سینماسینما، پدرام عبهر:
بعد از موفقیت چشمگیر «ابد و یک روز»، همه منتظر بودند تا ببینند آیا سعید روستایی میتواند این موفقیت را تداوم بخشد. امّا روستایی همه را غافلگیر و سال گذشته فیلمی به جشنواره ارائه نکرد و تنها با فیلمنامهی «سدّ معبر» در جشنوارهی سی و پنجم شرکت کرد. این مهمترین دلیلی است که «سدّ معبر» کنجکاوی سینمادوستان و منتقدان را برانگیخته بود. از طرفی موفقیت نسبی فیلم قبلی محسن قرایی (خسته نباشید!) هم اهمیت فیلم دومش را بالاتر برده بود.
و انصافاً «سدّ معبر» کسی را ناامید نمیکند. هم ردّپای نگاه و نگرش سعید روستایی در آن پررنگ است و هم سبک و سیاق کارگردانی محسن قرایی (که توانسته تلخی گزندهی روستایی را، که در ابد و یک روز و حتی در قصّهی سد معبر به وضوح حس میشود، تا حد زیادی تلطیف سازد). نتیجهی همکاری این دو فیلمساز جوان و خوشفکر، فیلم خوب و استانداردی است. هرچند شاید نتوان آن را فیلمی ماندگار و به یادماندی دانست.
«سدّ معبر» قصّهی قاسم (بهداد)، یک مأمور مبارزه با سدّ معبر شهرداری، را روایت میکند. فیلم با نمایی از قاسم شروع میشود که مظلوم و «آویزان» ایستاده و رئیسش او را توبیخ و تهدید به اخراج میکند چرا که میگویند او از دستفروشان رشوه میگیرد. درست در صحنهی بعد میبینیم که آن قاسمِ مظلوم و توسریخور، حالا توی سر دستفروشانِ بیچاره میزند. این تمی است که در کلِّ فیلم جریان دارد. «سدّ معبر» داستان جامعهای است که در آن همه از بالاسریشان توسری میخورند و صدایشان در نمیآید چون زورشان نمیرسد، ولی در مقابل، به زیردستشان ظلم میکنند چون زورشان میرسد! جامعهای که در آن مأمور سّد معبر از دستفروشان رشوه میگیرد، مسئول پارکینگ میگوید آسانسور خراب است و برای رساندن مسافر به طبقهی هشتم با موتورسیکلتش ۵۰۰۰ تومن میگیرد و… جامعهای که در آن همه راه همدیگر را برای رسیدن به خواستههایشان «سد» میکنند چون خواستهی خودشان را ارجح میدانند. جامعهای که در آن همه سد معبر یک نفر دیگر هستند. (مثلاً قاسم سدّی است در مقابل برادرش برای زندگی در خانهی پدری، در مقابل همسرش برای رسیدن به ارث پدری، و برای آن دستفروش بیچاره برای رسیدن به گوشی موبایلش!
«سدّ معبر» اگرچه داستان زندگی چند آدمِ بدبخت را روایت میکند امّا (برخلاف خیلی از فیلمهای اینچنینی) خود را به روایت بدبختی این آدمها محدود نمیکند و از «ژانر نکبت» فراتر میرود و چند گره داستانی خوب وارد قصّه میکند و با طرحِ چند مسئلهی مهم، از سطح میگذرد و کمی عمیق میشود. اینجاست که حضور یک فیلمنامهی قوی را حس میکنیم. یکی از نکات مشترک فیلمنامهی «سدّ معبر» با «ابد و یک روز»، عدم قطعیت در خوبی و بدی شخصیتهاست. یعنی به تدریج هرچه فیلم جلوتر میرود جای قهرمان و ضدقهرمان عوض میشود.
و امّا از فیلمنامه و کارگردانی و فیلمبرداری خوب مرتضی هدایی که بگذریم، به بازیهای بسیار خوب چهار بازیگر اصلی فیلم میرسیم. حامد بهداد در نقشی متفاوت، بازی درخشانی از خود به نمایش میگذارد (حفظ حالت چهره و چشمان و شانهها و قامت خمیدهاش در طول فیلم کارِ دقیقی است که به خوبی از پس آن برمیآید). باران کوثری هرچند نقشش کوتاه است امّا بینهایت تأثیرگذار بازی میکند (سکانس دعوای پایانیاش با قاسم فوقالعاده است). محسن کیایی، برخلاف ایستگاه اتسمفر، در این فیلم خوب ظاهر میشود و نادر فلاح هم که همیشه خوب است، و عجیب هم خوب است. سکانسی که در شهرداری با چشمانِ دریده قاسم را تهدید میکند و در کسری از ثانیه به حالتی رقّتانگیز تغییر حالت میدهد و میگوید که چیزی برای از دست دادن ندارد، واقعاً تحسینبرانگیز و تاثیرگذار است.
در نهایت میتوان گفت «سدّ معبر» هشداری است به تکتکِ افرادِ جامعه؛ تا مراقب باشیم و منصفانه ببینیم که راه چه کسانی را سد کردهایم و به چه کسانی زور میگوییم، فقط برای اینکه میتوانیم. مراقب «قاسم» درونمان باشیم.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- با صدای رخشان بنیاعتماد، لیلی گلستان، جهانگیر و باران کوثری؛ نسخه صوتی داستان «تیستو سبزانگشتی» منتشر میشود
- «رگهای آبی»؛ با فروغ، رزومهای برای باران
- معرفی داوران بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران در فجر۴۳
- سه پوستر فیلم «شهر خاموش» را حذف کردند/ تلاش برخی فیلمسازان برای حذف سینمای ایران از جشنوارههای جهانی
- بزرگداشت داریوش مهرجویی در جشنواره کوروش
- سوینا (سینمای نابینایان) منتشر میکند؛ ۲ داستان کوتاه با صدای باران کوثری
- «پیر پسر» در جشنواره لوکا/ فیلمی با بازی لیلا حاتمی و حامد بهداد مسافر ایتالیا شد
- چهار فیلم جدید با ترکیب تازهای از بازیگران روی پرده سینماها
- رقابت «برای رعنا» در جشنواره بوسان
- حامد بهداد مادر ناصرالدین شاه شد
- اکران فیلمی با بازی باران کوثری
- جایزه بهترین فیلم سینمای جهان در جشنواره گالوِی به «پیر پسر» رسید
- واکنش روحالله سهرابی به ادعای جهانگیر کوثری؛ کی و کجا برای اکران فیلمتان مراجعه کردهاید؟
- جهانگیر کوثری: باران کوثری هم ممنوع از تصویر است هم ممنوع از خروج هم ممنوع از پوستر
- رقابت «پیر پسر» در جشنواره ایرلندی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- نگاهی به «عروج» به بهانه زادروز لاریسا شپیتکو/ لحظه روبرو شدن با «خود»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- «ذهن زیبا»؛ اتفاقی زیبا در تلویزیون
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
آخرین ها
- فوت بازیگر آمریکایی؛ ریچارد چمبرلین درگذشت
- بزرگداشت رخشان بنیاعتماد برگزار شد
- نگاهی به فیلم عزیز؛ فیلمی قابل احترام
- عیدی ویژه همراه اول بهمناسبت عید فطر
- پرفروشهای سینما در هفته اول نوروز/ هیچ کدام از فیلمهای نوروزی، یک میلیون تماشاگر نداشتند
- آکادمی اسکار عذرخواهی کرد
- «میراث» در جشنواره هاتداکس رقابت میکند
- تازهترین ساخته هادی محقق به چین میرود/ اولین حضور جهانی «دِرنو» در جشنواره پکن
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
- یک واکنش دیرهنگام؛ بیانیه آکادمی داوری در پی خشونت علیه برنده اسکار
- پس از ۴ دهه برگزاری در یوتا؛ جشنواره ساندنس به کلرادو میرود
- فرشته سقوط کرده/ نگاهی به فیلمنامه «هیات منصفه شماره ۲» با بررسی عناصر مشترک درامهای دادگاهی
- «داستان سلیمان»؛ یک داستان واقعی از هزاران پناهجوی جهان
- «یک نبرد پس از دیگریِ» دیکاپریو کوتاهتر شد!
- یک عشق بی رحم،مجازات اعدام را در بریتانیا لغو کرد
- اکران آنلاین «زودپز» در شبکه نمایش خانگی
- نتفلیکس با «صد سال تنهایی» به یک رمان کلاسیک «غیرقابلاقتباس» جان میبخشد
- «ذهن زیبا»؛ اتفاقی زیبا در تلویزیون
- اسرائیل، کارگردان برنده اسکار را بازداشت کرد
- یک جایزه برای مجری اسکار؛ کونان اوبراین، جایزه مارک تواین را گرفت
- برای دستاوردهای یک دهه فعالیت حرفهای؛ بالاترین تجلیل سینمایی بریتانیا از تام کروز
- داوری فیلمساز ایرانی در جشنواره مورد تایید اسکار
- نگاهی به «اکنون»/ هنرِ شنیدن
- «بیگانه» کامو مقابل دوربین کارگردان فرانسوی میرود
- «روایت ناتمام سیما» قاچاق شد/ علیرضا صمدی: خواهش میکنم نسخه غیرقانونی را نبینید
- نقدچیست؟ منتقدکیست؟
- نوروز موسیقایی با فیدیبو؛ برنامه فستیوال موسیقی «گوشه» اعلام شد
- دارن آرونوفسکی میسازد؛ اقتباس سینمایی از رمان «کوجو»
- «بیصدا حلزون»؛ تلخی میان تصمیم و تسلیم
- «سلب مسئولیت»؛ کابوسی پنهانشده پشت نور