احتمالا مخاطبان ایرانی سینمای «اصغر فرهادی» تابه حال در رابطه با هیچ کدام از فیلم های او چنین اجماعی در دوست نداشتنش نداشته اند که نسبت به «همه می دانند» دارند؛ شاید بعد از آن، (البته با اختلاف زیاد) «گذشته» چنین وضعیتی دارد. در این میان هستند کسانی که کلا ساخته های اخیر فرهادی راضی شان نمی کند و با تمام انتقاداتی که به «همه می دانند» دارند، هنوز آن را چفت وبست دارتر از «فروشنده » می دانند. آخرین ساخته فرهادی، اگرچه آن شلختگی و عدم انسجام «فروشنده» را نداشت، اما توان ایجاد بستری برای بحث، گفت وگو و حتی مرافعه میان مخاطب ایرانی را هم دارا نبود؛ مازادی که فروشنده با همه نقاط ضعفش ایجاد کرد. (البته باید در نظر داشت منتقدان و حتی عموم مردم، فرهادی را دیگر ورای قدوقامت سینمای ایران در نظر می گیرند و کار او را در مقیاس استانداردهای جهانی مورد سنجه قرار می دهند). از دیگر سو «همه می دانند» توجه بین المللی چندانی را به خود جلب نکرد، در صورتی که هم از فروشنده خوش ساخت تر است و هم اینکه به خاطر بیاورید زمانی که فروشنده اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفت، رقیبی به نام «تونی اردمن» داشت که اگر جانب انصاف را در نظر بگیریم، در یک رقابت سینمایی محض، فروشنده اصلا برای آن فیلم رقیب محسوب نمی شد. «گذشته» فرهادی هم دچار همین وضعیت بود؛ نه به دل منتقدان و جشنواره ها نشست و نه مخاطب ایرانی ارتباط زیادی با آن برقرار کرد. پیش از این و تجربه حیات هنری «عباس کیارستمی»، به عنوان پرافتخارترین و مطرح ترین فیلم ساز ایرانی هم همین را نشان می دهد. هیچ گاه فیلم هایی که او در بستر غیرایرانی ساخت به اندازه فیلم های ایرانی اش مورد مهر و توجه قرار نگرفت. در رابطه با فیلم سازان غیرایرانی هم می توان برای این مدعا مصداق هایی یافت و البته خلاف آن هم مصداق هایی وجود دارد. باری، مشخصا در رابطه با سینمای فرهادی و آسیب شناسی سینمای متاخر او یک فرضیه همین می تواند باشد. واکاوی این فرضیه نهایتا ما را به نظریاتی می رساند که معتقدند؛ بسترهای زبانی (به معنای موسع آن) افکار، ایده ها، احساسات، جهان بینی و… فرد را می سازد و برون رفت از این بستر و دیدن افق های دیگر اگر ناممکن نباشد، به قدری سخت است که دست وپازدن ها و تقلا کردن ها واضحا نمایان شود. این تنها محدود به ذهن ایرانی، فیلم سازی یا در کل هنر هم نیست. کافی است به حجم وسیعی از محققان درجه یک و باهوش ایرانی که به دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی علوم انسانی معتبر غرب رفته اند توجه کنید و از کاری که در غرب مشغول آن هستند بپرسید. بسیار بسیار نادر با افرادی برخورد می کنید که در علوم یا شاخه ای مشغول باشند که بی ربط با بسترهای زبانی- فرهنگی شان باشد. در رابطه با سینمای فرهادی از سویی پرواضح است که او به خوبی لایه های اجتماعی و طبقات ایران را می شناسد و از دیگر سو مسائل وجودی (مسائلی که ورای مکان و زمان هر انسانی ازآن رو که انسان است با آن درگیر می شود) را در این بستر فرهنگی-اجتماعی به خوبی توانسته است به کار(apply) ببندد. نگاهی کنید به فیلم های او در دهه ۸۰ و موجی که به وجود آورد. آن زمان آثار فرهادی، هم جریان تازه ای در سینمای ایران به راه انداخت و نظر منتقدان را به خود جلب کرد و هم اینکه دیالوگ های بدیع آن، به عنوان بخشی جدید از فرهنگ ایرانی شد (اشاره ام به دیالوگ هایی مانند «یک تلخی بی پایان…» یا «… من که می دونم پدرمه» است) و با تسامح این یعنی نفوذ در همه لایه ها و یعنی کاری سترگ. فرهادی در آن مقطع توانست با نبوغ خود طبقه متوسط ایران را به خوبی در سینمایش بازنمایی کند و هم اینکه مازادی برای سینما و فرهنگ ایران به وجود بیاورد و از این حیث استثنا محسوب می شود. او در «همه می دانند» هم به سراغ مسائلی رفته که همیشه دغدغه اش بوده و این بار نه در میان طبقه متوسط ایران و شهر خاکستری تهران، بلکه در لابه لای مزارع انگور و روستایی آفتابی در اسپانیا. شاید برای نامانوسی بسترهای زبانی و فرهنگی است که در همه می دانند دیالوگ های فرهادی آنچنان کلیشه ای و نخ نما می شود که حتی جای دفاع برای ارتدوکس ترین طرفداران او هم نمی گذارد. فرهادی که همیشه سعی می کرد در بطن زندگی روزمره و دیالوگ های عادی، مسائل عمیق انسانی را واکاوی کند، این بار؛ چه به لحاظ ایده اولیه و چه به لحاظ روند داستان لااقل برای مخاطب ایرانی در همان سطح و شعارزدگی باقی می ماند. همه اینها به جز شخصیت پردازی های متوسط، ایرادات داستانی و فیلم نامه ای است. این بار برخلاف فیلم های موفق پیشین، وقتی تیتراژ فیلم می آید، مخاطب همه چیز را می داند و تنها به گیروگورهای فیلم نامه فکر می کند، دیگر از بهت «چهارشنبه سوری» و شوک «درباره الی» خبری نیست. مخاطب این بار با خود می گوید خب چرا «پاکو» باید پول را می داد؟ اصلا چرا «لائورا» معشوقش را ول کرده و رفته بود؟ و… انگاری بسیاری از عناصر شخصیت پردازی و قوام دهنده داستانی فدای روایتی شده اند که برای فرهادی جذاب به نظر رسیده بود. شاید عدم موفقیت «همه می دانند» فرهادی برای او که هوش و نبوغ بالایی دارد، زنگ خطری برای ترمیم ادامه راهش باشد، شاید!
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- سینمای ملی ایران را تعریف کنید و شکل آن را بکشید
- سینماگران ایرانی برای اسکار ۲۰۲۵ چقدر شانس دارند؟
- سینماگران ایرانی در اسکار ۲۰۲۵ چقدر شانس دارند؟
- تمجید مدیر نتفلیکس از فیلم اصغر فرهادی
- فرهادی تجریباتش را در اردن به اشتراک میگذارد
- ترایبکا ۲۰۲۴ برندگانش را معرفی کرد/ انیمیشن ایرانی برنده شد
- فرهادی داور جشنواره ترایبکا شد
- صعود مقاومت ناپذیر و حیرت انگیز آقای کارگردان/ نگاهی به فیلم «چهارشنبه سوری» به مناسبت سالروز تولد اصغر فرهادی
- شهاب حسینی؛ تنوع در پذیرش نقش، تناقض و شتابزدگی در واکنشها
- بزرگداشت اصغر فرهادی در جشنواره کلمبیایی
- دعوت هندیها از اصغر فرهادی
- با حکم دادگاه؛ «قهرمانِ» فرهادی تبرئه شد
- جشنواره بلگراد به اصغر فرهادی جایزه داد
- بزرگداشت اصغر فرهادی در جشنواره بلگراد
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- نمایش وقتی الاغا عاشق میشوند / گزارش تصویری