سینماسینما، زهرا مشتاق
آقای مرادخانی را نمی شناختم. فقط خیلی دل گنده بودم. یادم نیست چه سالی بود. وقت گرفتم و به اتفاق وحید زارع زاده به دفترشان رفتیم. ایشان معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودند. خودمان را معرفی کردیم و گفتیم اجازه بدهید ضبط و کارگردانی هفدهمین جشنواره موسیقی بین المللی فجر امسال به عهده ما باشد. به همین صراحت. آقای مرادخانی کمی نگاهمان کرد. چیزهایی پرسید که الان به یادم نیست. من چند فیلم از کارهایمان را روی میزشان گذاشتم و تاکید کردم «شرکت فیلم سازی روزن تصویر» از وزارت ارشاد مجوز دارد و ما حق داریم چنین خواسته ای داشته باشیم. ایشان لبخند زد. یک کاغذ به دستم داد و گفت تقاضای خودتان را بنویسید. یادم هست ابتدای نامه از عبارت به اطلاع می رساند استفاده کرده بودم. از پشت میزشان آمدند بیرون و نشستند کنار ما و گفتند موافقید به جای این عبارت بنویسید به استحضار می رسد و این آغاز دوستی طولانی مدت ما بود. آقای مرادخانی در حالی به ما اعتماد کرد که هیچ شناختی از ما و کارهایمان نداشت. در آن شرایطی که کلا هر سه جشنواره فیلم و تئاتر و موسیقی انحصاری برخی افراد شناخته شده و قدرتمند بود، او به ما که نه به اندازه دیگران شناخته شده و نه وابسته به جایی بودیم، اعتماد کرد و جشنواره موسیقی آن سال را به ما سپرد. الان که به عکس دسته جمعی آن سال نگاه می کنم و جوانی خودم و وحید را می بینم، از اعتماد به نفس خودمان و اعتماد آقای مرادخانی تعجب می کنم. به من می گفتند مادر گروه. آقای مرادخانی هر وقت مرا می دید با خنده می پرسید خب، چطورید مادر گروه؟ کارها چطور پیش می رود؟ ما جشنواره آن سال را با ۹ و برخی از اجراها را با ۱۲ دوربین ضبط کردیم. چیزی که تا آن موقع سابقه نداشت. و برای ضبط صدا که کیفیت حرف اول را می زد، از آقای رضا سلطان زاده که از مدیران وقت «شرکت رولند» بودند، دعوت به همکاری کردیم. ما از آن کار سخت، خیلی سخت سربلند بیرون آمدیم و همین دوستی ما را بیشتر کرد.
بعد ما تصمیم گرفتیم یک فیلم مستند پرتره راجع به لوریس چکناواریان بسازیم. با آقای مرادخانی مشورت کردیم و ایشان قرص و محکم گفتند حمایت می کنند. دوره ای بود که آقای چکناواریان بعد از سال ها برگشته بودند ایران و کارهایشان حسابی مورد توجه رسانه ها و اهالی موسیقی بود. شب های موسیقی بتهوون، شب های موسیقی کلاسیک و از همه مهم تر نتیجه ۲۵ سال زحمت ایشان در آستانه اجرا بود. اپرای رستم و سهراب. ما دیگر شب و روزمان در تالار وحدت و با آقای چکناواریان و گروهشان می گذشت. گاهی یک سر می رفتم طبقه هفتم که دفتر ایشان بود و سلام و احوالپرسی و یک گزارش کار که داریم چه می کنیم و کارها چطور پیش می رود. تجربه درخشانی بود. دریا دادور برای اجرای نقش تهمینه و رودابه به ایران آمد و تعدادی از شناخته شده ترین خوانندگان اپرا، از زن و مرد. از نظر من ویژگی آقای مرادخانی نسبت به سایر مدیران هم رده ایشان، شجاعت در تصمیم گیری بود. او در دوره ای مجوز اجرای اپرای رستم و سهراب را صادر کرد که کمتر مدیری حاضر به چنین تصمیمی بود. اپرایی که چندین خواننده زن ایرانی و خارجی داشت و می توانست برای او تبعات جدی داشته باشد. اما او وقتی تصمیمی می گرفت تا آخر پای تصمیم خود می ایستاد. او علاقهمند و مخاطب جدی موسیقی بود. در دفترش یک سه تار داشت و در خلوت خود ساز می نواخت. زبان گروه های مختلف موسیقی را می شناخت. اهل تعامل و همراهی بود. برای اعطای مجوز سخت گیری نمی کرد و تا آنجا که حیطه قدرت و مدیریتش اجازه می داد سعی می کرد اشکال مختلف موسیقی در طیف های متفاوت اجازه فعالیت و انتشار کار داشته باشند. دعوت از گروه های موسیقی شناخته شده خارجی و داخلی و اجرای کنسرت های مختلف از جمله دستاوردهای دوره مدیریت علی مرادخانی است.
خاطرم هست اپرای رستم و سهراب که اجرایش موفقیتی بزرگ محسوب می شد و با استقبال بسیار بسیار زیادی رو به رو شد، به دعوت زنده یاد خانم میمی وندرر در یکی از شهرهای مهم کشور اتریش نیز چند اجرا داشت. ما نیز در ادامه ساخت فیلم مستند از رهبر ارکستر و موسیقیدان برجسته لوریس چکناواریان عازم اتریش شدیم. در آن سفر آقای مرادخانی نیز به دعوت مقامات فرهنگی به اتریش آمدند. و مدتی پس از برگشت به ایران در یک موسیقی تلفیقی زیبا، شهرام ناظری به رهبری لوریس چکناواریان در برج میلاد تهران، همراه با ارکستر فیلارمونیک ارمنستان و گروه کر به اجرای برنامه پرداختند. در آن شرایط سال های درخشانی برای موسیقی بود. و تمام آن نتیجه مدیریت و همدلی و همراهی علی مرادخانی برای گسترش و زنده نگه داشتن موسیقی این سرزمین بود.
علی مرادخانی سال ها بعد با جدیت و تلاش بسیار اقدام به برپایی موزه موسیقی کردند. روزی که من و وحید به دیدارشان رفتیم، پا به پای ما آمدند و از موزه صحبت کردند. موزه ای که یک به یک وسایل و صداهایش با سختی و عشق از گوشه گوشه ایران جمع آوری و فراهم شده بود. امروز شنیدن درگذشت علی مرادخانی مرا به شدت متاثر کرد. مردی که در دوره مدیریت خود سعی کرد شکوفایی و رونق را به موسیقی برگرداند. خداوند او را مورد رحمت قرار دهد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- علی مرادخانی درگذشت
- بر شاخهای که نشستهاید؛ به دست خود اره میسایید
- اجرای قطعه «مکن ای صبح طلوع» از سمفونی «شب قبل از عاشورا» ساخته لوریس چکناواریان + ویدئو
- گزارش اختتامیه هشتمین جشنواره بینالمللی هنر برای صلح/ نشان عالی برای سه تن از بزرگان هنر ایران
- هفتمین جشنواره بینالمللی هنر برای صلح / گزارش تصویری
- نمایش رستم و سهراب – مددجویان آسایشگاه خیریه کهریزک / گزارش تصویری
- سینایی: لوریس بزرگ زندگی کرد/چکناواریان: هیچ وقت نمی خواستم آهنگساز فیلم باشم
- همزمان با بزرگداشت لوریس چکناواریان به نمایش در میآید/ مستند «زیارت گیومری»
- روز شلوغ غرفه سینماسینما/ از لوریس چکناواریان و هارون یشایایی تا محمد مهدی حیدریان و فیلم اولیهای سینما / گزارش تصویری
- گزارش تصویری/ جشن تولد هنرمندان؛ از ایران درودی و شهلا ریاحی تا گوهر خیراندیش
- گزارش تصویری از چهارمین روز سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر
- تصاویری از عیادت علی مرادخانی، دکتر ایازی و جوزانی از عزت الله انتظامی
- گلایه از روند رسیدگی برخی پزشکان به وضعیت یک بازیگر پیشکسوت
- گزارش اختصاصی/ نزدیک ترین همراه رییس جمهور به وزارت ارشاد میرود؟
- خاطرات یک تعزیه خوان پیشکسوت از همکاری با کیارستمی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
آخرین ها
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان
- سینما ایران در آتش سوخت





