تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۶/۰۲ - ۱۱:۰۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 119616

سینماسینما، عزیزالله حاجی مشهدی

بسیاری از سینمادوستان ما از آدم های حرفه ای سینما گرفته تا دوستداران عادی این هنر، از میان کارنامه ی بلندبالای سینمایی مسعود کیمیایی، به تناسب حال و هوای روحی و نوع نگاه خود، همواره به چند فیلم خاص کیمیایی نگاه ویژه ای دارند. بی تردید دو فیلم «قیصر» (۱۳۴۸) و «گوزن ها» (۱۳۵۳) را باید از جمله محبوب ترین فیلم های مورد توجه آنان به حساب آورد.

درست به همین دلیل است که از خودمان می پرسیم: چرا فیلم هایی مثل «قیصر» (دومین فیلم) و «گوزن ها» (پنجمین اثر) این فیلمساز، بعد از چند دهه، همچنان ویژگی های دلپسند خود را حفظ کرده اند و حتی برای سینمادوستان به نسبت جوان تری که در دهه های ۴۰ و ۵۰ هنوز به دنیا نیامده بودند، دلنشین و تماشایی به نظر می رسند و مخاطبان بی شماری، به خوبی با این فیلم ها ارتباط برقرار می کنند؟

ساده ترین پاسخ برای چنین پرسش مهمی این است که «قیصر» در نوع خود و در زمانه ی خود، اثری «ساختارشکن» بوده است که اگرچه در نگاه اول، با تکیه بر عناصری چون قصه گویی و احساسات گرایی شکل می گیرد، اما واجد امتیازهای فراوانی همچون میزانس های دقیق، فیلمبرداری متفاوت، و موسیقی متن و صداگذار ی و جلوه های صوتی متفاوت است که چنین اثری را با کارهای مشابه روزگار خود دیگرگونه جلوه می دهد. استفاده از عامل مهمی چون قهرمان پروری و پرداخت شخصیت هایی که به دلیل ایستادگی در برابر ظلم و بی عدالتی و جانبداری از ستمدیدگان و آدم های بی پناه، در مرکز توجه و دلبستگی تماشاگران و مخاطبان چنین فیلمی قرار می گیرند، به فیلم هایی مثل «قیصر» یا «گوزن ها» به ویژه با حضور بازیگرانی که در کارشان درخشش چشمگیری نیز داشته اند، جذابیت فراوانی بخشیده است و می تواند برای نسل های دیروز و امروز قابل اعتنا باشد. به خصوص که درونمایه ی این فیلم ها نیز چون شعرهایی تلخ و حزن آور، از دل آزردگی ها، تنهایی ها و رفاقت های فراموش شده سخن به میان می آورد. حقایقی که شاید در نگاه نسل امروز جامعه ی ما همچون گوهری گرانبها، گمشده و به فراموشی سپرده شده به نظر برسد.

شاید از خودمان بپرسیم که سینماگری با این همه توانایی و خلاقیت، آیا به راستی توانسته که در کارهای بعدی خود نیز به سینمای دهه ی ۵۰ خود ادامه دهد؟ساده ترین پاسخ این است که در شرایط تازه ی اجتماعی و باتوجه به مجموعه  ی تغییر نگرش ها، چشمداشت ها و آرمان ها و خواسته های جامعه ی مخاطب فیلم، در حالی که در فضای فیلمسازی کشور نیز محدودیت های بی شماری به وجود آمده است و سیاست گذاران سینمای کشور بیش از آن که بر جنبه های حمایتی و هدایتی کار در جریان تولید فیلم ها توجه داشته باشند، نگران نظارت بر تولید و ممیزی های رایج بوده اند، به طور طبیعی برای کیمیایی نیز مثل بسیاری از دیگر فیلمسازان جوان و یا هم نسل او شرایط مساعدی برای تصویب طرح های تازه و فیلمنامه های متفاوت وجود نداشته است.

بی تردید در کارنامه ی ۵۰ ساله ی فیلمسازی کیمیایی، بعد از کارهایی چون «قیصر» و «گوزن ها»، همان ویژگی های پیش گفته در برخی از کارهای دیگر این کارگردان صاحب سبک، از «رضا موتوری» و «داش آکل» گرفته تا «سلطان» و «جرم» به بیانی دیگر، تکرار شده است. تکراری که تا حدود زیادی جز در فیلم «دندان مار» (۱۳۶۸) در عمده  ی کارها ی بعدی اش هم ردپای آشکاری دارد و صدالبته ازنگاه بسیاری از سینما دوستان و منتقدان نیز چندان خوشایند نبوده است!

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها