تاریخ انتشار:1397/03/24 - 15:41 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 89313

جواد طوسی درشرق نوشت :

یک زمانی شکست فیلم ها در گیشه دلیل منطقی خودش را در قواعد حرفه ای و مناسبات اقتصادی حاکم بر سینما داشت. از «اینک آخرالزمان» فرانسیس فورد کاپولا، «رستگاری در شاوشنگ» فرانک دارابونت، «۱۹۴۱» استیون اسپیلبرگ، «باشگاه مشت زنی» دیوید فینچر و «دروازه بهشت» مایکل چیمینو بگیرید تا «باباشمل» و «ستارخان» علی حاتمی، «راز درخت سنجد» و «صمد و فولادزره دیو» جلال مقدم، «جهنم + من» محمدعلی فردین، «شورش» رضا میرلوحی، «تیغ و ابریشم» و «گروهبان» مسعود کیمیایی و… . مثلا در مورد همین فیلم های ایرانی، خرق عادت و زمان بد اکران، از مهم ترین دلایل شکستشان بوده اند. تماشاچی عامی آن موقع، فردین و ناصر ملک مطیعی را با یک تیپ و لهجه خاص می خواست. اما تازگی ها در این آشفته بازار اقتصادی و حال و روز ناخوش آدم ها و طبقات اصلی جامعه در کوران تحریم و آخر و عاقبت برجام و فضای بیش از حد سیاست زده، با مسائل تازه ای جدا از ترافیک فیلم ها و تعداد سینماها، محدودیت های مناسبتی، جلوگیری از تبلیغات ماهواره ای، عدم جذابیت فیلم ها، فقدان تبلیغات مناسب، عدم حمایت شهرداری از تولیدات ایرانی و محدودیت های تلویزیون و نگاه گزینشی در پخش تیزر فیلم های ایرانی، سلیقه سازی فیلم های به ظاهر کمدی و… مواجه هستیم. به دنبال فروش اندک فیلم «فراری» علیرضا داوودنژاد در فهرست فیلم های نوروزی، اخیرا دو فیلم «جشن دلتنگی» پوریا آذربایجانی و «آن سوی ابرها»ی مجید مجیدی هم شکست سنگینی در گیشه خوردند. این طور به نظر می رسد که رفته رفته داریم به جایی می رسیم که تماشاچی را باید با اعمال شاقه به سینما کشاند. در جامعه افسرده و پراسترسی که با رکود اقتصادی و اخبار ناگوار سروکار دارد، قاعدتا سینمارفتن و فیلم دیدن در یک محیط عمومی اهمیت و جذابیتش را از دست می دهد و مسائل دیگری در اولویت قرار می گیرند. وقتی «دل خوش سیری چند؟» حالتی فراگیر پیدا کند، دیگر عاشقی یادت می رود و تفریح و سرگرمی را حتی اگر دل و دماغ مقطعی پیدا کنی، در چیزهای دم دست تر و کم هزینه تری جست وجو می کنی. خب، تداوم این وضعیت و تشدید بی انگیزگی و بی حوصلگی باعث خواهد شد که به تدریج یک رسانه پرمخاطب جایگاه مهم و تاثیرگذارش را در سطح جامعه از دست بدهد و جایگزینش شیوه های ارتباطی سطحی و فاقد برد وسیع و خودجوش اجتماعی شود. قدر مسلم بی تفاوتی و جدی نگرفتن این واقعیت ها زمینه ساز یک رکود فرهنگی عمیق و رشد روزافزون مجموعه ای از افراد عبوس و دلمرده خواهد شد که به شکل ناگزیر در پیله تنهایی خود فرورفته اند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها