سینماسینما، یزدان سلحشور
فیلم را براساس یک اتفاق در جشنواره بینالمللی دیدم؛ واقعیتش را بخواهید تصورم این بود که از این فیلمهای تجربیست که حالِ آدم را بد میکند و کارگردان هم فکر میکند که تخم دوزرده گذاشته اما زیرش فقط یک توپ تنیس است!
رفتم کاخ جشنواره بینالمللی [اگر بشود اسم «چارسو» را کاخ جشنواره گذاشت البته! به قول ناصرالدینالدینشاه همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید!] که نسخه ترمیمشده «استاکر» را ببینم اما طبق معمول امسال که به عنوان منتقد، حق انتخابم، دستِ دو دستگاه بلیتفروش دیوانه بود [که یا این فیلم را کلیک میکردی بلیت کاغذی فیلم دیگر را میداد یا بلیت فیلمهایی را هم که رنگشان به نشانه پر شدن سانس خاکستری نشده بود به شما ارائه نمیداد!] دیدم دستم از استاکر کوتاه است و تارکوفسکی هم بالای نخل طلای کن است! [اینکه امسال و با محدودیتهای جدیدِ دیدنِ فیلم برای منتقدان و اهل رسانه، بیشتر پدر ما درآمد یا سالهای قبل، بماند برای موقعی که ما باشیم و یک کوچه خلوت و این قدر تیزی و جناب میرکریمی تا تکلیف شاخهای ما در «گوزنها» مشخص شود!] به ناچار به خودم گفتم کاچی بهتر از هیچی و بروم این فیلم آلمانی را ببینم که اسم شاعرانهای هم دارد: «از این سبزتر نمیشد … باغبان گفت و پرواز کرد» [من شخصاً به عنوان یک شاعر، از داستانهایی با زبان شاعرانه و فیلمهایی با دیالوگهای شاعرانه متنفرم! چه کار احمقانهای! کسی که بخواهد شعر بخواند یا بشنود یا ببیند، میرود اصلاش را میخواند این قرتیبازیها یعنی چه؟!]
اما فیلم که شروع شد فهمیدم یکی از معدودشانسهای خودم را در قرن بیست و یکم صاحب شدهام! از همان اولش مجذوبکننده بود و نه شبیه فیلمهای آوانگارد تجربی بادکنکی بود [که در این جشنواره کم ندیدم از این فیلمها] نه شبیه آدامسها و چیزبرگرهای هالیوودی که معلوم نیست کجایِ بخشِ اعظم این تولیدات، اسماش سینماست؟! یک فیلم واقعی بود که فقط اسماش شبیه دو مصراع شعر [به روایت اخوان میگویم] بود؛ ایدهی بدل کردن یک سفر جادهای به یک سفر هوایی با یک هواپیمای قدیمی، ایدهای جذاب بود که هم خوب «اجرا» شده بود هم شخصیتپردازیهای خوبی داشت هم وضعیت به درستی شکل گرفته بود هم به شکلی نادر از سال ۲۰۱۰ به این سو، سینما بود به معنای واقعی کلمه.
فلورین گالنبرگر، واقعاً فیلمساز محشریست [هرچند سینمای جدید آلمان همچون ادبیات نوآر جدید آلمان، در ۱۰ سال اخیر اغلب غافلگیرکننده بوده و در همین جشنواره هم آلمان فیلم خوب کم نداشت] فیلم، کم و زیاد ندارد؛ نیازی به «مستندگرایی مصنوعی غیرِ سینمایی» یا افراط در «چینش صحنه تا حدی که دنبال سایه فیلمبردار یا انتهای بوم صدا بگردیم» ندارد؛ نوعی راحتی و «تصویرگری زندگیِ» بهترین آثار کلاسیک را دارد با بازیهای درجه یک و یک فیلمنامه فوقالعاده نوشته: گرنوت گریکش، فلورین گالنبرگر.
فیلمی درباره زندگی، دستاندازهایش، پدر بودن، همسر بودن و در عین حال رها بودن؛ بدون پُزدادنهای روشنفکرانه یا مشت گره کردن برای شعارهایی که مردم کفِ خیابان بهتر از ما اجرایش میکنند؛ بدون اینکه بخواهیم مچ فیلمساز را بگیریم که از روی دست کدام کارگردان تقلب کرده! فیلمی با حال و هوای جهان قرن بیستم؛ به گمانم حرف وودی آلن در«نیمهشب در پاریس» درست بود همهی ما به نوعی، به دنبال آرزوهای گم شدهمان در قرن قبلی هستیم!
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- حمایت انجمن تهیه کنندگان مستقل از تفکیک جشنواره جهانی و ملی فجر
- «صبحانه با زرافهها»ی سروش صحت؛ دومین گام در عینِ صحت
- «دو روز دیرتر»؛ یک فیلم سینمای بدنه که جایش در جشنواره نیست
- علیرضا رضاداد: ادغام بخش ملی و بینالمللی فیلم فجر نیازمند بازنگری است
- سید رضا میرکریمی: حکمرانان سنسورهای حقیقتیاب هنرمند را جدی بگیرند
- فاطمه جواهرساز: نباید خودمان را از صحنههای بینالمللی بازار فیلم حذف کنیم
- ساختن سخت است، ویران کردن آسان/ چهلمین جشنواره فیلم فجر و چند نکته مهم
- افسانهی پریان در شهر تاریک/ نگاهی به فیلم «نگهبان شب»
- روز چهارم: «ملاقات خصوصی» بهترین فیلم جشنواره تا به اینجا + «ماهان» ملودرامی کمرمق
- کوچه قهر و آشتی/ جشنواره فیلم فجر و جامعه مدنی
- روز دوم: تداومِ بومی کردنِ ژانرها/ نگاهی به فیلمهای «علفزار» و «شادروان»
- روز اول: یک فیلم ورزشیِ قابلِ قبول + اسپینآف گاندو!
- مصاحبه اختصاصی سینماسینما با جواد نوروزبیگی (بخش چهارم و پایانی)/ انتقاد نوروزبیگی از ادغام جشنوارههای جهانی و ملی فجر
- عبدالحسن برزیده: سخنانم درباره جشنواره جهانی فیلم فجر برعکس منتشر شد
- شوخیهای برخی با جشنواره جهانی فیلم فجر
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- نمایش وقتی الاغا عاشق میشوند / گزارش تصویری