سینماسینما، محمدرضا بیاتی*
هفتهی پیش یکی از دوستان سینماییام، قبل از اینکه خودم ببینم، لینکِ خاطرات سیفالله صمدیان و امیر نادری را برایم فرستاد. از امیر نادری چه میتوان گفت جز افسوس؛ جز حیف و حسرت از اینکه نتوانست بماند و آثار ماندگار دیگری خلق کند. نادری –بنظرم- از سرشتِ کیانوش عیاریها است. از بازماندگان نسلی است که جان هنرمندانه دارند و صرفاً تکنیسین یا ابزارشناس نیستند. هنرمندانی که سرشتی صیقلیخورده و آینهوار دارند و دل آنها محلِ انعکاسِ حقیقت و زیبایی است. برای من، اثرگذارترین بخشِ این خاطرات آنجا بود که می گفت امیر نادری برای نمایش طعم گیلاس کیارستمی، خارج از ایران، وارد آپاراتخانهی سینما میشود و با ترفندهای خاصی، متصدی نمایش فیلم را راضی میکند تا با پنبه و الکلی که آماده کرده شیشهی حائلِ بین آپاراتخانه و سینما را تمیز کند چون میخواهد فیلم هموطنش با کیفیت بهتری دیده شود! این محبت خالصانه -یا دقیقتر بگویم مراقبتکننده- مرا به یادِ فیلمنامهای انداخت که سال ۸۳ نوشتم. یکسال بعد از آن که – با دشواریهای معمولِ عمومی و نامعمولِ شخصی- کار حرفهایام را تمام وقت شروع کرده بودم؛ از آن پیشنهادها که آدمهای تازهکار فکر میکنند بخت در خانهشان را زده! … در حد بضاعتام، هرچه در توان داشتم در فرم و محتوا به کار گرفتم اما بعد از هشتماه کار و نوشتن چند نسخهی کاملاً متفاوت، به دلایلی، آن فیلم ساخته نشد؛ اتفاقی که در سینما چندان غیرمنتظره نیست. فارغ از داستان و ساختار، مضمون آن موقعیت دراماتیک، عشق مراقبتکننده بود یا چیزی که در فلسفهی اخلاق به آن اخلاق مبتنی بر مراقبت هم میگویند؛ یکی از انواع رابطهی محبتآمیز بین دو انسان؛ وقتی که دوست داشتنِ دیگری به مرتبهای میرسد که مهمترین ویژگیاش مراقبت از کسی است که دوستاش داری؛ یا مراقبت از هر چیزی که به او مربوط است. عشق مادرانه، تجسم کاملِ عشق مراقبتکننده است. محبتی که تو را بیگزند میخواهد. تو صد ساله هم باشی مثل کودکی هستی که تازه راه افتاده و مادر مراقب سنگریزهها یا دستاندازهای پیش پای توست مبادا که زمین بخوری. عشق مراقبتکننده-بنظرم- وقتی کمال یافتهتر است که پای مادر واقعی در میان نباشد؛ بین دو انسان بدون رابطهی زیستی مادرانه؛ آن پاککردنِ شیشهی آپارات خانهی امیر نادری از همین جنس است. عشقی منقرضشده در میان ما وقتی که میبینم فرهادی را آماج حملهی خود کردهایم درحالیکه حتی اگر تمام نقدها به فرهادی درست باشد (که نیست) این همه کینه در کلمات و نفرت در لحن، توجیهی ندارد و جز فرافکنیِ حب و بغضهای شخصی، افشاگرِ چیز دیگری نیست. نمیخواهم موضوع تکراریِ حسادت را پیش بکشم. میخواهم دربارهی علت بنیادی این فرهنگ نظرم را بگویم.
علی دایی، پر افتخارترین فوتبالیست ایران، چند هفته پیش -بعد از موفقیت جهانیِ کشتیگیران ایرانی- گفت خدمتی که این جوانان به منافع ملی کردهاند با هزاران میلیارد پول برابری نمیکند. دایی به این فکر نمیکند که مسابقات انتخابی تیم ملی کشتی و کشتیگیران چه نقائصِ احتمالی دارند؛ آن نقصها باید در جای خود بررسی شوند و آن نقدها باید باشند؛ در واقع او به دلیل تجارب شخصیاش به خوبی میداند این موفقیتهای بینالمللی چقدر فراتر از افراد میرود و چه موهبتی برای یک کشور است. اصغر فرهادی حتی اگر اسکار نمیگرفت همینکه توانسته در بالاترین سطوح جهانی، بارها و بارها، هنری را عرضه کند که خواهان و ستایشگر دارد بزرگترین خدمتگزار فرهنگ ایرانی بوده است. گمان میکنید وودی آلن که پایاش را در مراسم اسکار نمیگذارد، یا دیگران، تحت تأثیر تبلیغات یا لابیِ فلانی، از فیلمهای فرهادی تعریف میکند؟ سیاستمداران اگر نتوانند آنچه نمیپسندند را از بین ببرند سعی میکنند از آن در حد امکان بهرهبرداری کنند. این کسب و کارِ آنهاست. ما باید هشیار باشیم.
بنظرم میآید مشکل بنیادی جوامعی مثل ما در فرهنگ ایدئالیسم جمعی است. ایدئالیسم جمعی دو آسیب جدی به بار میآورد؛ اول این که مستعد خودکامگی است؛ یعنی سعی میکند اعضای جامعه را با ابزارهای فشارآور و تحمیلی، وادار به قبول و تبعیت از ارزشهای جمعی کند و هر تفاوتی را تهدیدی میبیند که باید سرکوب شود؛ و دوم اینکه، برخلاف ظاهر منزّه افراد جامعه، رذیلتهای اخلاقی ذهنی، در اینجا، بسیار فراوانتر از حدِ طبیعیِ استعداد ِکجاندیشی و کجرویِ انسان است.
در جوامعی که ایدئالیسم جمعی، هنجار تلقی میشود از آنجا که اکثریت اعضای جامعه نمیتوانند خود را با معیار ایدئال جامعه تطبیق بدهند یا خود را به آن نقطه برسانند، آن اکثریت، احساس ارزشمندی و شایستگی خود را از دست میدهند و با هر موفقیتی که آن اقلیت ِ نخبهی موفق دارند احساس تحقیر میکنند و بیش از آنکه موفقیتهای بزرگِ قهرمانهای جامعه در آنها احساس تحسین برانگیزد حس خودکمبینی و سرشکستگی را بیدار میکند. واکنش به این تحقیر چیزی نیست جز پایین کشیدنِ و به خاکانداختنِ قهرمان با دلایل موجهنما؛ شاید به همین علت باشد که افراد سَبُکمایهتر رذیلتهای اخلاقی کمتری دارند چون خود را کمتر با قهرمانِ دور از دسترس مقایسه میکنند در حالیکه میانمایهترها بیشتر درگیر ناهنجاری اخلاقیِ ذهنی میشوند چون قهرمان از چشم آنها رقیبی است که نمیتوان به او رسید اما میتوان زیرپایاش را خالی کرد و احساس ناخوشایندِ حقارتِ درون را تسکین داد. این ایدئالیسم یا کمالگرایی در فرهنگ ما وقتی غیراخلاقیتر میشود که بدانیم بسیاری از ما همزمان کمالگرا و راحتطلبایم؛ یعنی نه میتوانیم از کمال گرایی و جاهطلبی دست برداریم و با آنچه داریم خوش باشیم و راضی؛ نه حاضریم از راحتطلبی چشم بپوشیم! برای احساسِ بالا بودن چه راهی میماند؟ پایین کشیدن دیگری؛ یا میانبُر بزنیم و از راههای نادرست به آن بالا برسیم.
بنظرم اگر جامعهای پیشرو و بلندپرواز میخواهیم باید ایدئالیسم جمعی جایاش را به کمالگرایی فردی بدهد تا هر کسی در هر سطحی در جایگاه یک انسان، احساس ارزشمندیاش را از دست ندهد… اما ما بیش از هر چیز به عشق مراقبتکننده نیازمندیم.
*فیلمنامهنویس و فیلمساز
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- سینمای ملی ایران را تعریف کنید و شکل آن را بکشید
- سینماگران ایرانی برای اسکار ۲۰۲۵ چقدر شانس دارند؟
- سینماگران ایرانی در اسکار ۲۰۲۵ چقدر شانس دارند؟
- تمجید مدیر نتفلیکس از فیلم اصغر فرهادی
- فرهادی تجریباتش را در اردن به اشتراک میگذارد
- ترایبکا ۲۰۲۴ برندگانش را معرفی کرد/ انیمیشن ایرانی برنده شد
- فرهادی داور جشنواره ترایبکا شد
- صعود مقاومت ناپذیر و حیرت انگیز آقای کارگردان/ نگاهی به فیلم «چهارشنبه سوری» به مناسبت سالروز تولد اصغر فرهادی
- شهاب حسینی؛ تنوع در پذیرش نقش، تناقض و شتابزدگی در واکنشها
- بزرگداشت اصغر فرهادی در جشنواره کلمبیایی
- دعوت هندیها از اصغر فرهادی
- با حکم دادگاه؛ «قهرمانِ» فرهادی تبرئه شد
- جشنواره بلگراد به اصغر فرهادی جایزه داد
- بزرگداشت اصغر فرهادی در جشنواره بلگراد
نظر شما
پربازدیدترین ها
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- حضورهای بین المللی فیلم کوتاه تامینا
- گلدن گلوب اعلام کرد؛ وایولا دیویس جایزه سیسیل بی دمیل ۲۰۲۵ را میگیرد
- درباره «قهوه پدری»؛ قهوه بیمزه پدری
- «کارون – اهواز» در راه مصر
- اختتامیه جشنواره «دیدار» ۱۷ دی برگزار خواهد شد
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «مجمع کاردینالها»؛ موفقیت غیرمنتظره در گیشه و جذب مخاطبان مسنتر
- مدیر شبکه نسیم توضیح داد؛ مهران مدیری، جنابخان، فرزاد حسنی و چند برنامه دیگر
- تاکید بر سمزدایی از سینما و جشنواره فجر/ علیرضا شجاع نوری: ادغام جشنوارهی ملی و جهانی فجر سیاسیکاری بود
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ جادوی «شرور»؛ داستانی از دوستی، تفاوتها و مبارزه با تبعیض
- برای پخش در سال ۲۰۲۵؛ پسر شاهرخ خان برای نتفلیکس سریال میسازد
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «گلادیاتور ۲»؛ بازگشتی باشکوه به کُلُسیوم و سنت حماسههای سینمایی
- اعلام نامزدهای چهلمین دوره جوایز انجمن بینالمللی مستند/ محصول مشترک ایران و انگلیس در شاخه بهترین مستند کوتاه
- اصغر افضلی و انیمیشن «رابینهود» در تازهترین قسمت «صداهای ابریشمی»
- جایزه جشنواره آمریکایی به پگاه آهنگرانی رسید
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ از فرصت ثبت نام فیلمها تا داوری عوامل بخش نگاه نو
- نمایش بچه / گزارش تصویری
- اهمیت «باغ کیانوش» در سینمای کمدی زدهی این روزها
- برای بازی در فیلم «ماریا»؛ نخل صحرای پالم اسپرینگز به آنجلینا جولی اهدا میشود
- اکران فیلم علی زرنگار از اواخر آذر؛ «علت مرگ: نامعلوم» رفع توقیف شد
- مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
- بررسی هزینه و درآمد تولیدات ۳ سال اخیر؛ حساب کتاب فارابی جور است؟
- در اولین روزهای اکران بینالمللی؛ «گلادیاتور۲»، ۸۷ میلیون دلار فروخت
- اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
- نامزدی ۲ جایزه آمریکایی برای «دوربین فرانسوی»
- «شهر خاموش» بهترین فیلم جشنواره نوستالژیا شد
- فروغ قجابگلی بهترین بازیگر جشنواره ریچموند شد
- «تگزاس ۳»؛ کمدی از نفس افتاده یا موفقیت تکراری؟
- روایتی از سه نمایشنامه از محمد مساوات روی صحنه میرود
- «کارون – اهواز» در مراکش