سینماسینما، افشین اشراقی:
در اوایل فیلم صحنهای هست که در آن مارلو (شارلیز ترون) دوست قدیمیاش را در کافه میبیند و با او گفتوگو میکند. به گمان نگارنده این صحنه چکیدهی تمامعیاریست از کل فیلم. که حتی میشود آن را مستقل از کل دید و لذت برد، همچون یک فیلمِ کوتاهِ خوب.
صحنهی کافه همانند هر صحنهی خوبِ دیگری – دستکم در سینمای داستانگو – آغاز و میانه و پایان دارد و زیرمتن هم. صحنه با اینسرتی از شیرینیهای جورواجور آغاز میشود. مارلو پشت ویترین ایستاده و در کشاکشِ انتخاب است. هنگام سفارش، یکی از مشتریها (زنی پابهسنگذاشته) جلو میآید و به او تذکر میدهد که نوشیدنِ قهوه برای باردارها خوب نیست. اما مارلو تصمیم میگیرد که خودش را از لذتِ خوردن محروم نکند. در مقابل، زن نگاهی شماتتبار به او میکند و سرش را به نشانهی تأسف تکان میدهد.
میتوان گفت که زنِ پابهسنگذاشته در اینجا نمایندهی قشریست که با مسائلِ جزئی خیلی جدی و نرمشناپذیر برخورد میکنند. قشری که اغلب، رفتارها و انتخابهای افراد را در بسترِ نقشهای اجتماعیشان تجزیهوتحلیل میکنند. پیرزن انتظار دارد که مارلویِ باردار خودش را از کوچکترین لذتها محروم کند. حتی اگر آن لذت، نوشیدنِ یک فنجان قهوهی بیکافئین و خوردن یک تکه شیرینی باشد.
در ادامه مارلو را در نمای لانگ، تنها پشت میز میبینیم. که انگار تمایل چندانی به خوردن ندارد. کمی بعد کسی او را صدا میزند و برمیگردد. دوست قدیمیاش او را خیلی اتفاقی دیده و به سمتاش آمده است. با آمدنِ او ماجرا وارد بخش میانی میشود. قرارگرفتنِ آن دو مقابلِ هم، وضعیتِ کنونیِ زندگیِ مارلو را برایمان روشن میسازد. در ابتدای گفتوگو، وای (Vy) با کمی تعجب به شکمِ مارلو نگاهی میاندازد و مارلو در پاسخ به «چهکار میکنی؟»، میگوید: «دو تا بچه دارم، هیچی عوض نشده.» این دیالوگ در زیرمتن اشاره به زندگیِ پرمسئولیت و – در ساحتِ فردی – کمتحرکِ او دارد.
تضاد اینجاست: مارلو نشسته است و وای ایستاده. هر دو کولهباری دارند: یکی بر دوش و دیگری در شکم. کولهپشتیِ وای نشان میدهد که او یکجانشین نیست. در مقابل، شکمِ برآمدهی مارلو او را ناچار کرده که ایستایی و سکون را برگزیند. وای راستقامت است و اندامی متناسب دارد و برخلافاش، مارلو شکمی برآمده و اندامی افتاده.
گپوگفتِ کوتاهشان تمام میشود و وای میرود. بعد از رفتنِ او، اندازهی نما همانی میشود که پیش از گفتوگو دیدیم و فیلم ترغیبمان میکند که آن دو نما را با هم مقایسه کنیم. موقعیتِ مارلو، دیگر آنی نیست که در اولین نمای لانگ شاهدش بودیم. مارلو حالا کمی مایل نشسته و به فکر فرو رفته است؛ او به وضعیت خودش آگاه(تر) شده است.
مارلو با شنیدن صدای موتور از فکر بیرون میآید و برمیگردد و با چشمانی بیشوکم پریشان، دور شدنِ وای را دنبال میکند. در این نمایِ پایانی، مارلو را از بیرون و پشت پنجرهی کافه و در قابی مغشوش میبینیم. از پسِ شیشهای پُررِفله، که بازتابیست از آشفتگیِ درونیاش.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- لوگان مارشال-گرین به «اودیسه» پیوست/ کاسمو جارویس از فیلم نولان جدا شد
- بازیگرانی که بدنشان را وقف سینما کردند/ سینما یا قربانگاه؟
- فیلمی با بودجه حدودی ۲۵۰ میلیون دلار؛ «اودیسه» نولان به نیمه راه رسید
- برنده اسکار بازیگر فیلم نولان شد
- در فیلم «مدرسه خیر و شر»؛ کیت بلانشت راوی دنیای پریان میشود/ همکاری با نتفلیکس
- گفتوگو با شارلیز ترون و جینا پرینس-بایدوود درباره «نگهبانان قدیمی» / فناناپذیرانی خسته از دنیا
- برشهای کوتاه خاطرهای که شارلیز ترون در مراسم گلدن گلوب ۲۰۲۰ تعریف کرد
- «مکس دیوانه: جاده خشم» برترین فیلم قرن استرالیا شد
- رسوایی فاکس نیوز فیلم میشود/ شارلیز ترون در نقش مگان کلی
- احتمال مهاجرت شارلیز ترون از آمریکا برای راحتی فرزندانش
- انتقاد شارلیز ترون از مسلح کردن معلمان در آمریکا
- تجلیل از شارلیز ترون در جشنواره فیلم سانفرانسیسکو
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- «ایرانم» علیرضا قربانی به تبریز رسید
- در رثای مردی که از فرهنگ ایران نوشید/ بیضایی؛ دلباخته شاهنامه
- بیضایی در بزنگاه ادبیات کهن و مدرن
- توجه ویژه لوموند به درگذشت بهرام بیضایی
- ایران را می شناخت/یادداشت احمد مسجد جامعی درباره بهرام بیضایی
- به یاد استاد بیضایی؛ صدایی که نه فریاد بود، نه خطابه
- برای بهرام بیضایی/ اسطوره همیشه زنده
- زبان بهمثابه مقاومت؛ در یادِ بهرام بیضایی
- در اندوه فقدان چهره شاخص موج نو سینمای ایران؛ بازتاب جهانی درگذشت بهرام بیضایی
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ پروانه ساخت سینمایی برای ۷ فیلمنامه صادر شد
- در پاسداشت استاد بیبدیل هنرهای نمایشی ایران/ بیضایی، تاریخ و علامت تعجب
- در سوک سیاوش که از شاهنامه رفت
- یادبود بهرام بیضایی؛ ایرانی بودن بار بزرگی است بر دوش ما
- بریژیت باردو درگذشت
- برای رفتن غریبانه شیرین یزدانبخش؛ وصیتی به مثابه گلایه
- «کفایت مذاکرات» و خندههایی که از دل موقعیت میآیند
- «پرهیجان: نبرد برای اوبر»؛ چطور میتوانیم آرزوی شکستِ نجاتبخشمان را داشته باشیم؟
- درباره بازیگران زن مولف سینمای ایران/ ترانه علیدوستی؛ آخرین بازیگر زن مولف
- درباره اهمیت خواندن فیلمنامه اشغال بیضایی پس از جنگ ۱۲ روزه /بیگانه آزادی نمی آورد
- بهرام بیضایی درگذشت
- «موبهمو»؛ خط به خط، نفس به نفس، چهره به چهره
- در بیست و چهارمین دوره جشنواره؛ ۱۴ اثر از سینماگران ایرانی در داکا نمایش داده میشود
- از ۱۰ دیماه؛ «مرد خاموش» به سینماها میآید
- «بامداد خمار»؛ در منزلت فرودستی
- در ستایش سینمای بیچیز؛ همه چیز داشتن در عین بی چیزی
- آیین پایانی یازدهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی / گزارش تصویری
- شیرین یزدانبخش درگذشت
- افسانهای در حبس؛ سرنوشت «چریکه تارا»
- اقتباس بهمثابه ابزار فهم جامعه/ از روایت تراژیک تا روایت عاشقانه
- «دیدار بلوط»؛ بازگشتی به شکوه یک خاطره





