سینماسینما، شهرام اشرف ابیانه
دوست داشتنی در میان نیست
ما تنها سایه ایم.
دست ها و سایه ها
این شاید بتواند مدخلی باشد برای رسیدن به آنچه ایرج کریمی، منتقد و سینماگر برجسته را ساخت و ایده ها و افکارش را شکل داد. اینکه ما سایه ایم. سایه میمانیم و سایهوار میرویم. نوعی شکوایه از تلخی وحضور سیطره وار مرگ بر زندگی. سایه ها همه ذهن سراینده این شعر را مشغول کرده. تا آن حد که اعتراف میکند. ما مبتلای سایهایم. انگار خودمان این زندگی سایهوار را انتخاب کرده باشیم یا خودخواسته از این زیستن سایه وار لذت ببریم. آدم را یاد فیلم نوسفراتوی مورنائو ( ۱۹۲۲) میاندازد. شبحی بی نام و نشان چون کنت نوسفراتو که برای رسیدن به عشقی جاودان خود را به کشتن میدهد. آوارهای سرگردان، مطرودی از همه جا رانده شده. شبحی که تنهایی عصاره زندگی اوست.
در پوستر فیلم نیمرخ ها سایه ای است از حضور زن و مرد فیلم پشت پرده ای که در آن پناه گرفته اند. دست ها جان مایه این تصویرند. در فیلم به این دست ها زیاد ارجاع می شود. دست هایی که سازی را می نوازند. دستهایی که در طلب کمک یا نیازی به سویی یا سمت کسی دراز شده. دستهای نیمرخ ها ما را یاد دست های فیلم های برسون میاندازند. انگار دریچه ای باشند برای ورود به روحی زخم خورده و محبت ندیده. نوعی شکواییه از چیزی که از آدم فانی دریغ شده. در پوستر نیمرخ ها دست ها و سایه ها در پی ساختن خلوتی عاشقانه پشت پرده اند. انگار به تماشای نمایشی سایه آمده باشیم. جایی که خلوت عشاق را تنها به وسیله این دو مولفه بتوان جست. ایرج کریمی نشان داد سراینده سینمایی دستها و سایه ها است. از این منظر دیدن دنیا زیباتر و رازآمیزتر از هر زمانی می شود.
درون اتوموبیلی در حال سفر
آدم های فیلم های ایرج کریمی را زیاد در ماشین دیده ایم. جایی که مجبورند با هم حرف بزنند و از رازهای مگو شان پرده بردارند. آدمها را در سفر بهتر میتوان شناخت. اتومیبیل تنها لوکیشن فیلمبرداری نیست. اتاقکی است که روح آدمی در آن بازگشایی میشود. شخصیت ها در ماشین راحتند. گویی با خود واگویه میکنند. تصادفی نیست اولین فیلم ایرج کریمی به تمامی درون این وسیله متحرک بگذرد. با نماهایی از روبرو یا کنار در حالیکه امکان هر گونه تحرکی از آنان سلب شده. به این میماند به دیدن سن یک نمایش دعوت شده باشیم. ایرج کریمی وامدار ادبیات بود. درون این لوکیشن یگانه او فرصتی مییابد بهترین واگویه های نمایشی را از زبان شخصیت های داستانش بیرون بکشد. صحنه های ماشین فیلم های ایرج کریمی را یک بار دیگر ببینید. گویی خلق شده اند تا پانوشتی باشند بر بی شمار مرجع آمده از ادبیات. دیالوگ هایی که رد و بدل میشوند تا شاهکارهای ادبی را به یادمان بیاورند. به این میماند به جلسه ای ادبی آمده باشیم منتهی مهمانان اصلی این محفل آنچه خوانده اند را برای شما بازی میکنند.
باغ ایرانی
ایرج کریمی فیلمنامه ای دارد به نام باغ های کندلوس. فیلمنامه ای که در آن از باغ ایرانی می گفت به مثابه بهشتی که برای رسیدن به آن چه مرارتها که تحمل نمی کنیم. بر اساس این فیلمنامه درخشان فیلمی ساخته شد با همین نام اما بی ارتباط با آن فیلمنامه. ایرج کریمی عادت داشت فیلمنامه های را در جریان ساخت مدام تغییر دهد. باغ های کندلوس از این تغییر وسواس گونه لطمه خورده. نسخه فیلم نشده فیلمنامه به تنهایی یک شاهکار ادبی کوچک است. کنکاشی چنین ژرف در مفهوم باغ ایرانی در کمتر اثر نمایشی ایرانی نگاشته شده. فیلمنامه را میتوان ارجاع داد به ادبیات عرفانی ایران. این نشان میدهد ایرج کریمی در این حیطه نیز چه دست توانایی داشته. در باغ های کندلوس آدم ها مدام در سفرند. از ورای این سفر است که بهشت آرمانی شان تصویر میشود.
تلفن همراه
در فیلم چند تار مو شخصیت ها زیاد با تلفن همراه صحبت میکنند. این وسیله نوظهور تازه آمده بهانه ای شده برای چند تک گویی درخشان. علاقه ایرج کریمی به ادبیات در این فیلم نیز قابل تشخیص است. شخصیت ها میل وافری دارند برای توصیف هر آنچه میبینند آن هم به واسطه کلام. با این وسیله شعر میخوانند. از هم دلبری میکنند. ترسهایشان را بروز میدهند. آدمهای چند تار مو گویی در جزیره هایی تک افتاده به تنها وسیله ارتباطی خوشند.
شخصیتهای فیلم های ایرج کریمی پیش از این هم زیاد اهل نگاه رودررو نبودند. انگار وقتی همدیگر را نمیبینند در ارتباط گیری راحت ترند. ایرج کریمی خود نیز آدم سخت گیری در ارتباط گیری بود. به گفته دوستانش هر کس را به خلوت خود راه نمیداد. در برج عاج تنهایی خودش را حبس نمیکرد. هرازگاهی میتوانستی او را در میعادگاه همیشگی اش کتابفروشی پنجره در خیابان پالیزی نرسیده به سید خندان ببینی. میآمد و دوستانش را ملاقات میکرد و گپ و گفتی و باز خودش بود و غار تنهایی اش.
یکی از بهترین شعرهاب ایرج را بازیگرش نگار جواهریان در یکی از اولین نقشهایش در طبقه دوم این کتابفروشی خواند. کتابفروشی پنجره گویی برایش ایستگاهی بود که میتوان در آن آرام گرفت و کمی از رنج دنیا آسود. جایی امن که آدمها در آن بیش از هر جایی احساس آسودگی میکنند. در تنش های اجتماعی و روزمرگی های پر سر و صدا آدمی چون ایرج کریمی جایی میخواست تا به دور باشد از این همه قیل و قال. جایی که فکر آرام مییابد. جایی که در خلوت حاصل از آن قادری نقبی بزنی به هر آنچه دیگران نوشته اند و تو آنها را بازخوانی میکنی در دنیایی سینمایی که پناهگاه امن تو است.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- ترس از چیزی ناشناخته در شکل و شمایل چیزی شبیه فرشته مرگ/ به بهانه انتشار ملال جدول باز ایرج کریمی
- غزل خداحافظی در خانهای خاکستری که آبی شد/ به بهانه پخش «نیم رخها»
- پرسه سرطان در وادی هنر ایران! سرطان چه کسانی را از ما گرفت؟
- بازخوانی روایت ایرج کریمی از شصت سالگی اش و سن عباس کیارستمی/صوت
- «نیمرخها»ی ایرج کریمی هم به اکران نوروزی رسید
- رونمایی از پوستر فیلم «نیمرخها» در غیاب کارگردان
- چهرههای عرصه نقد و سینما در مراسم بزرگداشت ایرج کریمی
- یادداشت عباس کیارستمی درباره ایرج کریمی
- عکسی قدیمی از کارگردان تازه درگذشته سینمای ایران
- عکسی از تحریریه مجله فیلم در دهه ۶۰ با احمد طالبینژاد، خسرو دهقان، ایرج کریمی و…
نظر شما
پربازدیدترین ها
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- مرگ ناگهانی و غم انگیز بازیگر خردسال فیلم یه حبه قند
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- صحبتهای رئیس هیئت داوران جشنواره برلین/ همه فیلمها سیاسیاند
آخرین ها
- جایزه بزرگ اسکار کسبوکارهای خاورمیانه به همراه اول رسید
- دو تصویر از تاریخ دوبله ایران
- جشن ۱۹ سالگی کانون ادبی زمستان برگزار شد؛ اهدای مدال سال به شهره سلطانی و مهدی یغمایی/ ایرج مهدیان تجلیل شد
- «مسیح پسر مریم» مینی سریال شد
- معرفی نخستین برندگان جشنواره برلین؛ جایزه بزرگ بخش مسابقه نسل به فیلم ایرلندی رسید
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد؛ خستگی از ما به نسل بعد از ما منتقل شده/ در زیر زمین، شهر دیگری وجود دارد
- نگاهی به سریال تاسیان؛روزی روزگاری ایران
- معرفی پلتفرمهای هوشمند سلامت همراه اول بهعنوان اپلیکیشنهای برگزیده
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- وداع با صدای ماندگار دوبله؛ بدرقه منوچهر والیزاده به خانه ابدی/ دوبلوری بدون جایگزین
- لوئیس بونیوئل فیلمساز در تبعید و صدو بیست و پنج سالگی
- فوت یک هنرمند پیشکسوت؛ عبدالرضا فریدزاده درگذشت
- شاهپور هنوز هست
- فیلمی در نوبت عید فطر به اکران اضافه نمیشود/ اسعدیان: پیشنهاد شورای صنفی نمایش برای بلیت، بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان بود
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- با دستور وزیر ارتباطات، پروژههای ارتباطی همراه اول در روستاهای استان قزوین افتتاح شد
- جشنواره علیه جشنواره
- جایزه تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- گامی دیگر در جهت حذف سینما از سبد خانوادهها/ افزایش قیمت بلیت؛ ضربه مهلک به سینمای ایران
- مدیرعامل بهمن سبز: چه کسی بلیت ۲۲۰ هزار تومانی پیر پسر را میخرد؟!
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- اعطای تندیس «سازمان سبز برتر» به همراه اول
- پنجمین دوره «طرح پژوهانه همراه» با حمایت از دانشجویان نخبه کلید خورد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- کنسرت نمایش «ژن زامبی» از فردا میآید/بلیت ۵ روز اول به پایان رسید
- «نبض» روی میز تدوین
- نسخه ویژه نابینایان «مادیان» با صدای رعنا آزادیور منتشر میشود
- منوچهر والیزاده درگذشت
- ۱۲ نقشی که برنده اسکار شدند اما قرار بود به بازیگران دیگری داده شوند
- آیا باید از اینفلوئنسرها ترسید؟