سینماسینما، محمدرضا بیاتی
رفته بودم دندانپزشکی. مجبور شدم بروم. دندانهای بدجنس سالهاست بخشی از سرنوشتام بوده. پذیرفتماش دیگر. جز دندانهای جلو، تمام ردیفهای بالا و پایین و چپ و راست روکش شدهاند. فقط مانده روکشها را هم کِرم بخورد! در بین تمام نزدیکان و آشنایان شاید منظمتر و سمجتر از همه مسواک زده باشم، از همان بچگی، و زودتر از همهی آنها دنداندردهایام شروع شد، قبل از هجدهسالگی؛ گاهی فکر میکنم حرف بعضی از شیّادانِ طب سنتی درست باشد که مسواک نزدن برای دندانها بهتر است! دلیل علمیاش هرچه باشد حس بدی به آدم میدهد. آیا نتیجهی نیکی باید بدی باشد؟ چه زشت است زیبا، چه زیباست زشتی، بگردیم در میغدودِ پلشتی! دکتر، عکس نوشت. در رادیولوژی دندان، منتظر نشسته بودم. بالای سرِ خانم مسئول پذیرش، تلویزیونی از سقف آویزان بود. یکی از شبکههای پخشِ فیلمهای تکراری داشت سریال روزگار قریب ِ کیانوش عیاری را نشان میداد. خاطرهی لحظات خوباش زنده شد. کنار دستیام می گفت خیلی با سریال حال نکرده. برخلاف شیفتگاناش؛ مثلاً همسر یکی از دوستان گفته بود آنقدر این کار را دوست دارد که سفت و سخت معتقد است باید تمام بودجهی تلویزیون را بدهند به کیانوش عیاری تا فقط او فیلم بسازد! به یاد یکی از صحنههای ساده اما جذاب و لذتبخش سریال افتادم: «دکتر قریب (مهدی هاشمی) در بیمارستان بستری است. همسرش (آفرین عبیسی) پروانهوار از او مراقبت میکند. دکتر تشنه است. آب میخواهد. همسرش قصد دارد به او آب بدهد ولی پرستار اجازه نمیدهد. آب برای مریض شما مضرّ است. همسر دکتر، کوتاه نمیآید. میگوید باید پسرم- که او هم دکتر است- ضررِ آب خوردن را تأیید کند. راه میافتد. پارچِ آب به دست، وارد راهروی بیمارستان میشود. پسرشان که دکتر است میآید. دارد توضیحات او را گوش میکند که یک پسربچهی شیطان و تُخس که در راهرو میپلکد آب میخواهد. همسر دکتر همانطور که توجیهات پزشکی را دربارهی مضرات آب خوردن می شنود به پسربچه آب میدهد. پسرک دستاش را در پارچ میکند و صورتاش را با آب میشوید!» … این اتفاقات کوچکِ سلسلهوار، لحظات دلنشینی میسازند که انگار مخاطب در حال تماشای یک زندگی واقعی است و همه چیز بداههپردازی است و در لحظه اتفاق میافتد. رئالیسم از این دیدگاه نظمی است که مدام به هم می ریزد اما کاملاً آشفته و بی نظم نمی شود فقط مخدوش می شود. می خواهد معنای اش برآمده یک نظم پراکنده باشد نه متمرکز. واگراست نه همگرا؛ آن کنار دستیام که با سریال حال نکرده بود در واقع جزو مخاطبانی هستند که اگر یک الگونظم متمرکز بر داستان حاکم نباشد نمیتوانند با اینگونه فیلمها ارتباط برقرار کنند.(کسانی که درس آمار را در دانشگاه پاس کرده باشند میتوانند این دو نظم متفاوت را با مقایسهی شاخصهای انحراف معیار و میانگین بهتر درک کنند.)
در مصاحبهای از عیاری شنیدم که برای توصیف سریال خودش در میان جملات دیگر از عبارت از فرطِ واقعیبودن استفاده میکرد. نوعی رئالیسم یا واقع گرایی که تلاش میکند خودِ زندگی، دقیقاً عین زندگی، را خلق کند و معتقد است هنر حقیقی همین است. ساموئل الکساندر، فیلسوف بریتانیاییتبار دربارهی هملت شکسپیر گفته است همانطور که یک پیکرتراش از دل یک تکهسنگ، اثر هنری خود را بیرون میکشد و کشف میکند شکسپیر هم هملتاش را از درون زبان انگلیسی کشف کرده است. میگوید کشف، نه خلق؛ خلق یعنی ما اثر هنری را به وجود میآوریم اما کشف یعنی اثر هنری از پیش موجود است و ما فقط آن را پیدا میکنیم. آفرینش یا بازآفرینی؟ البته دیدگاه الکساندر که دیدگاهی رئالیستی به حساب میآید شباهت غریبی به مُثُل افلاطونی دارد که پدر ایدئالیسم فلسفی است! آیا بین کشف و خلق میتوان رابطهای برقرار کرد که این تناقض از بین برود؟ به نظرم میشود اما فعلا از آن میگذرم.
در واقع رئالیسم کیانوش عیاری، خودآگاه یا ناخودآگاه، استوار بر دیدگاه بازآفرینی است که معتقد است اثری هنری از پیش موجود است و باید آن را کشف کرد. برای دستیابی به این هدف، رئالیستها مثل یک قاضی حقیقتجو سعی میکنند نسبت به مخلوق هنری، موضعی بیطرفانه یا غیرجانبدارانه اتخاذ کنند تا حقیقت و زیبایی (هنر) از رخساره پرده براندازد و افشاء شود. آنها براین باورند که نباید واقعیت را دستکاری کرد و در جستجوی رئالیسمی ناتراشیده و شهودی هستند. سبکی که نه فقط در کیانوش عیاری که کم و بیش، با درجاتی متفاوت، در بسیاری از سینماگران برجستهی ایرانی دیده میشود. (در میان سینماگران خارجی ترنس مالیک کسی است که میکوشد کاملاً به شهود متکی باشد)
این، با اعتراف به ضعفها و خلاءهای بزرگی که داریم، به گمان من مهمترین مزیت سینمای ایران است؛ یعنی درک چشماندازِ کاشفانه/خالقانه از هستیشناسی هنر؛ بینشی که ریشه در گنجینهی تصوف ایرانی و اشعار عارفانهی ما دارد؛ البته نه به معنای تباهیآورِ فرقهگرایانهی آن و نه مثل سینمای دههی شصت که میکوشید از عرفان، ایدئولوژی و پروپاگاندا بسازد بلکه به معنای بهرهگیری از این گنج گرانمایه برای فهم هستیشناسی هنر که هنوز پرسشی سرزنده و بحثانگیز در میان فلاسفه، روانشناسان و زبانشناسان و دیگر شاخههای علوم انسانی است. از این چشمانداز، به تعبیری استعاری، هنرمند در حصار بستهی زیست -جهانی تاریک، محبوس است. او برای آفرینشگری نیازمند نوری است که فراسوی این جهان مسدود احساس میشود. در واقع تمام هنر ِ هنرمند، از خود پنجرهساختن و دریچهگشودن به آن نور است؛ به آن ساحت هستیبخشِ هنر. جانگشودگی است و جان آنگاه گشوده و پنجره میشود که هنرمند بتواند خود را نفی کند نه اثبات؛ هنر به این معنی، عشقزاد است. در واقع تمام میراث عارفانه/عاشقانهی فرهنگی ما با شناخت رابطهی نفی (فناء) و عشق، فهمپذیر میشود. هنرمندی که در پیِ اثبات خود باشد به عشق نمیرسد به قدرت میرسد. جالب آنکه در مصاحبهی دیگری از کیانوش عیاری شنیدم که میگفت بازیگری که قدرتنمایی کند را دوست ندارم. تصور میکنم که اگر قرار باشد عیاری روزی بین اَل پاچینو و تام هنکس یکی را انتخاب کند قطعاً دومی را ترجیح خواهد داد!
کاش به جای درگیریهای روزانه با سانسورهای متحجرانهی حقارتبار فرصتی میبود که تا کمی افقهای دورتر را میدیدیم و بلندنظر میبودیم. باور دارم که تحجر از جهالت بسیار ویرانگرتر است. تحجر از استبداد هم بدتر است. همهی ما بسیار نمیدانیم اما میکوشیم که بر این جهل غلبه کنیم اما تحجر، جهلِ زباننفهم است.
*فیلمنامهنویس و فیلمساز
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- تقدیم «ترانهای عاشقانه برایم بخوان» به کیانوش عیاری/ سینما دارای یک زبان مشترک است
- سرنوشت نامعلوم سریال کیانوش عیاری/ چرا تلویزیون ۸۷ متر را گردن نمیگیرد؟
- نشست «بررسی ارتباط میان کتاب و سینما»؛ کیانوش عیاری: نمیدانم اگر سینما نباشد باید چه کار کنم؟
- نگاهی به کارنامه فیلمسازی کیانوش عیاری
- «بودن یا نبودن» و تبدیل خشونت به امید/ عیاری نمونهای از عیار شرافت در سینمای ایران است
- عیاری یک شگفتی در سینمای ایران است/ کیارستمی و عیاری پیش از هنر سینما، خود را کشف کردند
- در نشست نقد و بررسی «شبح کژدم» در موزه سینما مطرح شد؛ قدرت و توان بازیگر نباید دیده شود/ فیلمهای عیاری دارای حدیث نفس شخصی است
- در نشست نقد و بررسی «آبادانیها» مطرح شد؛ نقش عیاری در زبان سینمایی و تحول آن بسیار موثر است/ «آبادانیها» عدالت اجتماعی را وارد سینما کرد
- نمایش و بررسی «شبح کژدم» در موزه سینما
- بزرگداشت کیانوش عیاری در موزه سینما برگزار شد/ کیانوش عیاری: نمیتوانم از سینما دل بکنم/ راز ماندگاری عیاری در تعهد به انسانیت و سینما است
- نسخه مرمت شده «آبادانیها» در موزه سینما
- کیانوش عیاری: «۸۷متر» از شبکه یک روی آنتن میرود
- بزرگداشت کیانوش عیاری و افتتاح گنجینه این فیلمساز در موزه سینما
- گفتوگوی سینمایی نسلها/ نگاهی به مستند «موج نو»
- زنگ تفریح یک فیلمساز چیرهدست/ نگاهی به فیلم «ویلای ساحلی»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- نمایش وقتی الاغا عاشق میشوند / گزارش تصویری