سینماسینما، نغمه خدابخش
تابستان همان سال ساخته نابغه سینمای ایران در حرفه فیلمبرداری، محمود کلاری، اثری است قصه گو از جنس سینما. فیلمی که آشفته بازار این روزهای سینما بشدت به آن نیاز دارد و از مهمترین فیلمهای چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به حساب می آید. حدیث نفسی است از سازنده که مخاطب هم نسل او را به گذشته های دور برده و خاطراتی که دیده و تجربه کرده و یا از زبان بزرگترها شنیده را در ذهنش تداعی کرده و مخاطب نسل امروزی را با دنیایی متفاوت و حیرت انگیز مواجه میکند.
قصه فیلم روایت خطایی است که در عالم کودکی اتفاق افتاده، در ذهن راوی ماندگار شده و قرار است با جزئیات گفته شود. جزئیاتی که در قابهایی چشم نواز و پر رنگ و لعاب به تصویر کشیده میشود.
فیلم از نگاه برخی از بینندگانش نواقصی دارد که با اندک تامل میتوان پاسخ و دلیل آن را در خود فیلم یافت. قصه در تابستان ۱۳۳۲ اتفاق می افتد. شلوغی خیابانها و زد و خوردها و پخش کردن اعلامیه اشاره به کودتای ۲۸ مرداد دارد. مهم نیست که این بخش از تاریخ معاصر در روند قصه پسرک تاثیری ندارد مهم این است که او کودکی است هشت ساله و تنها تماشاگر و شاهد آن اتفاقات است و از درک آن عاجز. ضرباهنگ و ریتم کند داستان فرصتی است که سازنده برای تأمل و تفکر در فضای ترسیم شده به مخاطبش میدهد تا غرق نور و رنگ شود و آرامش را تجربه کند. مهم نیست قصه به کندی پیش میرود، مهم این است که تصویری واقعی از خانه ای قدیمی با همه جزئیات و هماهنگ با حال و هوای روایت به تصویر کشیده میشود. مهم نیست سرنوشت شخصیتهای قصه چه میشود و تا چه اندازه شخصیت پردازی درست و دقیقی برای کاراکترها تعریف شده، مهم این است که شخصیتها واقعی اند و دلنشین. از سادگیهای دنیای کودکانه گرفته تا عاشقانه های پدر و مادر، از مهربانیهای مادربزرگ گرفته تا نامهربانی و جفای خاله همه و همه به دل مینشیند. مهم نیست اعضای خانواده در روابطشان با یکدیگر پنهانکارند و گاه سنگدل، مهم این است که زندگی با ریتم خاص و تاثیرگذار جریان دارد. مهم نیست بازیگرانی چون مهران مدیری و صابر ابر تنها در یک سکانس کوتاه حضور دارند مهم این است که با حضورشان به هنرمندی ادای دین کرده اند که سالها توانایی بازیگریشان را با دوربینش به ثبت رسانده.
تابستان همان سال همان کوچه پس کوچه هایی است که در ذهن مخاطب از گذشته سرزمین مادری ته نشین شده. تابستان همان سال همان خانه مادربزرگی است که بیننده با آن آشناست و با دیدن آن به وجد میآید و احساس امنیت میکند هر چند مطبخش تاریک است و نمور اما زندگی در آن جریان دارد و بوی دمپختک هوس انگیزش به مشام میرسد. تابستان همان سال همان دوست داشتنهای بی ریایی است که به جان مینشیند همان طروات کودکی است. همان حوض وسط حیاط است که اوج لذت و تفریح کودکان را مهیا و دلواپسی بزرگترها را باعت میشود.
تابستان همان سال فیلمی شسته رفته با فضایی ملموس و رنگهای چشم نواز است تا بیننده را با جنس واقعی سینما و تصاویر ناب آشنا کند. رقص دخترک در سکانس پایانی بیننده را برای لحظاتی از دنیای پر تنش و بی در و پیکر امروزی دور کرده و آرامش خاطری را به عمق جان او تزریق میکند. همزمان با ورود قصه گو به فضای ویران شده، مخاطب نیز با او همراه و همدل شده و حسرتی ناشناخته و مبهم در روح و روانش به جای میماند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- یادداشتی بر دو فیلم «رها» و «آبستن»/ زخمهای ماندگار و ماندگاری زخمها
- «پسر انسان»؛ جنسیت یا انسانیت، مسئله این است
- کتاب «داریوش خنجی» رونمایی شد؛ فرهنگ در برنامه هفتم توسعه بسیار ضعیف است/ سینمای ایران گوهر نایاب هستند
- بهترین راه برای ورود به تصویر عکاسی است/ روایت کلاری از دلشوره اصغر فرهادی برای «جدایی نادر از سیمین»
- هیئت داوران جشنواره «فیلم و عکس با انرژی» معرفی شدند
- موزه سینما میزبان «محمود کلاری» میشود
- معرفی داوران جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- پر زرق و برق/ نگاهی به فیلم «آغوش باز»
- یک فانتزی دوست داشتنی/ نگاهی به فیلم «صبحانه با زرافهها»
- هوشمندی در آفرینش موقعیتهای کمیک/ نگاهی به فیلم «تمساح خونی»
- داوران هشتمین مسابقه عکس سینمای ایران معرفی شدند
- سینماگران حاضر در نشستهای تخصصی جشنواره فیلم کوتاه تهران معرفی شدند
- سه فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- شبی در کافه گاراگین/ نگاهی به داستان کوتاه «بین دو دور» نوشته ناصر تقوایی
- فضای غریب، شخصیتهای ناآشنا/ نگاهی به فیلم «خائنکشی»
پربازدیدترین ها
- رونمایی از پوستر «زال و رودابه» در آستانه جشنواره فیلم فجر
- یادداشتی برای فیلم «رها»/ جامعه ناکارآمد و پدرهای بیخاصیت
- علی زرنگار کارگردان «علت مرگ: نامعلوم»: آقای مستغاثی در حدود تخصصتان سخن بگویید
- پاسخ سعید مستغاثی به یادداشت علی زرنگار؛ حکایت پوری فِش فِشو و نگهبانی از دایی جان ناپلئون
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
آخرین ها
- ادب مرد به ز دولت اوست
- «آبستن» و آیندهای درخشان برای کارگردانان فیلم
- یادداشتی بر دو فیلم «رها» و «آبستن»/ زخمهای ماندگار و ماندگاری زخمها
- «بچه مردم»؛ فیلمی که به دیگران جوالدوز میزند، اما از زدن سوزن به خودی باز میماند
- حرفهای تازه رییس اسبق سازمان سینمایی؛ ایوبی: پشتم را خالی کردند/ دولت باید پایش را عقب بکشد
- چهارمین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- حاشیههای سومین روز جشنواره فیلم فجر؛ از مشکل حل نشدنی صدای برج میلاد تا حضور نوزادان در سینمای رسانه
- آموختههایی از پشت صحنه «صد سال تنهایی»/ آیا مارکز از نتیجه اقتباس راضی میشد؟
- پروانه نمایش برای فجر صادر شد؛ «قاتل و وحشی» در جشنواره اکران میشود
- یادداشتی بر «بچه مردم» و «اسفند»/ از روایت دلنشین و شیرین تلخیها تا فیلمنامه چشم اسفندیار
- سومین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- اندر احوالات هوش مصنوعی
- در سومین روز جشنواره فیلم فجر؛ بهرام رادان از هیات داوران جشنواره خارج شد
- آغاز دور جدید حراج شمارههای رند همراه اول
- تنور سرد روز دوم جشنواره فیلم فجر/ چرا باید هر فیلمی سر از جشنواره دربیاورد؟
- نقد «صنم» و «آنتیک»/ از چرایی حضور یک فیلم در جشنواره تا اثری که محترم ماند
- «رگهای آبی»؛ با فروغ، رزومهای برای باران
- واکنش پوریا شکیبایی به سوءاستفاده از صدا و تصویر پدرش در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر
- اختتامیه جشنواره بینالمللی تئاتر فجر / گزارش تصویری
- چهل و سومین جشنواره تئاتر فجر برگزیدگانش را شناخت
- دومین روز جشنواره چهل و سوم فیلم فجر / گزارش تصویری
- تأملی بر فضای شنیداریِ «منطقهی دلخواه»/ خارجِ قاب، کمی آنسوتر
- حاشیههای جشنواره فیلم فجر؛ از اعتراض به کیفیت اکران فیلمها تا قیمتهای عجیب بلیت در بازار سیاه
- جشنواره فیلم ساندنس در ایستگاه پایانی/ جایزه جشنواره آمریکایی به دو فیلم ایرانی
- اعلام نامزدهای دریافت جایزه در چهل و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
- «۱۹۶۸»؛ هیاهو برای هیچ
- اولین دوره جایزه آرونا واسودف و یک نامزدی دیگر برای «کیک محبوب من»
- اولین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- یادداشتی برای فیلم «رها»/ جامعه ناکارآمد و پدرهای بیخاصیت
- ماجرای پرواز پرچالش از انگلستان به استرالیا/ اثر جدید کارگردان برگزیده کن مقابل دوربین رفت