سینماسینما، جابر تواضعی*
این روزها اعتراض به سریال «نفس گرم» یکی از اصلیترین موضوعات موردبحث همشهریان ما در شبکههای مجازی است. به عقیده معترضان، سازندگان این سریال با عناد و غرضورزی، کاشان را شهری کوچک و عقبافتاده و خرابه و مردمش را آدمهای بد و بیفرهنگ معرفی کردهاند. اعتراض به فیلمها و سریالهای مختلف اتفاق تازهای نیست. از اعتراض پرستاران به فیلم «شوکران» تا اتفاقاتی که باعث توقیف برنامه فیتیله شد.
هرکدام از این موارد میتواند در جای خودش قابلبحث باشد. ولی راستش من این مورد اخیر- یعنی اعتراض همشهریان خودم- را درک نمیکنم. آیا استفاده از لهجه کاشانی برای بازیگران بد است؟ لطفاً یکی برای من توضیح بدهد چرا. لهجه کاشانی بد است یا بازیگران بد بازی کردهاند؟ اگر به نظر شما لهجه ما بد است، تنها راهش این است که کمپینی تشکیل بدهیم و از فردا همه باهم تهرانی حرف بزنیم. ولی بازی بازیگران را میشود نقد کرد.
لهجه کاشانیها لهجه سخت و دشواری است و چون بههیچعنوان قاعده بردار نیست، قابلیت تقلید بسیار کمی دارد. دوست کاشانی شاعری دارم که به شوخی میگوید لهجه ما یکجور آشفتگی زبانی است. شاید برای همین است که باوجود نزدیکی کاشان به پایتخت تا حالا لهجه مردم این شهر نمود خاصی در فیلمها و سریالها نداشته و تکوتوکی هم که بوده، کارهای زشت و تهوعآوری ازکاردرآمده. یادم هست یکبار یک زن کولی با لهجه کاشانی حرف میزد و نمیدانم چرا آن موقع رگ غیرت کسی باد نکرد.
تا پیشازاین اکبر عبدی بهترین و کم غلطترین لهجه کاشانی را ارائه کرده بود. ولی به گمان من سیما تیرانداز الحق و الانصاف بهخوبی از عهده تقلید این لهجه برآمده است. این را به ضرس قاطع و با دقت تمام در گویش او –مخصوصاً بعد از اوج گرفتن اعتراضهای اخیر- میگویم و تمام و کمال پایش میایستم. اوج و فرود لحن و آکسان گذاری کلمات در این لهجه بیقاعده، کاری است که فقط از یک بازیگر حرفهای مثل او برمیآید؛ اما هنرمندی او باعث میشود ضعف رامین راستاد و بقیه، پررنگتر به چشم بیاید.
از اصلاح «لیف تو شکلت مالم» ناراحتید؟ خب مگر این جزء ناسزاهای محاوره مردم نیست؟ و حالا اگر فولکلور و فرهنگ عامهمان در رسانهای مثل تلویزیون بازتاب پیداکرده، باید شاکی باشیم یا خوشحال؟ اگر اینطور باشد، پس تهرانیها حقدارند به خاطر «کتاب کوچه» شاملو پای میدان آزادی خودشان را آتش بزنند.
به نظرم این اعتراض به خاطر روبهرو شدن ما با لهجه بیقاعده خودمان است. اولین بار است که اینقدر جدی با این موضوع در قالب داستانی دراماتیک روبهرو شدهایم و این آشناییزدایی کمی برایمان گران تمامشده است؛ اما فکر کنید اگر نتیجه آشناییزدایی برای هر قوم و قبیلهای بخواهد موج اعتراض باشد، پس شرمندگی اصفهانیها به خاطر سریالهایی مثل «آقای گرفتار» یا مجموعه «آقا رشید» نباید تمامی داشته باشد. یا مثلاً آبادانیها باید سر اینکه در برنامه خندوانه یک عروسک بنفش بدقواره لافزن با لهجه آنها حرف میزند، زمین و زمان را به هم بدوزند. مازندرانیها هم اگر میخواستند سر این ماجرا تعصب به خرج بدهند، ما چهار سری به ماجراهای نقی معمولی و خانوادهاش در سریال «پایتخت» نمیخندیدیم.
مسلماً هیچکس بعدازاین سریالها فکر نمیکند که اصفهانیها آدمهای لوده و مسخرهایاند، آبادانیها کلهم اجمعین شبیه جناب خاناند یا در میان مازندرانیها آدم فرهیخته و ثروتمند نیست.
بیایید تصور کنیم صداوسیما از امروز لهجهها را حذف کند؛ خداوکیلی خودمان اعتراض نمیکنیم که چرا تلویزیون همیشه مال پایتختنشینها است و مردم شهرهای دیگر تصویری از خود را در آن نمیبینند؟ با این وصف به نظرتان این ایراد کمی بنیاسرائیلی نیست؟
اگر سیما تیرانداز در نقش یک کاشانی، زن دوم یک تهرانی شده معنیاش این است که همه زنهای کاشانی صیغه و زن دوم مردم تهران و شهرهای دیگر هستند؟ یا این اتفاق در شهرهای دیگر نمیافتد؟ صحبت از کوچکی کاشان یا اینکه دوتا بیمارستان بیشتر ندارد، کجایش توهین به شهر و فرهنگ ما است؟
ما ملت، تبهای فراگیری داریم شبیه اینکه عقیده داریم همه کارها و چیزهای مهم عالم اول مال ایرانیها بوده. میگردیم و در مهمترین مناصب دنیا یک ایرانی پیدا میکنیم که بگوییم دنیا بدون ایرانیها چیزی کم دارد و مادر گیتی جز ما را نزاده. راستش میخواهم باکمی اغراق بگویم که این ویژگی در همشهریان من کمی اگزجرهتر دیده میشود و اینکه همهجا دنبال پیدا کردن یک همشهری و اثبات این هستیم که همهچیز بر اساس نبوغ و توانایی ما کاشانیها میچرخد.
ضمن اینکه کمی آشنایی با فضای کارهای هنری و آثار سینمایی و تلویزیونی کافی است برای اینکه بدانیم استفاده از نام یک مکان در یک فیلم یا سریال، به معنای مستند بودن همهچیز نیست و تصویر نویسنده و فیلمساز از آن محیط تصویری داستانی است. کما اینکه هیچکس الآن فکر نمیکند همه هموطنان عرب نازنین خوزستانی ما مثل فرحان فیلم «عروس آتش» افکار مرتجعانهای دارند.
همه اینها البته به معنای دفاع از سریال «نفس گرم» نیست. اتفاقاً در قصه ضعیف و بیرمق و شعاری بودن این کار هیچ شکی ندارم و عسگرپور در این سریال، از کارهای قبلی خودش هم عقبافتاده. ولی به نظرم بهجای اینکه رگ گردنمان سر چیزهایی که گفتم بادکند، بهتر است به چیزهای اساسیتری فکر کنیم. بهجای نوشتن طومارهای مختلف، ردیف کردن هزارباره اسم بزرگان شهر و سهراب سپهری بیچاره که حاضر نیستیم میدان یا خیابانی را به یادش نامگذاری کنیم، خوب است به بالا بردن شاخصهای توسعه شهر فکر کنیم تا دیگر کسی جرئت نکند آن را شهری کوچک که فقط دو بیمارستان دارد یا نشانههای مشابه دیگر بداند.
- روزنامه نگار و منتقد کاشانی
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- عسگرپور: رئیسجمهور دستور بازنگری دهد/ این مصوبه موجب رانت و انحصار است
- نامه سرگشادهی امیر اثباتی به خانه سینما؛ مطالبهی حذف مجوزهای ساخت و نمایش فیلم، وظیفهی خانه سینماست
- برای هشتمین دوره پیاپی؛ محمدمهدی عسگرپور نایبرئیس فیاپف شد
- محمدمهدی عسگرپور دوباره رئیس هیات مدیره خانه سینما شد
- کتاب «داریوش خنجی» رونمایی شد؛ فرهنگ در برنامه هفتم توسعه بسیار ضعیف است/ سینمای ایران گوهر نایاب هستند
- از «طوقی» تا «قیصر» در موزه موسیقی بتهوون؛ جلد موسیقی فیلم «قیصر» را کیارستمی طراحی کرده است
- عسگرپور: از جانب مدیران کم تسلطِ سطحینگر، مورد حمله قرار میگیریم که شما از فروش فیلمها خوشحال نیستید/ از کجا به کجا رسیدیم!
- برگزاری هماندیشی انجمن صنفی ویاودی / شتابِ قانونگریزِ دیجیتال و تلاش برای انتظامبخشی به پلتفرمها
- «ترانه تارخ»؛ پرترهای از زندگی امین تارخ/ عسگرپور: وجوه آموزشی تارخ فراتر از مرزهای خودمان بود/ اسعدیان: امین تارخ را زود از دست دادیم
- عسگرپور: مسئولان سینما باید ممنوع از فعالیت شوند نه سینماگران/ تنها کشور دنیاییم که جلوی فعالیت هنرمندان را میگیرد
- شب آهنگساز برگزار شد؛ نکوداشت هنرمندی که برای یک جامعه بهتر کوشش میکند
- آیین نکوداشت آتیلا پسیانی / گزارش تصویری
- عسگرپور: واگذاری تنظیمگری به هر نهادی نیازمند قانون است و نه آییننامه
- سینمای ایران؛ دگرگونی یا ویرانی؟/ جیرانی، عسگرپور، کثیریان و فرشباف از آینده فیلمسازی میگویند
- با حضور ایرج راد، حمیدرضا نوربخش و محمدمهدی عسگرپور؛ خانه هنرمندان میزبان «مداخله نهادهای هنری در صورتبندی امروز و فردا» میشود
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی






اینکه جابر خان تواضعی از زورنالیست های خوب شهر من است شکی نیست و باعث افتخار ولی نگاهی به این بند از تیتر مرا کمی گیج کرد « یک منتقد سینما و تلویزیون » !!!!؟؟؟؟
ولی به هر حال شاید جابر جان را با این منصب هم در امر ژورنالیستی میشناسند که من کمترین بیخبرم .
ولی آقای جابر تواضعی عزیز و دوست داشتنی :
اعتراضاتی که بخش عمده آن به عدم شناخت کاشان و فرهنگ و لهجه کاشانی بر میگردد نه برای این است که بگوید کاشان و کاشانی سرآمد همه دنیاست . نه برادر . این اعتراضات برای این است حداقل های یک فرهنگ و تمدن را نادیده مینگرند. لوکیشن های بسیار سخیف و دور از واقع و خیالی و خرابه هایی که خیلی من کاشانی آنها را در روزمرگی خودم هم نمی بینم به چشم گروه اجرایی می آید و من کاشانی را با بازیها و آداب و رفتار عهد دقیانوسی به تماشا میگذارد. ( بازی دوز و …. که جزو خاطرات همه ایرانیان به ویژه شهر من بوده و امروزه با وجود بازیهای مدرن هیچ جای تاملی ندارد ). جدای از لهجه ارائه شده همه بازیگران که من کاشانی موقع دیدنش دچار بهم ریختگی و آشفتگی میشوم این نکته قابل تحمل است که این شخصیت های ارائه شده توسط نویسنده و کارگردان چه شخصیت ویژه ایست که از توان ارائه آن توسط بازیگران خوب و توانمند کاشانی خارج است. مگر استفاده از هنرمند کاشانی چه ضربه ای به سریال میزند که عدم استفاده آن نزده. شما از سریالهای اصفهانی و غیره سخن گفتی که اتفاقا توسط خود بازیگران آن خطه اجرا شد و چه دلنشین . کدام نقد بر سریال بر این بوده که چرا از لهجه کاشانی استفاده شده همه چراها از نحوه اجرای لهچه بوده است . گفته میشود که بازیگران سه ماه برای این لهجه تمرین داشته اند .. کجا .. چه کسی آنها را در میان مردم کاشان دید .. صرفا با اعراب گذاری لهجه را تقلید کردن درست است ؟ درست است که لهجه کاشانی دارای پیچیدگیهای زیادی است اما برای غیر کاشانی .. کاش آقای معین صنعتگر ( دانشجوی کاشانی عرصه هنر تاتر و سینما در تهران ) که بعنوان کارشناس لهجه این کار معرفی شده در ارائه کارشناسی دقت بیشتری میکرد ویا گروه اجرایی حداقل از پتانسیل های هنرمند کاشانی برای روایت این سریال کمک بیشتری میخواست . البته تمام تقصیر برای گروه اجرایی نیست ما هنرمند تاتر و سینمای کاشانیم که عرصه را برای جولان ناآگاهان تمدن و فرهنگ شهرمان باز گذاشته ایم . به هر حال جابر جان تو چه از این سریال و عواملش دفاع بکنی چه اعتراضات را ناصحیح بدانی و چه این اعتراضات ثبت جهانی هم بشود، باز بارها شاهد این گونه اثرها خواهیم بود چون قرار نیست که ظرفیت ها و استعدادهای هنری نهفته در این شهر را کسی ببیند و بشناسد.
باسلام ماازلهجه ایرادنگرفتیم فقط میگوییم چرا تیپ وشخصیت جوخیابانهای کاشان راعقب افتاده جلوه میکنن.لهجشونم که خیلی بامزس اتفاقا