تاریخ انتشار:1395/09/20 - 22:21 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 35058

احمد طالبی نژاداحمد طالبی‌نژاد منتقد قدیمی سینما به بهانه اکران مستند «موج نو» در گروه هنر وتجربه، گفت‌وگویی با عسل عباسیان در روزنامه شرق انجام داده و در آن به نکات قابل توجهی اشاره کرده است.

به گزارش سینماسینما، بخش‌هایی از این مصاحبه به شرح زیر است:

شما در فیلم‌تان سینمای موج نو در ایران را سوژه قرار دادید. به‌عنوان اولین سؤال، تعریف و نگاهتان نسبت به این مفهوم را شرح دهید.
موج نو اصطلاحی وام‌گرفته از اتفاق مهمی است که در اواخر دهه ۱۹۵۰ در سینمای فرانسه افتاد و در آن عده‌ای از سینماگران نوجو و منتقدان جدی سینما که به‌طور عمده در مجله «کایه‌دوسینما» نقد می‌نوشتند، علیه سینمای کهنه و تکراری فرانسه که به قول خودشان «سینمای پدربزرگ‌ها» بود، شورش کردند؛ کسانی مثل ژان لوک گدار، فرانسوا تروفو، کلود شابرول و… . این اتفاق هم سینمای فرانسه را متحول کرد و هم در سینمای جهان تأثیر‌گذار بود و دگرگونی مهمی در زبان و فرم سینما ایجاد کرد. همان‌طور که همه می‌دانند، سینمای ایران از بدو پیدایش، سینمایی رؤیافروش بود که ربطی به واقعیت‌های اجتماع ما نداشت؛ معجون هفت‌جوشی از رقص و آواز و بزن‌بزن و کمی هم داستان سوزناک با پایان‌های خوش. البته تلاش‌هایی پراکنده برای رهایی از این رؤیازدگی از سوی تک‌وتوک فیلم‌سازان فرهیخته، از جمله ابراهیم گلستان و فرخ غفاری به عمل آمد، اما راه به جایی نبرد یا بهتر بگویم تبدیل به جریان نشد. در اواخر دهه ۱۳۴۰ در سینمای ایران سه فیلم مهم ساخته شدند. «گاو» اثر داریوش مهرجویی، «قیصر» اثر مسعود کیمیایی و «آرامش در حضور دیگران» ساخته ناصر تقوایی که در یک سال – ۱۳۴۸ – ساخته شدند اما به صورت هم‌زمان اکران نشدند. قیصر در همان سال روی پرده رفت و با استقبال کم‌نظیری هم روبه‌رو شد و این استقبال هنوز هم از این فیلم ادامه دارد، گاو هم که حالا دیگر به یک اثر مهم کلاسیک در سینمای ایران و جهان تبدیل شده است. به‌هرحال، این تحول که در تحلیل‌های پژوهشگران به موج نو تعبیر شده، تاریخ سینمای ایران را به دو بخش تقسیم کرد؛ قبل از موج نو و بعد از موج نو. البته کلا آنچه در ایران به عنوان موج نو می‌شناسیم، بیشتر تحت‌تأثیر جریان نئورئالیسم در سینمای ایتالیاست تا موج نوی فرانسه. البته اگر امروز ما دارای سینمایی آبرومند هستیم، این تحول مدیون همین جریان است. همان‌طور که در فیلم موج نو از زبان مهرجویی و اصغر فرهادی می‌شنویم، اگر فیلم گاو ساخته نمی‌شد، بعید نبود که بعد از انقلاب سینمای ایران به‌کل تعطیل شود.

چقدر با استناد به فکت‌های تاریخی فیلم‌تان را پیش بردید و چقدر روایت خودتان از تاریخ را ارائه دادید؟
ببین، از اول هم بنا نبود یک فیلم پژوهشی و صد درصد تاریخی بسازم. بیست‌واندی سال پیش ‌کتابی منتشر کردم و نخواستم در این فیلم، همان رویکرد پژوهشی کتاب را دنبال کنم. درواقع می‌خواستم روی پدیدآورندگان این نهضت و ادامه‌دهندگانش در این سال‌ها تمرکز و دنیای شخصی و فکری آنها را فارغ از بحث‌های آکادمیک بیان کنم که ظاهرا تا حدود زیادی هم به این هدف رسیده‌ام.

با توجه به حذف دو جریان‌ساز مهم سینمای موج نوی ایران، مسعود کیمیایی و ناصر تقوایی از فیلمتان، به‌نظر می‌رسد به فکت‌های تاریخی بی‌اعتنا بوده‌اید. با این برداشت موافقید؟
نه، با برداشت و تحلیلت موافق نیستم، چون من این دو سینماگر بزرگ را حذف نکرده‌ام، خودشان در واپسین لحظه‌ها حاضر نشدند جلوی دوربین و در کنار همکارانشان قرار گیرند که دلایل زیادی دارد، برخی از آنها گفتنی است و برخی‌اش هم بماند برای بعد‌ها. به‌هرحال، هم تقوایی و هم کیمیایی جزء آغازگران این جریان هستند و حق زیادی بر گردن سینمای متعالی ایران دارند. هرچند قیصر بعد‌ها به‌وسیله فیلمفارسی‌سازان مورد تجاوز قرار گرفت و به چیزی از جنس فیلمفارسی بدل شد. نگاه کنید در آن سال‌ها چقدر فیلم شبیه به قیصر ساخته شد که قهرمانانش هم لمپن‌های چاقوبه‌دست و قداره‌بند بودند. اصلا موج فیلم‌های کلاه مخملی و جاهلی، پس از قیصر به راه افتاد و البته این چیزی از ارزش‌های تاریخی این فیلم ماندگار کم نمی‌کند. هرچند ممکن است عده‌ای از جمله بنده؛ با درون‌مایه‌اش مخالف باشیم.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها