیابی مستندی ساخته پگاه آهنگرانی به بخش مسابقه دو جشنواره خارجی
- بلوغ بازیگری برآمده از یک خانواده سینمایی/ درباره بازی پگاه آهنگرانی
- فیلمهای مهرداد حسنی و پگاه آهنگرانی در جشنواره فیلم کوتاه «بوسان»
- اولین حضور بینالمللی «ملخ» در یک جشنواره آمریکایی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- نمایش وقتی الاغا عاشق میشوند / گزارش تصویری