تاریخ انتشار:1404/01/23 - 09:43 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 207586

سینماسینما، جواد کراچی

در فرهنگ ایران کهن به سیاست، جهان آرایی می گفته اند… بخوانید آراستن جهان.

طبق سنت دیرینه این دیار، هنرمندان و حکمای ایرانی در بیشتر موارد حتی به دربار پادشاهان نیز راه می یافته اند و از نبوغ آنان به عنوان مشاور استفاده می شده لذا منع کردن آنان از تفکر جهان آرایی و یا سیاسی اندیشی، کاری بیهوده است.

همیشه اجتماع و حکومت با هم بوده و جدا ناپذیر بوده اند و مردمی بودن هنرمندان نیز با همین محک سنجیده می شده.

خرد، هم نگهبان زندگی و سامان دهنده و اداره کننده و نظام دهنده اجتماع و سیاست بوده. چنانچه از واژه جهان آرایی پیداست این تفکر، تفکری همه گیر و جهانشمول هست و بنی آدم را در بر می گرفته و دارای خصلتی انسانی بوده است. این سنت و یا احساس مسئولیت در قبال اجتماع و مردم از دیرباز وجود داشته و هنرمندان پا به پای سیاستمداران، خود را جزء لاینفک تصمیم گیری در آراستن جهان می دانسته اند.

چنانچه مولانا می گوید:

وز قران خرمی با جان ما

می بزاید خوبی و احسان ما.

حال بر ما چه رفته است که سیاست را مترادف با پردازش سخن یا بگفته ای دیگر، دروغ می پنداریم.

به یقین روح شاعرانگی ایرانیان که سنت ملی ما نیز هست در قرون متمادی ستون اصلی تفکر ایرانیان بوده و تخیل و پروردن و ابداع کردن دنیایی موازی، دنیای واقعی را رقم می زده تا تخیلات شاعرانگی را به واقعیت بدل سازند، این تداخل به یقین، نقش مهمی در این پردازش سخن و شکل گیری داشته است.

مسلما فشار حکومت ها، راه را برای پردازش سخنان مصلحت گونه باز گذاشته و در دراز مدت شالوده آن ریخته شده و رشد یافته و راه را برای کذب گویی و یا دروغ، باز گذاشته و بدینوسیله دروغ گفتن تبدیل به عادتی عام شده. عادتی که زاییده تخیل هست و در امر دروغ گویی مترادف یکدیگر می شوند.

در حالی که راستی، راستی، پایه و اساس پیدایش نهاد احسان و خرمی در گفتار و اندیشه و زندگی اجتماعی است.

راستی، با حق و حقیقت مرتبط است و ورای آنرا می توان دروغ نامید که دور شدن از حق و حقیقت است.

انسان در انجام دادن یک کار نیک است که خود را خوشحال و جان خود را شیرین می بیند و در انجام دادن یک کار غیر انسانی یا آزردن دیگران است که خود را تلخ و زندگی را تلخ می بیند.

خرد انسان راهنما و راهگشای اوست و راه های تازه را به او نشان می دهد و پیوند میان مردمان در یک جامعه را قوام می بخشد.

در فرهنگ ایران کهن، جامعه و حکومت بر شالوده شناخت خرد انسان ها و تازه شوندگی افکار آنها شکل می گرفته و به همین دلیل هم درخت سرو که همیشه سبز و مدام نو شونده بوده را نماد فرهنگ ایران می دانسته اند، سرو، اینهمانی با راستی و راستگویی داشته و خم شدن آن دال بر کژ اندیشی بوده .

زایش یک حرکت فرهنگی، در جامعه را اگر بر اساس سبز بودن و تازه شوندگی و راستگویی بیانگاریم. آنگاه پی خواهیم برد که چه بلایی بر سر فرهنگ و تفکر ایرانی خودمان آورده ایم که ادامه این راه، ویرانه کردن فرهنگ و خرد این دیار الهی است.

آزاد اندیشی و انتقادی اندیشیدن لازمه تفکر و خرد انسانی است و رابطه مستقیم با باز داشتن و یا امتناع از تفکر و خرد انسانی دارد. رابطه مستقیم با پوپولیسم و قدرت خواهی فردی دارد.

مسئولین فرهنگی کشور ما باید بدانند که با جابجایی کلمات و واژه ها و خرسندی مقطعی از یک مصاحبه و یا در مقابل دوربین خودنمایی کردن و گفتن و فرار کردن، گودال ویرانی ادب و حکمت را در دراز مدت عمیق تر و نابود می سازند.

از وضعیت بد اقتصادی و بی اخلاقی و پایمال شدن حقوق و نبود آزادی و … تکرار آن ها، جان ها به لب رسیده.

شما ها از داشتن شمار زیاد تماشاگر و یا بیننده و برنامه های بسیار موفق فرهنگی … سخن می رانید در حالی که خودتان در میان مردم حضور دارید و در مراکز تصمیم گیری و در این سازمان یا آن بنیاد و یا آن مرکز هم با محاسبات اشتباه خود، آب در آسیاب دشمنان فرهنگ و کشورمان می ریزید و در عمل، نقش دشمن را بازی می کنید و خواسته های دشمن را عملی می کنید.

راستی و رستگاری فکر و اندیشه،  نگهبان زندگی مردمان بوده و هست، و این راستی در هر اجتماعی هست که راه را بر احسان و شادی همگانی می گشاید. نه منافع و سود فردی و جاه طلبی و شهرت طلبی های کاذب.

چگونه می توانید با وضو به ریای بدی، راه را بر شادی همگانی بگشایید؟

گیر که خار است جهان، کژدم و مار است جهان

ای طرب و شادی جان، گلشن و گلزار تو کو؟

ای مدد سمع و بصر، شعله و انوار تو کو؟

فروردین ۱۴۰۴

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

 

آخرین ها