📝حسین قدیانی نوشت:
🔹دقیق نمیدانم در هشت سال دفاع مقدس، چند تا شهید دادیم اما خوب میدانم که هیچ کدام از خانوادههای شهدای نجیب و بیادعای دههی شصت، همچین کارهای سخیفی نمیکردند که روی اسم یک خیابان، اسم دیگری بچسبانند؛ ولو اسم یک شهید!
🔸هر چقدر ژانگولربازیهای اللهکرم و دهنمکی و دار و دسته در اوایل دههی هفتاد به نفع انقلاب اسلامی تمام شد، این حرکات مذبوحانه هم به نفع جمهوری اسلامی تمام خواهد شد!
👈نفع که البته چه عرض کنم؛ ضرر! الغرض! از نقشههای دشمن، همین است که با لطائفالحیل، بین شهدای جنگ تحمیلی با شهدای مدافع حرم یا شهدای هستهای، فاصله بیندازند و معالاسف چنین کارهایی قطعا بازی در زمین دشمن است!
📍طبق قانون، خیابانی را گذاشتهاند به نام استاد شجریان و تو برداری اسم شهید والامقام هستهای را بزنی روی اسم «خسرو آواز ایران» و توهم هم بزنی که داری از فرهنگ ایثار و شهادت دفاع میکنی! این کارهای نابخردانه، ظلم به فخریزاده است، ظلم به احمدیروشن است، ظلم به روحالله است و ظلم به سیدعلی است!
🔸با این کارها، حتما محبوبیت شجریان بیشتر میشود؛ همچنان که قطعا نفرت تودهی مردم از حزباللهیها بیشتر میشود! اگر رسانههایی که خود را «انقلابی» یا «اصولگرا» میخوانند، این کار زشت را محکوم نکنند، دوفردای دیگر حق نخواهند داشت که علیه رنگپاشی روی اسم شهدا توسط جماعت غربزده واکنش تند نشان بدهند!
👈چه اینکه چنین کارهایی به چنان کارهایی ختم خواهد شد؛ اینکه چهار نفر دیگر هم پیدا شوند که روی اسم شهید، بزنند گوگوش یا داریوش! نکن جناب احمدیروشن از این کارها! به ضرر خون پسرت داری فعالیت میکنی! به قرآن اینجور نبودند پدران شهدای دههی شصت! بس کن! اسم چند تا کوچه و خیابان و مدرسه و پایگاه را به اسم شهدای هستهای بزنند، تا شما بزرگوار بیخیال این کارها شوی؟!
🔸والله شمار زیادی از مردم در دههی شصت، برای این ایران و این اسلام و این انقلاب، شهید دادند اما هرگز اینقدر حق به جانب نبودند! کاش مشخصا بگویید چه میخواهید؟!
👈بسا خانوادهی شهدای دوران جبهه و جنگ که نه یک بار دیدار امام رفتند و نه حتی کوچهی بنبستی به نام شهیدشان شد! ولی کدام پدر شهید دههی شصت، اخلاق این مدلی داشت؟!
🔻رک بگویم: روزبهروز بیشتر درک میکنم آن خانمهایی که از سر لج، رسما و علنا کشف حجاب میکنند! کارهایی از این دست، عین مجوز است برای لجبازی! نکن حاجآقا! کلاس خون مصطفی را پایین نیاور! کاری نکن که حتی من هم از سر لج بگویم که خدا را شکر، پدرم «شهید فتح خرمشهر» بود، نه هستهای!
منبع جماران
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- خط به خط، نفس به نفس، چهره به چهره
- در بیست و چهارمین دوره جشنواره؛ ۱۴ اثر از سینماگران ایرانی در داکا نمایش داده میشود
- از ۱۰ دیماه؛ «مرد خاموش» به سینماها میآید
- در منزلت فرودستی
- در ستایش سینمای بیچیز؛ همه چیز داشتن در عین بی چیزی
- آیین پایانی یازدهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی / گزارش تصویری
- شیرین یزدانبخش درگذشت
- افسانهای در حبس؛ سرنوشت «چریکه تارا»
- اقتباس بهمثابه ابزار فهم جامعه/ از روایت تراژیک تا روایت عاشقانه
- «دیدار بلوط»؛ بازگشتی به شکوه یک خاطره
- اشغال بهرام بیضایی وزمانه پس از جنگ ۱۲ روزه/به بهانه ۵ دی سالروز تولد بهرام بیضایی
- «سامی»؛ روایتی انسانی از جنگ بیپایان
- سینمای مستقل ایران را به رسمیت بشناسید
- گیشه سینما در دست کمدیها/ دو فیلم جدید اکران شدند
- اعلام بودجه فرهنگ و هنر در سال ۱۴۰۵
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک





