تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۱۱/۲۴ - ۱۴:۴۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 131315

سینماسینما، حسین ارومیه‌چی
جنجال های جشنواره فجر همواره جزیی جدایی ناپذیر از این تنها رویداد سینمای مهم کشور است. از واکنش های متناقض صاحبان آثار پیش از جشنواره گرفته تا ژست های عجیب و غریب در نشست های خبری و بیانیه های شگفتی آور در روز اختتامیه و پس از آن، جشنواره فجر را همواره به یکی از پرحاشیه ترین رویدادهای هنری تبدیل کرده است. یکی از نمونه های متاخر آن صحبت های یک سویه و خارج از عرف شهاب حسینی در نشست خبری فیلم شین بود. صحبت هایی که نه تنها در محلی نامناسب عنوان شد بلکه با هر متر و معیاری در قامت یک بازیگر با سابقه -حسینی- نمی گنجید. قبل از آن بگویم که همیشه برایم جالب بود چرا در فیلم ها و سریال های مذهبی یا ارزشی از نام کامل و با پیشوند «سید» او استفاده می شود و در دیگر فیلم ها به نام مرسوم او کفایت می کنند. مثلا ًدر تیتراژ فیلم «دل شکسته» یا سریال «شوق پرواز» نام سید شهاب الدین حسینی را می بینیم و در فیلمی مثل درباره الی شهاب حسینی! در عامدانه یا غیرعامدانه بودن این اتفاق بحثی ندارم. چرا که نفس چنین اتفاقی ناخواسته باعث ایجاد زیست دوگانه ای می شود که بازیگر ناگزیر به پیروی از آن است.
شهاب حسینی بازیگر خوبی است و جایگاه خود را پس از سالها تلاش به دست آورده است. موضع گیری های اخیر او اما همه تلاش هایش را برای آنچه در طی این سالها به دنبالش بوده زیر سوال می برد. موضع گیری گزینشی او در برابر رخدادهای اجتماعی و واکنش هایش به انتخاب شخصی یک فیلمساز پیشکسوت و از طرفی ژست مزورانه و نوع دوستانه اش بابت گله مندی از عدم حضور یکی از بازیگران محبوب پیش از انقلاب، تنها ملغمه ای ایجاد می کند که فقط خود او می تواند از دام آن رهایی یابد. ادبیاتی که حسینی با استفاده از آن به قضاوت دیگران و توجیه رفتار خود می پردازد همان چیزی است که در برهه هایی افراد دیگر را به آن محکوم می‌کند. در اینکه هر کس می تواند اعتقادات خود را داشته باشد و به آن پایبند باشد شکی نیست. آدمها می توانند فارغ از اعتقاد، گرایش و مذهب در کنار هم و در مسالمت آمیزترین شکل ممکن زندگی کنند و به ابراز نظر بپردازند. بی آنکه باعث رنجش دیگری شوند یا به قضاوت بی رحمانه بپردازند. مشکل اما وقتی است که همین آقای به اصطلاح ثابت قدم به نقد رفتار فیلمسازی می پردازد که همه در یکرنگی و صداقت او اتفاق نظر دارند. فیلمهایش چه خوب و چه بد، جهان بینی خودشان را دارند و مخاطبان آثارش در طی چندین نسل به وجود آمده اند. او نه به جشنواره نیاز داشته و نه چیزی از آن بدست آورده است. حتی تحویل گرفتن فیلم جرم هم از سوی جشنواره چیزی به ارزش های او اضافه نمی کند. مسعود کیمیایی سالهاست که با دنیای ذهنی خودش رفتار می کند و فیلم می سازد. دنیایی که در مقایسه با روزگار فعلی دیگر رنگی از واقعیت ندارد. آدمها در آن مدتهاست چهره عوض کرده اند و اخلاق و منش قهرمان هایش در برابر دنیای امروز به شوخی می ماند. نقد چنین دستگاه فکری و محکوم کردن چیزی که شخصی ترین انتخاب هر هنرمندی است، نه تنها چیزی از صاحب دیدگاه کم نمی کند بلکه اعتبار و شهرت منتقد را نیز زیر سوال می برد. منتقدی که خود بر خلاف دیدگاه هایش برای حضور در نشست های مختلف یک چهره را انتخاب می کند و اتفاقا از آن بیشترین منفعت را هم می برد. گاه تسیلم است و مرید و سید شهاب الدین و گاه منتقد است و طلبکار و فقط شهاب! در مهمترین بزنگاه هایی که باید جواب پس بدهد و اذهان را روشن کند سکوت اختیار می کند و برعکس با انتخاب رفتاری خلاف جهت عموم سعی در توجیه کارهایی دارد که مسببانش نیز در رفع و رجوع آن عاجز مانده اند.
شرکت کردن یا نکردن در جشنواره اگر انتخابی شخصی نباشد قطعا اجباری هم نیست. فیلمساز، بازیگر یا هر عضوی از یک اثر هنری به خواست خود می تواند جشنواره ای را تحریم کند و بنا بر اعتقادات و ادله ای که دارد، از حضور در آن پرهیز کند. این منطقی ترین و بی ضررترین روش اعتراض در همه جوامع است. بی آنکه توهینی صورت گیرد یا آسیبی به کسی وارد شود.
هنر آن است که بدون وارد کردن زخمی، نوک پیکان انتقادمان را سمت فرد یا افرادی بگیریم که مسبب حال کنونی هنرمندان و مردمی هستند که امروز بیشتر از همیشه برآشفته اند. برآشفته از زبان تلخ و بی محابای هنرمندی که روزگاری در دل خیلی ها جا داشت و همین مردم بودند که این جایگاه را برایش به ارمغان آوردند. برای تغییر هیچ وقت دیر نیست آقای حسینی! برای عذرخواهی و طلب بخشش نیز.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها