سینماسینما، سپیده ابرآویز
اولین انتخاب و اتفاق مهم یک اثر نام آن است. طلاخون پیش از این، «چرکنویسهای یک مادر خانهدار» و «خورشید همچنان میدرخشد» نام داشته اما به نظر میرسد این اسامی به راحتی در دهان نمیچرخند و کنجکاوی مخاطب را هم بر نمیانگیزند. «خورشید همچنان میدرخشد» که جملهای است کمابیش تکراری، «طلاخون» هم بعید به نظر میرسد دل کسی را «ریش» نکند.
این دل ریش کردن انگار بخشی از شیوه ارائه فیلمساز است. او با آوردن همتا، دختربچه کمتوان حرکتی فیلم که کلوزآپهای تکراریاش کاری جز دل ریش کردن با مخاطب ندارد از همان سکانس آغازین یک حال بد به تماشاگر اضافه میکند.
کارگردان بر آن است که با آوردن این بچه معصوم رفتارهای بعدی مادر (فرخنده) را توجیه کند یا بفهماند که شرایط زندگی این خانواده چقدر رقتانگیز است یا احتمالا فرخنده مادری فداکار و ناچار است و چارهای جز آنچه میکند ندارد.
نکته مهمی که در فیلم فراموش میشود بعد روانشناسی شخصیتهاست. فرخنده یک قاتل زنجیرهای است اما ساختار روانیاش منطبق با این دسته آدمها نیست. به یک معنی ساختار روانی که بیننده بفهمد، بشناسد و با او همذات پنداری کند یا از او متنفر شود ندارد.
قاتلان زنجیرهای -که به بیش از یک قتل دست میزنند- معمولا آنتی پات یا همان ضداجتماعی هستند. آنها به بسیاری از قوانین پایبند نیستند، گاه قوانین خودشان را دارند و گاه هیچ قانونی جز خشم و عصبانیت و انتقام ندارند.
آنتی پاتها در خانوادههای نابسامان متولد و بزرگ میشوند. در طلاخون نیز کوشش شده فرخنده فرزند مادری ناسالم نمایش داده شود. اما میزان و دلیل این عدم سلامت مشخص نیست. چنانچه مشکل اخلاقی یا روانی مادر فرخنده مشخص نیست و چنانچه چیزهای زیادی مشخص نیست.
کارگردان برای ایجاد تعلیق به قدری در دادن اطلاعات خساست میکند که بخش عمدهای از فیلم میشود علامت سوال با پاسخهای الکن.
طلاخون تا دقیقه چهل و پنج جان آدم را میگیرد تا بگوید ماجرا زنی است که جان آدمها را میگیرد.
ریتم فیلم کند است و نشانههایی که میدهد پراکنده و قدری بیدقت چیده شدهاند. این بیدقتی خودبخود باعث میشود سکانسها عمق و تاثیری که باید را نداشته باشند.
بعد از دقیقه چهل و پنج که گرههای فیلم آهسته آهسته باز میشود لازم است یک بار تمام آنچه پیش از این نشان داده شده را دوباره مرور کرد، کنار هم گذاشت و به نتیجه رسید که به دلیل اتفاقی که الان از آن حرف زده میشود در چند صحنه قبل اشاره شده است.
فیلمنامه بنا به آنچه در تیتراژ آمده وامدار نمایش عامدانه، عاشقانه، قاتلانه به کارگردانی ساناز بیان است. اپیزود دوم این تئاتر ماجرای مهین قدیری است. زنی که به خاطر بدهیهایش اقدام به قتل زنها میکند.
اما چه کار ساناز بیان و چه مستند مهین که مشخصا زندگی مهین قدیری را روایت میکند به مراتب جاندارتر از طلاخون هستند.
شاید همین دیر افتادن اتفاقات و شیوه روایت در فیلمنامه است که حتی شهاب حسینی را هم چندان به چشم نمیآورد. بماند که در خلاصه فیلم همه جا تاکید شده دختربچهای در آستانه مسابقات قهرمانی جهانی متوجه موضوعاتی میشود.
حنانه دختربچه تکواندوکار (که معلوم نیست با پدری معتاد و مادری قاتل چه کسی استعداد او را کشف کرده و پرورش داده است)بیشتر یک ناظر مداخلهگر است که رفتار و کلامش با ویژگیهای روانی سنش نمیخواند و انگار زنی است که قد و هیکلش کوچک شده است. آنچه زیباست و تنها همسان با سن اوست لحظات دوستی با همسالان و سکانس پایانی فیلم با حضور او و دوستش است.
طلاخون ملودرامی است که میتوانست بهتر باشد. البته که فیلم ساختن در این وانفسا شکستن شاخ غول است و از این منظر تلاش ابراهیم شیبانی ستودنی است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ پروانه ساخت سینمایی برای ۷ فیلمنامه صادر شد
- تازهترین ساخته پرویز شهبازی روی میز تدوین
- از «رها» تا «پُتک»؛ همکاری جدید شهاب حسینی و حسام فرهمند
- اکران «مست عشق» در ۱۰ کشور اروپایی
- با حضور شهاب حسینی؛ پیش تولید «دومان» به پایان رسید
- صدور پروانه نمایش برای فیلمهای شهاب حسینی و حسین میرزامحمدی
- «اسپات لایت» با «آبان» میآید
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- در آستانه آغاز اکران؛ پوستر «بیسروصدا» رونمایی شد/ روایتی بیپرده از یک داستان بیسروصدا
- انصراف شهاب حسینی از انتخابات خانه تئاتر/ هیات مدیره جدید انتخاب شد
- درباره «رها»/ تاراج
- «بیصدا حلزون»؛ تلخی میان تصمیم و تسلیم
- واکنش شهاب حسینی به جوایز جشنواره فجر؛ میلی بودن جشنواره به یقین همگان رسیده است
- یادداشتی برای فیلم «رها»/ جامعه ناکارآمد و پدرهای بیخاصیت
- بیست و سومین جشن حافظ برگزیدگانش را شناخت/ تقدیر از یک عمر فعالیت هنری مرتضی عقیلی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود





