تاریخ انتشار:1404/04/11 - 17:58 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 209290

سینماسینما، محدثه واعظی‌پور 

تماشای «اشک هور» (مهدی جعفری) و «خدای جنگ» (حسین دارابی) واقعیتی را آشکار می‌کند. هر دو فیلم امتیازهایی دارند اما سخت به مرحله نقد و بحث می‌رسند، چرا که جذابیتی برای دیده شدن ندارند.

این روزها به دلیل شرایط خاص جامعه، توجه به سینمای جنگ جدی‌تر شده است، سینمایی که سال‌هاست برای تماشاگر انبوه، و حتی منتقدان جذابیتی ندارد. این را آمار فروش این آثار که اغلب محصول ارگان‌ها و نهادها هستند، آشکارا اعلام می‌کند. در یک دهه اخیر، سینمای جنگ که زمانی محل تولد فیلمسازان مهمی بود، جریانی آهسته و پیوسته داشته، تعدادی جوان و عده‌ای فیلمساز باتجربه وارد این فضا شده‌اند که شاید بهتر باشد قبل از فیلمسازی آثار شاخص سینمای دفاع مقدس را ببینند. فیلم‌های اخیر، که داعیه تکنیک یا حرف نو دارند، عقب‌تر از بهترین تجربه‌های رسول ملاقلی‌پور، ابراهیم حاتمی‌کیا و حتی احمدرضا درویش قرار می‌گیرند. کنجکاوی منتقدان را برنمی‌انگیزند و مردم را ترغیب نمی‌کنند برای تماشایشان بلیت بخرند.

سینماگران متولد شده در سینمای پس از انقلاب، پس از چند تجربه ایدئولوژیک، زبان سینما را آموختند و قواعد بازی را در آثارشان رعایت کردند. بهترین بازی‌های جمشید هاشم‌پور ستاره دو دهه سینمای ایران، در فیلم‌های ملاقلی پور ثبت شده است. هاشم‌پور در «هیوا»، «مزرعه پدری» و «قارچ سمی» بازی‌هایی متفاوت در نقش‌هایی خاص داشت، سال‌ها پس از ساخت این فیلم‌ها درباره این نقش‌آفرینی‌ها صحبت می‌شود. ملاقلی‌پور در «نسل سوخته» سراغ نیکی کریمی رفت، ستاره‌ای خوش سیما که روی دیده شدن فیلم تاثیر داشت، از سعید پورصمیمی در نقشی منفی و تکرارنشدنی استفاده کرد. در «هیوا» آنچه از گلچهره سجادیه به یاد می‌آوریم متفاوت با دیگر نقش‌های کارنامه این بازیگر گزیده‌کار است.

درویش در «متولد ماه مهر» از دو ستاره جوان آن روزها محمدرضا فروتن و میترا حجار استفاده کرد. در «کیمیا» با زوج محبوب خسرو شکیبایی و بیتا فرهی همکاری کرد و در «سرزمین خورشید» نقش اول را به شکیباییِ دوست داشتنی سپرد.

حاتمی‌کیا، در دهه هفتاد موقعیتی ویژه میان سینماگران دفاع مقدس داشت، محبوب منتقدان، سینمادوستان و داوران جشنواره فیلم فجر بود. او در «بوی پیرهن یوسف» و «برج مینو» نقش اول را به نیکی کریمی سپرد. حضور نصیریان برگ برنده «بوی پیرهن یوسف» و بازی علی مصفا در «برج مینو» اتفاق سینمایی مهمی بود. حاتمی‌کیا در مسیری که طی کرد، نشان داد که به کار با بازیگر حرفه‌ای اعتقاد دارد، بخشی از ضعف فیلم‌های متاخرش را هم می‌توان به پای ترکیب ضعیف بازیگرانش نوشت، در «خروج» انتخاب اشتباه بازیگران به فیلم ضربه بزرگی زده است.

«اشک هور» ساخته مهدی جعفری به جز رویا افشار بازیگر شناخته شده و مهمی ندارد، افشار تلاش کرده نقش تخت و تک بعدی مادر شهید این فیلم را خوب اجرا کند و در فضای فیلم، که سرد و یکنواخت است، عنصر جذابی است که باعث همدلی مخاطب شده و او را با خود همراه می‌کند. مهر مادر شهید به فرزندش، آنقدر در ذات خود دراماتیک است که بتواند بخشی از تماشاگران را پای فیلم نگه دارد. جعفری در فرم روایت، به پراکندگی رو آورده و بخشی از اطلاعات را از طریق بدران (تورج الوند) و بخشی دیگر را از طریق دانای کل، ارائه می‌دهد. بازی الوند هم از نقاط قوت فیلم است، اما می‌شود حدس زد استفاده از یک بازیگر شناخته شده در نقش علی هاشمی یا ترکیبی بهتر، چقدر می‌توانست به دیدن شدن این فیلم کمک کند. قطعا از «اشک هور» انتظار رقابت با آثار کمدی یا فیلم اجتماعی مهمی مثل «پیر پسر» وجود ندارد اما در اکران آنلاین یا حتی پخش تلویزیونی هم عنصری باید وجود داشته باشد که تماشاگر تماشای یک فیلم را انتخاب کند. «اشک هور» مناسب اکران آنلاین و پخش از تلویزیون است و با یک ترکیب حساب شده از بازیگران می‌توانست به فیلمی قابل تحمل تبدیل شود. جعفری در این سال‌ها به فیلمسازی تبدیل شده که پروژه‌های سینمایی‌اش گویا برای آرشیو ساخته می‌شوند و ادامه این روند به نفع او نیست.

خط و ربط و دیدگاه حسین دارابی با سه فیلمی که کارگردانی کرده، آشکار است. او در «خدای جنگ» تسلطش در قصه‌گویی و کارگردانی را نشان می‌دهد و مانند دو فیلم دیگرش مشخص است که با وجود نگاه ایدئولوژیک، به قصه‌گویی و روایتگری اهمیت می‌دهد. «خدای جنگ» همدلی‌برانگیز است با این که موضوعی سیاسی و نظامی دارد، اما از نبود بازیگر ضربه بزرگی خورده، با وجود تلاشی که ساعد سهیلی برای ایفای نقش یک فرمانده دارد، شخصیت او فاقد وجه سلحشورانه است و دیگر همراهان او در گروه ساخت و تجهیز موشک، ترکیب جذابی نیستند. تماشاگر نه تنها در سالن سینما که در تلویزیون یا اکران آنلاین، برای دیدن «خدای جنگ» ترغیب نمی‌شود، اما اگر پای فیلم بنشیند، با درامی پرتعلیق مواجه می‌شود که می‌تواند بیننده را تا انتها با خود همراه کند.

تولیدات ارگانی با اهداف خاصی ساخته می‌شوند، ساخت بسیاری از این فیلم‌ها به دلیل هزینه تولید یا شرایطشان در بخش خصوصی عملی نیست، ضمن این که بخش خصوصی در چهل ساله گذشته تمایل اندکی به ساخت فیلم‌های عظیم جنگی از خود نشان داده است. طبیعی است که نباید تاریخ جنگ یا تاریخ تحولات سیاسی را نادیده بگیریم، اما شاید در نظر گرفتن ساز و کاری تازه برای این تولیدات ضروری است. بی‌اعتنا بودن به بازگشت سرمایه و جلب نظر مخاطب، مسیر فیلمسازی را از چرخه طبیعی خارج می‌کند، عوامل دستمزدهای بالا می‌گیرند اما ضمانتی برای تولید اثر موفق وجود ندارد. این گونه فیلمسازی کارمندی، ممکن است خروجی داشته باشد، اما ماندگاری و تاثیر ندارد.

لینک کوتاه

 

آخرین ها