تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۳/۲۸ - ۱۷:۲۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 197836

سینماسینما، عزیزالله حاجی مشهدی

نمایش «بیانیه‌ی کمیسیونِ صندلی»، نویسنده و کارگردان: آریا گازُر

از دیرباز، همواره کوشیده ام تا در کنار تماشای فیلم و کار همیشگی نگارش نقد فیلم، از تماشای نمایش های خوب در تالارهای نمایشی نیز غافل نشوم.به ویژه در فصل های کم رونق بودن سینما به دلیل نبود فیلم های قابل اعتنا،دیدن نمایش های تازه ، جایگزین مناسبی به حساب می آید.

 تماشای نمایش ” بیانیه ی کمیسیون صندلی” با نویسندگی و کارگردانی “آریا گازُر” که از قضا  یکی از اصلی ترین و کلیدی ترین نقش های نمایش را نیز بازی می کند، برای من یک پدیده ی شگفت و دلشاد کننده بود. شاید بیش تر از این جهت که در این نمایش، چه در متن نمایش و چه  در اجرا ، صحنه آرایی و کارگردانی، درهمه ی لحظه های نمایش  با نوآوری ها و خلاقیت های غافلگیر کننده رو به رو می شویم. چیزی که از یک نویسنده و کارگردان جوان و نه چندان نام آشنا، انتظار نداریم.

تماشاخانه ی ملک، در دوره ی تازه یی از اجرای چند باره ی نمایش بیانیه ی کمیسیون صندلی ، این بار میزبان اجرای این نمایش جذّاب و تامّل برانگیز شده است که نویسنده و کارگردان جوان این اثر نمایشیِ نوآورانه، به همراه ۱۳ بازیگر دیگر، در فضایی بسته و در موقعیت مکانی محدودی از یک دکه ی نیروی انتظامی، از ابتدا تا انتهای نمایش، تماشاگر خود را به خوبی با آدم های نمایش همراه می کند. رسیدن نامه یی از مقام های بالا به همه ی اصناف با مضمون “ممنوع بودن نشستن بر روی صندلی!” در زندگی مردم اختلالی جدّی ایجاد می کند و کسانی که برای پی جویی حقیقت  و یا اعتراض و شکایت به نیروی انتظامی رجوع می کنند، در دکه ی ورودی در کنار سربازی که قرار است راهنمای مراجعان باشد( یکی از کلیدی ترین نقش های نمایش که خود آریا گازُر برعهده دارد) منتظر جناب سرهنگ می شوند و از یک صبح تا غروب ، در کنار هم ، کُنش ها و واکُنش هایی از خود نشان می دهند که با توجه به خلقِ موقعیت های شادی آور و خنده دار به کُلّیتِ  این اثرنمایشی، جلوه یی طنزآمیز می بخشد که به ویژه با توجه به استفاده از طنز کلامیِ پالوده ومنزّه و  به دور از کلمات زشت و اهانت آمیزو یا شوخی های جنسی، همزمان با نشاندن لبخند بر لبان مخاطب خود، آنان را به تفکّر نیز وا می دارد.

باید پذیرفت که همراه کردن مخاطبان یک نمایش ۹۰ دقیقه یی ، در حالی که درآرایه های صحنه ی نمایش، به لحاظ دیداری، از آغاز تا پایان اجرای نمایش، تغییری دیده نمی شود، کار چندان ساده یی نیست. در حالی که کارگردان این نمایش، به خوبی موفق می شود تا همه ی مخاطبان خود را به کمک خلقِ موقعیت های شادی آور و با استفاده ازگفت وگوهای به ظاهر ساده و عادی، اما در معنا، تامّل برانگیزبازیگران نمایش، با یکایک آن ها همراه  کند و در نهایت به همدلی وا دارد.

استفاده از شیوه یی دیر آشنا در سنّتِ نمایش پردازی، یعنی بیان “شگفت پردازانه”  (Grotesque ) به عنوان نوعی بیان طنز آمیز که  با ظاهری غیر واقعی،کژ نما ، اغراق آمیز و حتی خیال گونه،  که مخاطب خود را به خنده یی تلخ و درعین حال به ریشخندی آمیخته به اندوه و صد البته همراه با تفکر وا می دارد و لبخند ها و شادمانی های تماشاگران چنین نمایشی نیز،  گذرا و کم اثر نیست. تردیدی نباید داشت که گفت وگو نویسی در این سبک از بیان شگفت پردازانه، کار بسیار سهل و مُمتنعی است. بدین معنا که با استفاده از کلام و گفتاربسیار ساده و معمولی ، به دلیل نوع بیان و تکرار یا تکیه و تاکید بر یک کلمه یا ترکیب کلامی، مخاطب نمایش می خندد . برای نمونه ،جوانکی که برای تماشای فیلم به سینما رفته است و کنترلچی سالن نمایش فیلم مانعِ نشستن او بر روی صندلی می شود، در بیان مشکلی که برایش پیش آمده است، چندین بار ازترکیب کلامی ” فیلم جدیده ی شهاب حسینی” استفاده می کند! کلامی که درعین سادگی و عادّی بودن ، شنونده را به خندیدن وا می دارد. چرا که با همین بیان ساده می توان به سادگی دریافت که جوانک برای تماشای فیلمی بلیت خریده است که هنوز اسم آن را هم نمی داند! یا جوانک دیگری که پیرایشگر او ، موقع اصلاح موی سرش، به او اجازه ی نشستن نداده ، به نوبه ی خودش، رفتاری ساده لوحانه دارد و همه ی دغدغه اش این است که شب بتواند به موقع،به خانه ی پدر خانمش برسد. یا آن خانمی که مامور یک بوستان شهری به او اجازه ی نشستن برصندلی و کتاب خواندن نداده است یا آن پیر مرد بازنشسته ی فرهنگی که در اتوبوس شهری، به او اجازه ی نشستن نداده اند و همچنین آن جوان از فرنگ برگشته ی کافه چی  و…  همه و همه ی آدم های حاضر در صحنه ، با بیانی معمولی و متعارف، کلمات و عبارت هایی را بر زبان جاری می کنند که در پردازش ذهنی سرباز مامور و در یک رفت و برگشت دو جانبه، معنایی کنایه آمیز و متفاوت از یک بیان متعارف و معمولی پیدا می کند . حفظ این موازنه ی کلامی و تناسب معقول که از ترکیب های کلامی معمولی  بتوان معنایی متفاوت به مخاطب القا کرد، کار دشواری است  که نویسنده ی نمایش بیانیه ی کمیسیون صندلی،در ظرافت های کلامی نهفته در بازی ” اسم – فامیل” و اصراریکی از جوان ها بر وجود نام فامیل ” علی یی!” و یا ” صدف پلو!” به عنوانِ نام غذا و… به خوبی از عهده ی آن برآمده است.

تردیدی نیست که واکاویِ مناسب ترین  شیوه های شکل گیری طنز کلامی نیازمند بررسی های دقیق زبان شناختی است.  مقوله یی که نیاز به تحلیل و تفسیر خاصی دارد که در دل یک یادداشت مربوط به  نقد نمایش، نمی گنجد. با این همه بسیار روشن است که وقتی یک نمایش با روایتی ساده و بی پیچ و تاب ، می تواند با انواع مخاطب ارتباط برقرار کند، به این معناست که کارگردان ( در این نمایش، نویسنده و کارگردان) توانسته است در  خلق موقعیت های طنز، به جای تکیه بر طنز کلامی، موفق عمل کند.  به ویژه که  ایده ی مرکزی داستان نمایش به مسایل و دغدغه هایی اشاره دارد که مشکلی همگانی و تعمیم پذیر است. (نگاه واقع گرایانه و در عین حال تلخِ نویسنده ی نمایشنامه جایی به رُخ کشیده می شود که آدم هایی خاص، می کوشند تا به مدد پیوندهای ویژه ، این قانون همگانی را دور بزنند و حقِ نشستن بر صندلی را  برای خودشان محفوظ نگه دارند! )

ترکیب آدم هایی که برای پی جویی  نامه ی عجیب و غریبی که به عنوان قانونی شگفتی آفرین، ازشهروندان خواسته است که از نشستن بر روی صندلی های شهر خودداری کنند، به ایستگاه پلیس مراجعه کرده اند، به گونه یی ست که می توانند اقشار مختلف جامعه را نمایندگی کنند. در حالی که پلیس بر ضرورت اجرای بی چون و چرای این قانونِ ابلاغ شده تاکید دارد و خود را مامور و معذور می داند، تنها همان  سرباز مامور دکه ی پلیس است که  با همه ی سختگیری های آشکارش،  در لحظه هایی که به این آدم ها نزدیک می شود( مثل صحنه ی دمپختک خوردن با شاکیان ) خود را متعلق به همین آدم ها می پندارد و می گوید که یکی از جنس آن ها ست! 

کار آریا گازُر ، در جایگاه کارگردان، نویسنده و بازیگر نمایش “بیانیه ی کمیسیون صندلی”زمانی اهمیت چشمگیرتری پیدا می کند که بدانیم، با وجود جوانی و در آغاز راه بودن،با برخورداری از نگاهی باریک بین وتفکری خلاق گام برداشته و با پشتوانه ی اهل کتاب و تحقیق و پژوهش بودن ، توانسته است به کارخود عمق معناداری ببخشد، به گونه یی که از نگاه مخاطبان هنرشناس، اورا باتجربه تر از جوانان هم سن و سالش می بینند.نکته یی که دست کم برای نگارنده ی این نقد، دور از تصور نیست.چرا که از نوه ی هنرمند نام آشنایی چون زنده یاد ” نادر ابراهیمی” دیدن این نوآوری ها و باریک اندیشی ها ، باور پذیر تر خواهد شد. ( وجود یکی دو ارجاعِ کلامی به رُمان مفصّل و مجموعه ی تلویزیونی به یاد ماندنیِ “آتش بدونِ دود” نیز در دل این نمایش ، بسیار به جا و مناسب بوده است)

با نگاهی گذرا به درونمایه ی نمایش، به سادگی می توان دریافت که هر مخاطب تیزبین ،می تواند با جایگزینی محدودیت های مشابهی به جای قانون نداشتنِ اجازه ی نشستن بر صندلی، موارد دیگری ، همچون اجازه ی خندیدن نداشتن، ممنوعیت استفاده از سایه ی درختان و یا عدم اجازه ی تجمع بیش از دونفر و ده ها نمونه از محدودیت های دیگر، در ذهن خود به محدودیت های مشابهی بیندیشد که  می تواند آدم ها را از طبیعی ترین حقوق اجتماعی آنان بی نصیب کند. در نمایش بیانیه ی کمیسیون صندلی، با وجود واکنش های به ظاهر متفاوت همه ی کسانی که از ابلاغِ  بیانیه ی کمیسیون صندلی ناراضی اند، کسی برای حلِّ این معضل اجتماعی ، پیشنهاد عملی و راهگشایی ندارد و هر کسی به فکر نجات خودش از چنین مهلکه یی است ورفتارشان با گفتار و شعارهایی که می دهند ، تناقض آشکاری دارد.  این که درفصل  پایانی نمایش، مرد کنترلچی سینما، در صندلی نرم وراحتش محو می شود و تنها  کفش و لباس هایش باقی می مانَد و آن پیرمرد بازنشسته ی فرهنگی نیز، جان به جان آفرین تسلیم می کند ، به این معناست که بود و نبود کنترلچی، فرق چندانی ندارد وبا مردن پیرمرد نیز، گویی پرونده ی نسل گذشته بسته می شود و جامعه به مرگ سنت ها رضایت می دهد! طنز تلخی که به مخاطب نمایش یادآوری می کند،آدم های یک جامعه ی زنده و پویا،  بدون پشتوانه ی همدلی، عدالت خواهی، وطن دوستی و در اندیشه ی دیگران بودن، حتی ممکن است از نعمت نفس کشیدن نیز محروم شوند!

اگر بررسی و نقد نمایشِ بیانیه ی کمیسیون صندلی، لحنی ستایشگرانه دارد، به این معناست که گذشته از امتیازهای انکار ناپذیر این نمایش، در طراحی ، اجرا و کارگردانی و استفاده از موسیقی مناسب و به ویژه با توجه به بازی های بسیارطبیعی و به دور از مبالغه و تصنّع بازیگران نمایش ، برای نگارنده ی این یادداشت، پشتیبانی از ایده پردازی های نوآورانه و تفکر خلّاق ، به ویژه زمانی که به نیروهای جوان  و سرمایه های نواندیش و نوپدید مربوط شود، اهمیت فراوانی دارد و می تواند در رشد و شکوفایی روز افزونِ استعدادهای این نیروهای خلّاق نقشی به سزا داشته باشد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها