سینماسینما، مازیار معاونی
نگاه متفاوت به مقولهی جنگ از اواسط دهه هفتاد و با آثاری مانند فیلم سینمایی «لیلی با من است» ساختهی کمال تبریزی آغاز شد، تا پیش از آن اقتضائات سالهای دفاع در برابر دشمن متجاوز و لزوم بسیج مردمی، فرصت نگاه از زوایایی متفاوت را در اختیار هنرمندان عرصههای چندگانهی نمایشی قرار نمیداد اما با اتمام آن شرایط خاص، فضایی فراهم شد تا از دریچههای دیگری هم به جنگ نگاه شود، دریچههایی همچون تعمق بیشتر بر فردیت و ویژگیهای غیرسلحشورانه رزمندگان و نیز نگاه کمیک به جنگ در عین حفظ تمام ارزشهایی که بیتردید پایان نیافتنی هستند.
حامد مکملی در «کمین ژاله» روایتگر حکایت چهار رزمندهای است که از چهار گوشه متفاوت جغرافیای ایران زمین عازم جبهه شده و در جریان یک مأموریت مهم نظامی بنا به رعب و وحشت از میدان دهشتناکی که روبروی خود میدیدهاند با فرار از دستهی تحت فرمان خود به موقعیتی موسوم به موقعیت «پل ژاله» رسیدهاند که یک موقعیت مهم از نظر استراتژی نظامی و درعین حال موقعیتی خلوت و دور از شلوغیهای خط مقدم نبرد است. مکملی که نویسندهی چیرهدست و باتجربهای است در انتخاب هر پنج کاراکتر متن به گونهای عمل کرده که «وحدت ملی» و «همبستگی تمام قومیتهای ایرانی» در برابر هجوم متجاوز متجلی باشد، گیلان، مازندران، خراسان، قزوین و تهران پنج شهری هستند که در نگاه نویسنده و کارگردان همان وحدت ملی و تمام آحاد جامعه ایران در سالهای دشوار جنگ را نمایندگی میکنند
نام نمایشنامه و تأکیدهای مکرر در طول اجرا اینگونه مینمایند که بناندیشهی حاکم بر اثر «اضطراب» است، اضطراب ناشی از قرار گرفتن در موقعیت حساس مراقبت از پل استراتژیکی که در صورت عبور نیروهای دشمن میتواند جان ساکنان یک شهر (که همچون نمادی از کل ملت تحت تهاجم ایران در نظر گرفته شدهاند) را به خطر بیاندازد، از این اضطراب در جای جای اثر رد و نشانهایی دیده میشود اما نه آنقدر که باید و شاید، انتخابی آگاهانه که از سر بیدقتی و سهلانگاری نبوده و مولف اثر در واقع از آفرینش موقعیت خاص و بالقوه خطرناک «کمین در حوالی پل ژاله» برای بیان مقصود دیگری استفاده کرده که لایهی عمیقتر و تم اساسیتر و پررنگتر متن بر اساس آن شکل گرفته است، اندیشهای که می توان از آن تحت عنوان «نقب به درونیات» قهرمانان متن یاد کرد، قهرمانانی که هر کدام بنا به اقتضائاتی پا به این میدان گذاشتهاند، هر یک کولهباری از روزهای گذشتهی عمر خود را بر دوش دارند و حالا در یک برگ مهم از دفتر زندگیشان به زمان و مکان مشترکی گام نهادهاند که «موقعیت کمین ژاله» نام دارد، کارگردان در عین حفظ لحن کمدی کار که از صحنهی آغازین تا قریب به پایان نمایش استمرار دارد و اساساً فرمول مورد نظرش برای روایت این قصه بوده است در فرازهایی از کار که به تدریج حجم بیشتری از اثر را به خود اختصاص داده و عمق بیشتری مییابند از مناسبات گروهی و تعاملات نظامی مبتنی بر همرزمی و رعایت سلسله مراتب نظامی به کند و کاو درونیات هر پنج قهرمان خود دست میزند، نقبی که کارگردان برای اجرای آن به یک فرمول فرمی مشخص هم رسیده که بر مبنای ترفند بازگشت به گذشته/ فلش بک طراحی شده است، اینکه هر پرسوناژ با سفر به دوران تحصیل در مدرسه و قرائت انشاء در کلاس و در برابر چهار کاراکتر دیگر که حکم معلم و همکلاسیها را دارند پازل شخصیتی خود و گذشتهای که در نهایت حضور در موقعیت ژاله را در بر داشته ترسیم میکند. موجز بودن این فرازهای فرمی و وفاداری به لحن کمیک اثر که با نقش آفرینیهای خوب تمام بازیگران به ویژه مرتضی نجفی (در نقش سرگروهبان عباسعلی خوشبخت) توأم است از امتیازات انکار شدنی نمایش است که در یاد میماند. به گمانم با در نظر گرفتن تمام این امتیازات غیر قابل انکار و رویکرد روانشناسانه/اجتماعی کارگردان که فرار از خط مقدم نبرد را در درونیات و زمینهها و نه در اَنگ و اتهام و قضاوتهای تخت و کلیشهای جستجو میکند میتوان از نکات کوچکی صرفنظر کرد که شاید بهتر از این هم قابیلت اجرا داشتند؛ نکاتی نظیر قالب تکراری این بخشهای فرمی که انرژی کمتری برای تنوع فرمی در آنها لحاظ شده و هر چه که پیش میروند برای تماشاگر قابلپیشبینیتر به نظر میرسند و یا کمرنگ بودن موقعیت کمین و عدم استفاده از تمهیدات بصری در نمایش چگونگی تعامل بازیگران با پل ژاله که احتمالاً از عدم دسترسی به امکانات اجرایی بیشتر نشأت گرفتهاند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود





