تاریخ انتشار:1400/12/03 - 14:05 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 171025

سینماسینما، نوید جعفری

زمانی که دو شبکه تلویزیون تنها محل وقت گذراندن خانواده‌های ایرانی بود با آمدن ویدیو هم تغییر نکرد، حتی وقتی کانال‌های تلویزیونی هم بیشتر شد باز بودند مجموعه‌هایی که با مناسبت و بی‌مناسبت چه داخلی و خارجی می‌توانست خانواده‌ها را پای تلویزیون بنشاند.
از اوشین تا هانیکو از هزاردستان تا همسران و خانه سبز که مورد توجه همه قرار گرفته بود.
با همه‌گیری ماهواره سریال‌های خارجی دوبله کم‌کم بازار تلویزیون را کساد کرد هر چند همچنان هم سریال‌هایی همانند روزگار قریب، در چشم باد، طنزهای رضا عطاران، چند سریال حسن فتحی و پایتخت‌ها همچنان بیننده‌های خود را داشتند.
با شروع به کار شبکه نمایش خانگی و مهاجرت سریال‌سازهای رسانه ملی به شبکه نمایش خانگی این فضای دو قطبی به اوج رسید، تلویزیون با بودجه بیت‌المال سریال می‌ساخت و رایگان پخش می‌کرد و در شبکه خانگی بخش خصوصی هم سریال می‌ساخت و مخاطبان هفتگی برای هر قسمت هزینه می‌کردند، این رویه باعث شد تا شبکه خانگی بتواند موضوعاتی را به عنوان سوژه قرار دهد که تلویزیون رغبتی به پرداختن به آنها نداشت.
از مجموعه قهوه تلخ که سرنوشتش نامعلوم ماند تا سه فصل شهرزاد کم‌کم باعث رونق شبکه نمایش خانگی شد.
حسن این مسیر این بود که اگر مجموعه‌ای اقبال پیدا نمی‌کرد سی دی هفتگی‌اش تا مدت‌ها روی پیشخوان مغازه‌ها خاک می‌خورد و حداقل معنی استقبال و عدم استقبال مشخص بود.
در حالی که با گذر چند سال وقتی به آن مجموعه‌ها بنگریم متوجه خواهیم شد همان مجموعه‌ها هم منعی برای پخش از رسانه ملی نداشتند و اگر نگاه سلیقه‌ای و بسته برخی مدیران وجود نداشت، نباید شاهد چنین تفاوتی در موضوعات و ساخت در شبکه نمایش خانگی و صداو‌سیما باشیم.
هر چند که از منظر برخی صاحب نظران، رسانه ملی آنچنان دور از مطالبات منطقی و خواست مخاطب قرار گرفته است که برخی از مجموعه‌های تولیدی خود رسانه ملی هم امروزه قابل پخش نیستند.

با اوج‌گیری اینترنت و فضای مجازی دو پلتفرم اصلی پا به میدان گذاشتند تا مخاطبان در ازای حق اشتراک بتوانند از بخش قابل توجهی فیلم و سریال و تاک‌شوها بهره ببرند.
در این میان اما رقابتی شکل گرفت که همچنان از صحت و سقم آمارش نمی‌توان مطمئن بود، هر پلتفرم آماری منتشر می‌کند از تعداد بینندگان و دقایق تماشا شده از برنامه‌های تولیدی‌اش بی‌آنکه متر و معیاری برای سنجش آن وجود داشته باشد.
در این میان همانقدر که مجموعه‌هایی همانند زخم کاری، می‌خواهم زنده بمانم و قورباغه علاوه بر حفظ استانداردهای سریال‌سازی به دلیل نگاه متفاوت و جسورانه بدل به پربیننده‌ترین آثار این چند سال شدند یا برنامه‌هایی همانند همرفیق و جوکر توانسته با همه ضعف‌ها اقبال نسبی مخاطبان را به همراه داشته باشد مسلما مجموعه‌هایی نازل و ضعیف هم عرضه شده است که به دلیل داشتن حق انتخاب از سوی مخاطب کمتر از آنها استقبال شده است و حتی در فضای مجازی کمتر از آنها سخنی در میان است.
مجموعه‌هایی همانند مردم معمولی، قبله عالم و این اواخر مجموعه کاملا بی منطق نیسان آبی از آن جمله هستند که نیاز به حفظ استاندارد را بیش از پیش یادآوری می‌کند.
در شرایطی که به سادگی می‌توان جدیدترین مجموعه‌های مطرح خارجی را در یک فلش با زیرنویس فارسی در بازار تهیه و دانلود کرد، مخاطب ناخودآگاه در ذهنش دیده‌هایش را مقایسه می‌کند.
سالهاست که در خصوص عدم رقابت در بخش سرگرمی و برنامه‌سازی در رسانه ملی صحبت می‌شود، صحبت‌هایی که هر از گاهی مطرح می‌شد که نیاز به شبکه‌های کابلی و خصوصی با حفظ قوانین و خطوط قرمز کشور را یادآوری می‌کرد، طرح‌هایی که حداقل تاکنون به نتیجه نرسیده است.
با وجود تعدد شبکه‌های استانی سال‌هاست حمایتی از هنرمندان و طرح و ایده‌ها برای ساخت برنامه‌های کیفی با موضوعات و فرهنگ هر استان نمی‌شود و شبکه‌های استانی به چند برنامه خانوادگی و‌ گفتگو محور محدود شده است و تکرار فیلم‌ها و سریال‌های مرکز کنداکتور را پر می‌کند
و تجربه ساخت مجموعه‌های بومی سالهاست به دلایل محافظه‌کارانه و نبود بودجه به فراموشی سپرده شده است.
تاسیس و راه‌اندازی پلتفرم‌هایی همانند نماوا و فیلیمو این امید را می‌داد که بتوانند با توجه به ساختار اشتراک‌گیری بار رقابت با رسانه ملی را به دوش بکشند، رقابتی که با توجه به رایگان بودن خدمات صداوسیما می‌توانست حداقل به بهبود کیفی برنامه‌ها و مجموعه‌ها کمک کند و حتی کمی تغییر در نگاه مدیران و برنامه‌سازان رسانه ملی ایجاد کند که عملا با شرایط جدید همچنان دور از ذهن می‌نماید.
به عنوان نمونه حتی پس از تعطیلی پر بیننده‌ترین برنامه ورزشی پس از انقلاب صحبت‌هایی مبنی بر ساخت نمونه پلتفرمی نود مطرح بود که به سرانجام نرسید. و همچنان با این‌که حق استفاده از این شبکه‌ها اختیاری و مستلزم خرید اشتراک است، خبرها و اظهار نظرهای مختلفی در خصوص محتوا و یا موضوعات این برنامه‌ها و یا اعتراض به این مجموعه‌ها به گوش می‌رسد.
در این میان اما آن‌چه می‌توانست به فرصتی سالم برای رقابتی سازنده برای جذب مخاطب میان تلویزیون و پلتفرم‌ها بدل شود عملا با سپردن ساترا به مدیران رسانه ملی سرنوشتی نامعلوم خواهد یافت. ایلنا درباره ساترا نوشت: «ساترا در سال ۹۴ و با ابلاغیه رئیس جمهوری به عنوان رئیس شورای عالی فضای مجازی تشکیل شد و از سال ۹۵ فعالیت خود را به طور رسمی آغاز کرد. این سازمان با هدف تنظیم‌گری رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر تشکیل شد که به عنوان یکی از مجموعه‌های تحت مدیریت صداوسیما فعالیت می‌کند. ساترا از ابتدای تاسیس دچار تناقض‌هایی در عرصه حکمرانی فضای رسانه‌ای بود و به دلیل هم‌پوشانی حوزه‌های ماموریتی آن با سازمان سینمایی و وزارت ارشاد همیشه محل اختلاف بود. صداوسیما با استناد به قانون اساسی هرگونه مجوز رسانه‌ای در حوزه انتشار محتوا در فضای مجازی و رسانه‌ای فراگیر را منحصر به خود می‌داند و بر همین اساس نظارت بر شبکه نمایش خانگی را جزو وظایف قانونی خود معرفی می‌کند. این موضوع در سال‌های گذشته محلی برای مناقشه میان وزارت ارشاد و صداوسیما بود. وزارت ارشاد و سازمان سینمایی پیش از تشکیل ساترا تنها مرجع رسمی برای نظارت و ارزیابی تولیدات شبکه نمایش خانگی بود و در برابر این تغییر حوزه مدیریتی مقاومت می‌کرد. در دی ماه سال ۹۸ رئیس وقت قوه قضاییه (ابراهیم رییسی) در بخشنامه‌ای اعلام کرد هرگونه فعالیت در زمینه صوت و تصویر فراگیر صرفا در صورت اخذ مجوز از صداوسیما مجاز است که با واکنش رئیس جمهوری وقت مواجه شد و تصمیم‌گیری در این موضوع را به شورای عالی فضای مجازی مرتبط دانست. دعوای میان دولت و سازمان صداوسیما بر سر نظارت بر تولیدات شبکه نمایش خانگی به نظر می‌رسد با روی کار آمدن دولت جدید به پایان رسیده است و نظارت بر این حوزه به ساترا محول شده تا این سازمان وابسته به صداوسیما از این پس تنها مرجع رسمی صدور مجوز تولید و نمایش باشد.»

اینک اما آنچه نگرانی مخاطبان و تولیدکنندگان را در پی دارد همین مشخص نبودن نحوه برخورد و برنامه‌ریزی با تولیدات تازه و آینده شبکه نمایش خانگی است.

اگر نظارت ساترا در بعد فنی و ساختاری و استانداردهای کیفی باشد مسلما شاهد بهبود شرایط و ساخت مجموعه‌ها و برنامه‌هایی به مراتب بهتر خواهیم بود و اگر این بعد نظارتی قرار باشد چیزی شبیه آنچه در رسانه ملی می‌بینیم باشد باید منتظر ریزش مداوم مخاطبانی باشیم که به دشواری از پای ماهواره و سریال‌های ترکی به این سمت آورده شده اند.
در این میان سوزاندن خشک و تر با هم مسلما راه مناسبی نیست، همانقدر که در این پلتفرم‌ها و شبکه خانگی سریال‌هایی با کیفیت و استاندارد تولید و پخش شده و توانسته در بالابردن سطح انتخاب و ذائقه مخاطب موثر باشد و حتی باعث جذب شود، تعدادی مجموعه و یا برنامه نازل و بی‌کیفیت و پایین تر از استاندارد هم پخش شده است.
بی‌تردید کسی منکر ضعف در برخی از این برنامه‌ها و یا نازل بودن سطح کیفی آنها نیست، اما نوع برخورد نیازمند تحقیق و بررسی بیشتری است.
ممیزی یا قطع پخش نمی‌تواند راهکاری مناسب باشد چراکه تجربه چندین ساله نشان داده است هرجا از رویه حذف استفاده شده نتیجه معکوس را در پی داشته است.
اگر معتقد به حق انتخاب باشیم و قوانین موجود را در نظر داشته باشیم باید به این پدیده نوپا فرصت داد تا پس از تولید و دریافت بازخورد مخاطب، استاندارد خود را پیدا کند و به کار ببندد و نباید فراموش کرد که اگر رسانه ملی در هر نقطه کشور قابل دسترسی و رایگان است، پلتفرم‌ها تنها در صورت خرید اشتراک و با انتخاب مخاطب در دسترس است.
در نهایت اصلی‌ترین تلاش باید در هر دو سوی رسانه ملی و شبکه نمایش خانگی علاوه بر بالا بردن سطح ذائقه مخاطب توجه به رویدادهای مورد نظر مخاطب باشد، چه در بعد سرگرمی و طنز که مسلما مخاطبان بسیاری برای فرار از مشکلات روزمره به آن پناه می‌برند و چه در بعد روایت‌های اجتماعی و داستانی که بتواند با همین داشته‌ها مخاطب را جذب کند تا حداقل همین فرصت به دست آمده از دست نرود.
والا این جدال نابرابر در نهایت منجر به ریزش مخاطب در هر دو سو خواهد شد، با تمام اینکه بخش عمده‌ای از بینندگان سریال‌های ماهواره‌ای از ضعف شدید روایت و داستان‌ها آگاه هستند اما به دلیل نبود بستری مناسب در تولیدات داخلی همچنان این شبکه‌ها را دنبال می‌کنند. و شکی نیست اگر خوراک مناسب با همین شرایط فعلی تولید نشود در نهایت با ریزش مخاطبان شبکه نمایش خانگی مخاطبان صداوسیما هم افزوده نخواهد شد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها