سینماسینما، محسن جعفری راد:
عطش زیاد برای اتهام زدن، از مهمترین مشکلات جدل های لفظی چند وقت اخیر در سینمای ایران است. عطشی که فضای مجازی بیش از پیش آن را برجسته می کند چرا که دیگر نیازی نیست فردی با نشریه یا رسانه ای مصاحبه کند و فقط کافی است که مثلا در صفحه شخصی اش بگذارد و تبدیل به تیتر اغلب رسانه ها شود اما واقعا از چه زمانی انقدر بی رحم و شتابزده و جو زده شده ایم؟ این پیش فرض شاید بر اساس سابقه ذهنی ما از افراد است که مثلا فکر می کنیم می توانیم به راحتی علیه فراستی حرف بزنیم و فضا را علیه او طراحی کنیم و طبعا از آن جایی که سابقه مطلوبی ندارد ،بستر لازم برای اتهام زنی و مانور رسانه ای مهیا می شود.از آن طرف فراستی و افخمی از برنامه ای عمومی مسایل شخصی خود را رفع و رجوع می کنند،در حالیکه اگر ریگی به کفش ندارند اصلا نیازی به پاسخگویی نیست. اما این میان یک نکته مهم جای سوال دارد که رسانه ها اغلب از آن غافلند. این که جامعه و خردجمعی از شخصی که کار هنری،روشنگری و روشنفکری می کند توقع رفتاری هتاکانه،بی رحمانه و تنش زا ندارد چون بدیهی است که روشنفکران یک جامعه باید در راستای ارتقای آگاهی و سطح سلیقه و بینش و منش مخاطب بپردازند اما مادامی که خودشان مانند فردی بی سواد مدام گلو تیز می کنند و قداره می کشند و شخصی ترین مسایل طرف مقابل را در رسانه ها مطرح می کنند،آن وقت انتظار و قضاوت مخاطب نسبت به این جامعه هنری خدشه دار می شود. این همان جامعه ای است که در یک ماه اخیر بهترین و بیشترین واکنش ها را در برخورد با حوادث و ناکامی ها داشته است. از نظراتشان درباره حادثه پلاسکو تا همدردی با مردم خوزستان. این برخورد ها قابل انتظار است از طرف جامعه ای که در صف اول آگاهی و دانایی قرار دارد اما ناسزاها و هتاکی ها کجای این انتظار قرار می گیرد؟
اما راه حل چیست؟ اسکار فرهادی می تواند پیشنهاد مناسبی باشد برای یکی از راهکارهای ایجاد آرامش. در شرایطی که برخی تیشه به ریشه سینما می زنند فرهادی با جایزه اش فعلا فرمان آتش بس داده اما به شکل عجیبی هتاکی ها ادامه دارد.به نظر می رسد یکی از راه حل ها تسلط هنرمند و منتقد و اهالی رسانه بر فضای مجازی باشد و شیوه درست استفاده از امکانات ارتباطی نوین. راه حل دوم پرداختن به متن به جای پرداختن به حواشی است و راه حل سوم فکر کردن به سینما به جای منفعت طلبی و لشگرکشی های سیاسی. اما بهترین راه حل مروری است بر اتفاقاتی که طی ده سال اخیر رخ داده. با تحلیل متن و فرامتن سینما و فیلمهای ایرانی از اکران گرفته تا حضور در جشنواره های جهانی باید ابتدا مختصات دقیقی ترسیم کرد و بعد روی این مختصات با نگاهی تحلیلی وضعیت حال حاضر را واکاوی کرد.
مثلا با نگاهی به نوع سیاست گذاری برنامه هفت مشخص می شود که به آب و آتش می زنند که علیه جریان روشنفکری و مدیران دولتی وقت بتازند اما همواره این تاختن با تناقض همراه است. مثلا فراستی و افخمی می گویند کاری به جشنواره ها ندارند اما ناگهان گزارشی مفصل از جشنواره عمار پخش می کنند! افخمی از بی فایده بودن گروه هنر و تجربه می گوید اما ناگهان فیلم خودش هم در همین گروه اکران می شود و او در تمام مصاحبه ها شاداب و سرحال است! علی معلم و افخمی از جریان غلط فیلمهای فاخر و فیلمهای میلیاردی ضد مخاطب مثال می زنند در حالیکه خود افخمی یکی از همین فیلمها را ساخته و بعد از گذشت حدود ده سال و صرف انواع و اقسام امکانات و هزینه های میلیاردی تکلیفش مشخص نیست! فراستی می گوید که توان مقابله با نقدهایش را ندارند اما همه کار می کند غیر از نقد و طبعا آدمها انقدر شان و منزلت برای خودشان قایل هستند که به مقابله با او نپردازند چرا که میزانسن غلطی است وقتی هفتی ها فراگیر ترین رسانه ها را دارند و پشتشان به جناح سیاسی شان قرص است اما مخالفان پشتشان صرفا به سواد و تحلیلشان خوش است و نه نهادهای غیر سینمایی.
حالا تکلیفمان با جایزه اسکار فرهادی چیست؟
متاسفانه هر گونه اظهار نظری در این روزها رنگ و لعاب سیاسی به خود می گیرد وگرنه می توان به بهانه این جایزه، فیلم فروشنده را تحلیل کرد.همان طور که در زمان اکران چند نقد و تحلیل خوبی نوشته شد در چنین روزهایی هم می توان تناسب آن را با اسکار بررسی کرد اما متاسفانه گرفتن ایراد به حسادت تعبیر می شود و نگرفتن ایراد به انفعال و خنثی بودن. وضعیت به شدت لغزنده ای است! اما همچنان باید به نقد و جسارت و صراحت همکاران منتقد خوش بین و امیدوار بود.اینکه وظیفه منتقد،نقد و تحلیل وضعیت سینمایی است نه تبریک به فرهادی و گروهش. این تبریک گفتن ها انقدر حجم زیادی دارد که همه فکر می کنند اگر تبریک نگویند هویت و اعتبار فرهادی و خودشان خدشه دار می شود! و اگر دیر بجنبند و تبریک نگویند احتمالا اسکار را از فرهادی پس خواهند گرفت! جالب اینکه بیشتر این تبریک ها از سوی کسانی است که فاقد هر نوع جهان بینی نسبت به سینمای فرهادی هستند و طبق سندروم تسلیت گویی برای هنرمند درگذشته،تبریکات قصار هم مد شده و معلوم نیست چطور می توان هویت خبرنگار و ژورنالیست و منتقد و سینماگر و مدیر سیاسی را از هم تفکیک کرد وقتی همه سعی می کنند به خوش رنگ و لعاب ترین شکل در صحنه حاضر باشند ،بدون هر نوع شناختی نسبت به چیستی و چرایی و کیفیت و کمیت صحنه ها!
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- سینمای ملی ایران را تعریف کنید و شکل آن را بکشید
- سینماگران ایرانی برای اسکار ۲۰۲۵ چقدر شانس دارند؟
- سینماگران ایرانی در اسکار ۲۰۲۵ چقدر شانس دارند؟
- تمجید مدیر نتفلیکس از فیلم اصغر فرهادی
- فرهادی تجریباتش را در اردن به اشتراک میگذارد
- ترایبکا ۲۰۲۴ برندگانش را معرفی کرد/ انیمیشن ایرانی برنده شد
- فرهادی داور جشنواره ترایبکا شد
- صعود مقاومت ناپذیر و حیرت انگیز آقای کارگردان/ نگاهی به فیلم «چهارشنبه سوری» به مناسبت سالروز تولد اصغر فرهادی
- شهاب حسینی؛ تنوع در پذیرش نقش، تناقض و شتابزدگی در واکنشها
- بزرگداشت اصغر فرهادی در جشنواره کلمبیایی
- دعوت هندیها از اصغر فرهادی
- با حکم دادگاه؛ «قهرمانِ» فرهادی تبرئه شد
- جشنواره بلگراد به اصغر فرهادی جایزه داد
- بزرگداشت اصغر فرهادی در جشنواره بلگراد
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- «کارون – اهواز» در مراکش
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
متاسفانه در برخورد با رویدادی فرهنگی جهانی وبا اهمیت “جامعه” دچارپدیده “وارونگی” شده است . تیم اعزامی به المپیک نتیجه “برنامه ریزی شده” را کسب نمی کند (شکست می خورد ) بدیهی در بازگشت مدیر و آخرین مقام مورد انتقاد قرار می گیرند و باید پاسخگو باشند. همه کارشناس می شوند که چرا بازیگران مقام نیاورند و انواع نظرات به همراه انتقادو راهکارها در مطبوعات و رسانه ها مطرح می شود . اما در مورد سینمای ایران و پیروزی جهانی اصغرفرهادی قضیه فرق کرده است . آقای اصغرفرهادی جام جهانی سینمایی برده است با شایستگی و برتری کامل جام را برای کشور ایران به ارمغان آورده است .حالا ازسوی طیف نظرات فردی و نهادی مورد هجمه قرار می گیرد که آقاچرا جام را بردی ؟ حق نداشتی ببری ؟ با اجازه کی جام را بردی ؟ چرا حق دیگر کشور ها را آوردی اینجا؟و ……….