به ناز مقدسی در شهروند نوشت : می گویند بعد از کار در معدن و بازیگری، خبرنگاری سخت ترین شغل جهان است. راستش به واسطه چند سال کار کردن در حوزه های مختلف خبری مطمئن شده ام که خبرنگاری در حوزه هنری و ورزشی آدم را در یک مسیر ترقی قرار میدهد، هیچ هم کار سختی نیست. درست مثل بهروز شعیبی که از خبرنگاری هنری و مصاحبه با بازیگران کارش را شروع کرداما بعد سر از کارگردانی و بازیگری درآورد؛ یا فراز کمالوند مربی تیم فوتبال اکسین البرز که در سن ۱۹ سالگی پشت میز تحریریه ابرار ورزشی نشست اما وقتی بین انتخاب شغل خبرنگاری و مربیگری قرار گرفت، عطای ژورنالیست ورزشی را به لقایش بخشید و وارد دنیای هیجان انگیز فوتبال شد.
امروز به مناسبت روز خبرنگار با خبرنگاران سابق دنیای مطبوعات که در یک چرخش ۱۸۰ درجه ای به عالم بزرگتری مثل سینما و فوتبال کوچ کردند، گفت و گو کردم.
بهروز شعیبی: حسرت مصاحبه با بهرام بیضایی به دلم ماند
آقای شعیبی، شما یکی از چهرههای موفق سینمایی درسالهای اخیر هستید، اما میدانم قبل از ورودتان به حوزه سینما، خبرنگار بودید و ظاهرا خیلی هم کمسن و سال!
بله من ۱۶ سال داشتم و هنوز در مقطع دبیرستان درس میخواندم که وارد مطبوعات شدم.
با چه روزنامهای شروع به کار کردید؟
نشریهای به نام محله ما که زیرمجموعه همشهری بود و سعید اصغرزاده سردبیریاش را برعهده داشت.
در چه حوزهای کار خبرنگاری میکردید؟
خبرنگار هنری بودم و کارم مصاحبه با هنرمندان بود.
حوزه فرهنگ و هنر را خودتان انتخاب کردید یا سردبیر شما را برای این بخش انتخاب کرد؟
ببینید من از همان دوران به شدت به سینما علاقه داشتم و همیشه در ذهنم نیم نگاهی به این مسأله که در آینده وارد حوزه هنری شوم، داشتم. بنابراین گفتوگو با هنرمندان را انتخاب کردم.
شما در سن خیلی کم خبرنگار شدید و در سالهای اول کار تجربه یک خبرنگار هم کمتر است. اما با این سن کم مجبور بودید با آدمهای بزرگ و هنرمندان مشهور مصاحبه کنید. این شرایط برای یک خبرنگار جوان سخت نبود؟ اعتماد به نفسش را داشتید؟
سختی من، سن کمم بود اما این سختی خودش ویژگی دوران کاریام شد. به هرحال درست است آن زمان هنوز محصل بودم و تجربه زیادی نداشتم اما باید با آدمهای بزرگی مصاحبه میکردم که قاعدتا اعتماد به نفسم آن چنان نبود. ولی خیلی وقتها که برای مصاحبه با هنرمندان جایی میرفتم و آنها میدیدند که قرار است با یک خبرنگار کم سن و سال مصاحبه کنند روی خوش نشان میدادند و راه را نمیبستند.
حالا که بهروز شعیبی خبرنگار کوچک دنیای مطبوعات بزرگ شده است و خودش در سینما جایگاه خوبی پیدا کرده، هنرمندانی که آن زمان به عنوان خبرنگار روبهرویشان نشستید و از آنها مصاحبه گرفتید، شما را به یاد دارند؟
بله خیلی از آنها مرا به یاد دارند. مثلا عبدالرضا اکبری و استاد جلال معیریان از کسانی هستند که هنوز مرا در جایگاه خبرنگار به خاطر دارند.
در دوران خبرنگاری پرحاشیهترین سوژهای که دنبال کردید چه بود؟ یا اینکه بهترین گفتوگو را با کدام هنرمند انجام دادید؟
راستش گفتوگوهای من زمینهای شد برای همکاری بعدیام با هنرمندان و این خیلی برای من لذتبخش بود. یکی از این گفتوگوها با حبیب دهقان نسب بود که خیلی از او آموختم و یک مصاحبه خیلی خوب هم با پسیانی داشتم که بعدا هم فرد تاثیرگذاری در ورودم به عالم هنر شد.
آتیلا پسیانی چه کمکی برای ورود شما به سینما انجام داد؟
ایشان انتخاب بازیگران فیلم آژانس شیشهای را برعهده داشت و مرا برای این فیلم انتخاب کردند. بنابراین به نوعی هم مدیون دهقان نسب هستم و هم پسیانی.
شما در دهه هفتاد خبرنگاری را تجربه کردید. خط قرمزهای رسانههای آن زمان چه مسائلی بود؟ منظورم این است در چه مسائلی نمیتوانستید خیلی راحت کار کنید یا آزادانه بنویسید.
راستش کارمن در حوزه مطبوعات تقریبا ۲ سال طول کشید و درواقع از سال ۷۶ رسما درگیر کار سینما شدم و فرصتی برای خبرنگاری پیدا نکردم. ضمن اینکه حیطه کاری من فقط محدود به مصاحبه باهنرمندان بود و در فضای نقدقلم نمیزدم، بنابراین خط قرمزهای آن زمان را خیلی لمس نکردم.
بازیگر و هنرمندی بوده است که بخواهید با او گفتوگو کنید اما حاضر به مصاحبه نشده یا برخورد بدی با شما کرده که در ذهنتان مانده باشد؟
خیر برخورد بد که اصلا یادم نیست. ولی حسرت یک گفتوگو به دلم ماند و آن هم مصاحبه با بهرام بیضایی بود.
چرا گفتوگویتان با بهرام بیضایی انجام نشد؟ یعنی ایشان مصاحبه نکردند؟
یادم است که آن موقع زمانش را نتوانستیم با هم هماهنگ کنیم. با او تلفنی هم صحبت کردم و قرار بودکه زمانی را برای مصاحبه بگذاریم اما به دلیل مشغله کاری ایشان فرصت نشد و من هم مدتی بعد از مطبوعات بیرون آمدم. با اینکه الان دیگر کار خبرنگاری نمیکنم اما امیدوارم یک روز این اتفاق بیفتد و من این مصاحبه را با استاد بیضایی انجام دهم.
خودتان الان روزنامه یا مجله میخوانید؟
بله. من همچنان لذت مجله خواندن را دارم و این حس خوب را از خودم نگرفتهام.
چه مجلاتی را میخوانید؟
مجلههای سینمایی مثل ۲۴، فیلم و دنیای تصویر را حتما میخوانم.
روزنامهها را هم میخوانید؟
واقعیتش این است که این روزها شاید گاهی بنا به دلیل خاصی روزنامه را بخرم یا بخوانم!
به غیر از حوزه سینمایی و فرهنگ و هنر چه صفحات دیگری را میخوانید؟
چند سالی است که حوزه تاریخ و تاریخ سیاسی هم برای من جذاب است. مثلا مجلههایی مثل تجربه، اندیشه پویا و مهرنامه را در کنار مجلات سینمایی میخوانم. ضمن اینکه مصاحبهها با شاعران و اهالی موسیقی و نقدهای موسیقی را هم دنبال میکنم.
زمانی که در مطبوعات فعالیت میکردید، خبرنگار یا شخصیت رسانهای محبوب شما چه کسی بود؟ منظورم این است که قلم و کار کدام روزنامهنگار را بیشتر میپسندید و در طول این سالها دنبال کردهاید؟
در آن دوران جذابترین شخصیتی که مطالبش در روزنامهها را دنبال میکردم نوشتههای فریدون جیرانی بود. البته سینمانویسهایی مثل هوشنگ گلمکانی یا مسعود محرابی که به نظر من اسمشان با تاریخ سینما گره خورده هم برایم خیلی جذاب بودند.
نخستین شغل شما خبرنگاری بود و کار دومتان بازیگری و بعد هم کارگردانی. تجربه خبرنگاری و روزنامهنگاری چه کمکی به شما در حوزه بازیگری و کارگردانی کرد؟
اصولا کار مطبوعات یک پویایی دارد. برای من همیشه خبرنگاران و افرادی که کارهای مطبوعاتی انجام میدهند قابل احترام هستند. خبرنگاران در جریان اخبار و اطلاعات هستند و به هر حال در حوزهای که کار میکنند مجبورند از یک سواد نسبی برخوردار باشند و مجموعه این موضوعات باعث میشود که هویت این افراد قابل احترام باشد. قاعدتا همنشینی با بچههای مطبوعات من را هم مجبور کرد تا نسبت به موضوعات و خبرهای اطرافم بیتفاوت نباشم و همین روحیه در سالهایی که من بازیگری یا دستیار کارگردانی کردم به کارم آمد. مثلا نوشتن در روزنامه خیلی برای کارهای نوشتاری که در سینما انجام دادم کمکم کرد.
خیلی خوشحالم که به عنوان یک خبرنگار اینقدر راحت با شما گفتوگو کردم. اما چیزی که در طول این سالها در دل منِ خبرنگار مانده، این است که بعضی وقتها عدهای از سلبریتیها اعم از بازیگران و کارگردانان برای مصاحبه به خبرنگار راه نمیدهند. منظورم این است که راحت مصاحبه نمیکنند یا جواب خبرنگار را نمیدهند. شما که هم در حوزه مطبوعات کار کردهاید و هم از نزدیک دنیای سلبریتیهای سینما را دیدهاید، فکر میکنید دلیل ناملایمتی عدهای از سلبریتیها با خبرنگاران چیست؟
ببینید کار سینما کارپرمشغلهای است. واقعیتش برای خود من هم پیش آمده که در زمان پروژههای سینمایی و حتی قبل و بعدش مشغله کاری و درگیری داشتم و همین موضوع باعث شده تا از یک سری چیزهایی مثل مصاحبه صرفنظر کنم! از طرف دیگر عدهای از سلبریتیها یک استراتژی دارند و برای ارتباط با مخاطبانشان اندازه و حیطه تعیین میکنند. بنابراین نمیتوان به این قایل بود که دوستان مطبوعات توقعشان در هر شکلی برآورده شود. به هر حال خبرنگار هم برای خودش یک برنامه و استراتژی دارد بازیگران و چهرهها هم این شرایط را برای خودشان دارند. بعضی از سلبریتیها استراتژیشان ارتباط زیاد با مخاطب است و بعضیها بر اساس یک اصول و قاعدهای پیش می روند. با این حال روابط قطعا دوطرفه است یعنی به همان اندازهای که یک خبرنگار در این حیطه کار میکند سینما هم به این رابطه برای بازتاب اخبار و نقد فعالیتهایش احتیاج دارد. بنابراین من فکر میکنم که این رابطه دو طرفه باید از طرف خبرنگاران و بازیگران نسبت به هم درک شود.
به عنوان آخرین سوال میخواهم بپرسم، به نظر شما فوت کوزهگری در خبرنگاری چیست؟
من فکر میکنم تهیه خبر و نقد به شناخت بیشتر حوزه نیاز دارد و نکته بعدی پرهیز از اعمال نظر سلیقهای است. قلم یک خبرنگار و روزنامهنگار به آگاهیبخشی و بالابردن سطح سلیقه مردم کمک میکند. متاسفانه در حوزه سینما به غیر از معدود مجلات سینمایی که بیطرفانه و کارشناسی شده نقدهایی را منتشر میکنند در تعدادی از مجلات این موضوع دچار ضعف است.
فراز کمالوند: حقوقم سیزده هزار تومان بود
آقای کمالوند، شما از ۱۹ سالگی کار مربیگری فوتبال را شروع کردید و به موازات آن ژورنالیست ورزشی شدید. چرا این دو حرفه را در کنار هم انجام میدادید؟
بله، من مربی نوجوانان پاس بودم و همزمان در روزنامه ابرار ورزشی تحلیل فوتبال مینوشتم. یعنی به هر صورت کارشناسی فوتبال میکردم و این موضوع با حرفه مربیگری ارتباط داشت.
ابرار ورزشی نخستین روزنامه ورزشی ایران بود. مدیر مسئول و سردبیرش در آن دوران چه کسانی بودند؟
سیدمحمد صفیزاد مدیر مسئول بود و اردشیر لارودی سردبیر.
چند سال در ابرار ورزشی کار کردید؟
حدودا از سال ۷۱ تا ۷۶ و ۷۷ مشغول به کار بودم.
شما جزو کسانی هستید که از سن کم خبرنگاری را شروع کردید. چطور در آن زمان به عنوان خبرنگار و تحلیلگر فوتبال در تنها روزنامه ورزشی ایران مشغول به کار شدید؟
چون علاقه زیادی به فوتبال داشتم و با اینکه تا رده جوانان فوتبال بازی میکردم، اما بهدلیل دیسک کمرم مجبور شدم فوتبال بازیکردن را کنار بگذارم. بنابراین تصمیم گرفتم کارهای سبکتری در همین حیطه انجام دهم که بالطبع تحلیلنویسی فوتبال با علاقهام منطبق بود. بنابراین یکی از دوستانم من را به آقای لارودی معرفی کرد و همین شد که در روزنامه ابرار ورزشی مشغول به کار شدم.
آقای لارودی در بین خبرنگاران ورزشی لقب گادفادر حوزه ورزشینویسها را دارند. آن زمان سردبیر خوشاخلاقی بودند؟
نه! بسیار جدی، خشک و با دیسیپلین بود. البته باید بگویم اخلاقش حرفهای بود و به همین دلیل روزنامه ابرار ورزشی خیلی خوب اداره میشد. نظم و انضباطی که او در روزنامه برقرار کرده بود بهخوبی کار را جلو میبرد. همین هم شد که این روزنامه در آن زمان بسیار تاثیرگذار شد.
در دوران همکاریتان با ابرار ورزشی پیش آمده بود که خبر یا موضوعی را از قلم انداخته باشید یا اصطلاحا خبری را خورده باشید و به خاطرش تنبیه شوید؟
چون من تحلیل مینوشتم با خبرهای روز سر و کار نداشتم که حالا موضوع خبرخوردگی برایم پیش بیاید. اما گاهی برای تحلیلهایی که مینوشتم آقای لارودی سوال و جواب میکردند که مثلا چقدر به تحلیلی که نوشتهای اعتقاد داری؟ یا برای چه این را نوشتهای؟ و از ایندست سوالها.
آن زمان در ابرار ورزشی با چه کسانی همکار بودید؟ منظورم این است که از همکاران آن دوران شما خبرنگارانی هستند که امروز افراد معروف و موفقی شده باشند؟
عادل فردوسیپور و افشین عبداللهیان که الان هر دو آنها مجری تلویزیون هستند. علی بحرینی که البته سیستم کاریاش را کاملا عوض کرد و الان در حوزه موسیقی و سینما فعالیت میکند. افشین رضاپور که بعدا مربی تیم ملی بسکتبال نوجوانان شد و استاد علی کاوه، عکاس معروف ورزشی.
ظاهرا شما و عادل فردوسیپور سر یک میز مینشستید و با هم کار میکردید؟
بله، عادل از همان زمان هم پسر باهوشی بود و به دلیل تسلطش به زبان انگلیسی مقالات انگلیسی را به فارسی ترجمه میکرد.
آن زمان یعنی در دهه ۷۰ اینترنت وجود نداشت و به همین دلیل قطعا دسترسی به مقالات انگلیسی نسبت به الان خیلی سخت بود. خاطرتان هست که عادل فردوسیپور این مقالات انگلیسی را از کجا تهیه میکرد؟
فکر میکنم مجلهای بود به نام four four two ( چهار چهار دو) که از آن یکسری مقالات را انتخاب میکرد و به زبان فارسی برمیگرداند.
شما چطور خبرهای داخل ایران را تهیه میکردید؟ به هر حال آن زمان هم خبری از اینترنت و سرعت انتشار اخبار روز مثل الان نبود.
ببینید! من بیشتر تحلیل مینوشتم و کمتر خبرنگاری میکردم. با اینحال، خیلی وقتها اگر بازی فوتبال بود و ما برای تهیه خبر یا نوشتن تحلیل به استادیوم میرفتیم، بعد از بازی سریع خودمان را به روزنامه میرساندیم تا خبرش را تنظیم کنیم.
تجربه همکاری با عادل فردوسیپور چطور بود؟ هرچند که آن زمان او هنوز مجری محبوب برنامه ۹۰ نشده بود!
خاطرههای زیادی از همکاری با عادل دارم. یادم میآید خیلی وقتها برای مسابقههای فوتبال با هم به استادیوم میرفتیم. او همان زمان هم مثل الان باانگیزه و پشتکار بود و مشخص بود که در آینده میتواند آدم موفقی شود که همین اتفاق هم افتاد و الان بهترین مجری ورزشی ایران است.
آن زمان یعنی دهه ۷۰ حقوق یک خبرنگار ورزشی چقدر بود؟
فکر میکنم من ماهیانه ۱۳ هزار تومان حقوق میگرفتم.
قطعا حقوق مربیگری فوتبال از حقوق خبرنگاری خیلی بیشتر است. همین موضوع باعث شد تا روزنامهنگاری را رها کنید و فقط به مربیگری بپردازید؟
نه، به هیچوجه این موضوع برای من مطرح نبود. بحث اصلی این بود که من بین مربیگری فوتبال و تحلیلگری فوتبال، به مربیگری بیشتر علاقه داشتم. ضمن اینکه وقتی یک مربی فوتبال در روزنامهای کار تحلیلی انجام دهد برای عدهای شک و شبهه به وجود میآید که او به نفع تیمش مینویسد! بنابراین ترجیح دادم از مطبوعات جدا شوم.
الان اهل خواندن روزنامه هستید؟
راستش اصلا روزنامه نمیخوانم و مدتهاست که روزنامههای کاغذی را ورق نزدهام.
پس خبرهای ورزشی را چطور دنبال میکنید؟
از سایتها و فضای مجازی.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- دعوت آکادمی اسکار از بهرام بیضایی
- کالبد شکافی کارنامهی سینمایی بهرام بیضایی/ نگاهی به کتاب «موزاییک استعارهها»
- همزمان با زادروز بهرام بیضایی و سالمرگ اکبر رادی؛ «سرفصل» با یادکردی از نصرتالله نویدی منتشر شد
- بهرام بیضایی: من هزار سال بعد از مرگم هم فکر نمیکنم از ما گذشته
- اکران «دونده» در جشنواره فیلم ویسکانسین آمریکا
- سینما در ذات خود معترض است/ بررسی تاریخچه «سینمای اعتراضی» در ایران در گفتوگو با احمد طالبینژاد
- با معرفی برگزیدگان و اهدای نشان ایسفا؛ سیزدهمین جشنواره فیلم کوتاه «سایه» به ایستگاه پایانی رسید
- اعلام اسامی هیات داوران و نامزدهای بخش رقابتی جشنواره فیلم کوتاه «سایه»
- عکسی زیرخاکی از حاشیه اجرای نمایش «سلطان مار» بیضایی
- تهرانی که اشغال بود/ ادای احترام «خاتون» به بهرام بیضایی
- وقتی عدنان «باشو» شد
- باغ را فراموش نکن
- بر سر چهار راه خویشتن
- یادداشت اینستاگرامی مازیار فکری ارشاد درباره نمایش «چهارراه» بهرام بیضایی
- عشق مرکب حرکت است و نه مقصد / «روز واقعه»؛ باشکوهترین فیلم ساخته شده درباره عاشورا
نظر شما
پربازدیدترین ها
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- حضورهای بین المللی فیلم کوتاه تامینا
- گلدن گلوب اعلام کرد؛ وایولا دیویس جایزه سیسیل بی دمیل ۲۰۲۵ را میگیرد
- درباره «قهوه پدری»؛ قهوه بیمزه پدری
- «کارون – اهواز» در راه مصر
- اختتامیه جشنواره «دیدار» ۱۷ دی برگزار خواهد شد
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «مجمع کاردینالها»؛ موفقیت غیرمنتظره در گیشه و جذب مخاطبان مسنتر
- مدیر شبکه نسیم توضیح داد؛ مهران مدیری، جنابخان، فرزاد حسنی و چند برنامه دیگر
- تاکید بر سمزدایی از سینما و جشنواره فجر/ علیرضا شجاع نوری: ادغام جشنوارهی ملی و جهانی فجر سیاسیکاری بود
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ جادوی «شرور»؛ داستانی از دوستی، تفاوتها و مبارزه با تبعیض
- برای پخش در سال ۲۰۲۵؛ پسر شاهرخ خان برای نتفلیکس سریال میسازد
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «گلادیاتور ۲»؛ بازگشتی باشکوه به کُلُسیوم و سنت حماسههای سینمایی
- اعلام نامزدهای چهلمین دوره جوایز انجمن بینالمللی مستند/ محصول مشترک ایران و انگلیس در شاخه بهترین مستند کوتاه
- اصغر افضلی و انیمیشن «رابینهود» در تازهترین قسمت «صداهای ابریشمی»
- جایزه جشنواره آمریکایی به پگاه آهنگرانی رسید
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ از فرصت ثبت نام فیلمها تا داوری عوامل بخش نگاه نو
- نمایش بچه / گزارش تصویری
- اهمیت «باغ کیانوش» در سینمای کمدی زدهی این روزها
- برای بازی در فیلم «ماریا»؛ نخل صحرای پالم اسپرینگز به آنجلینا جولی اهدا میشود
- اکران فیلم علی زرنگار از اواخر آذر؛ «علت مرگ: نامعلوم» رفع توقیف شد
- مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
- بررسی هزینه و درآمد تولیدات ۳ سال اخیر؛ حساب کتاب فارابی جور است؟
- در اولین روزهای اکران بینالمللی؛ «گلادیاتور۲»، ۸۷ میلیون دلار فروخت
- اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
- نامزدی ۲ جایزه آمریکایی برای «دوربین فرانسوی»
- «شهر خاموش» بهترین فیلم جشنواره نوستالژیا شد
- فروغ قجابگلی بهترین بازیگر جشنواره ریچموند شد
- «تگزاس ۳»؛ کمدی از نفس افتاده یا موفقیت تکراری؟
- روایتی از سه نمایشنامه از محمد مساوات روی صحنه میرود
- «کارون – اهواز» در مراکش