تاریخ انتشار:1403/11/28 - 10:59 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 206171

سینماسینما، نسترن زمانی

«ممنوع الخروجی»؛ فیلمی ضعیف

جشنواره چهل و سوم فجر با همه حواشی، کمبودها و کاستی ها به پایان رسید، اما نوشتن از فیلم های به نمایش در آمده در جشنواره که حاصل یک سال کار اعضای سینمای ایران است، به منظور بالا بردن سطح کیفی آثار سینمایی در ادوار مختلف و فستیوال های آینده خالی از لطف نیست.

یکی از فیلم های به نمایش در آمده در روزهای واپسین جشنواره چهل و سوم «ممنوع الخروجی» ساخته سیدجلال اشکذری بود.

در بخشی از داستان تلاش شده یک درام اجتماعی همراه با چالش های پیش روی نسل جوان به تصویر کشیده شود. اما روند فیلم با صحنه های پراکنده و نامتمرکز مختلف و متفاوت آغاز می‌شود. که ترفندهای ابتدایی و نه چندان حرفه ای‌اش نمی‌تواند مخاطب را جذب کند. مثلا دختر نقش اصلی داستان که نامش نیلوفر است، با بازی نیلوفر کوخانی در سکانس پارکینگ کُلت به‌دست می‌گیرد، یا چند دختر همراه نیلوفر که دوستان او هستند همه با یک ماشین شاسی بلند به مسافرت مجردی آمده‌اند. بااستایل های مختلف و حرکات و رفتارهایی که نشان می‌دهد هر چهار دختر از خانواده‌های متمول و اصطلاحاً مرفه بی درد هستند.

کارگردان در ادامه روند داستان فیلم تلاش کرده فرم فیلم را مدرن ارائه دهد و با فلش بک و فلش فورواردهای ناقص، پراکنده و البته تاحدی نامفهوم که ذهن مخاطب را بیشتر از آنکه درگیر داستان فیلم و توجه به آن کند، آشفته و پرسوال رها می‌کند و نتوانسته مفاهیم و هدف کلی رویه درست و منطقی برای پیشبرد داستان ارائه دهد. البته حاکی از وجود فیلم نامه ضعیف و مبهم هم هست. که نمود بیشتر آن را در دیالوگ های سطحی و نازل کاراکترهای فیلم هم می‌توان مشاهده کرد. به طور نمونه قطع ارتباط شخصیت اصلی مرد داستان به نام میلاد با بازی سجاد بابایی با پدر نیلوفر و نشان دادن صحنه های درگیری میلاد با وکیل پدر نیلوفر ، شکل ظاهری آن و نحوه پیش بردن قصه نمی‌تواند گره گشایی درست و منطقی به بیننده ارائه دهد و او را راضی و قانع از سینما بدرقه کند. در قسمت هایی از فیلم کارگردان خواسته به صورت نمادین با استفاده از تصویر زالوها و نحوه پرورش و تولید شدن‌شان به دغدغه و معضل مهم این روزهای جامعه که همان فساد آقازاده‌ها و ساختار عجیب شان در بخش های مختلف اقتصادی را نشان دهد. اما چه سود و چه فایده که نتوانسته رویه آن را منطقی و جذاب در فیلم جلو ببرد و فیلم نامه کامل، استانداردی را بر روی فیلم پیاده کند، و این قسمت از داستان فیلم انگار ناتمام و الکن باقی مانده است.

از دیگر مسائل فیلم می‌توان به بازی ضعیف بازیگرها اشاره کرد. در فیلم هایی که تک لوکیشن خارجی ست؛ بار فیلم بیشتر روی دوش بازیگر و فضاسازی های درست و حرفه ای کارگردان پیش می‌رود. و در این میان ترکیب بازیگران به عنوان اصلی ترین علت می‌تواند بیننده را در نبود و فقدان لوکیشن های مختلف و متفاوت و جذاب پای فیلم نگه دارد.

اما در فیلم «ممنوع الخروجی» باتوجه به لوکیشن های محدود و گاهی تک لوکیشن بودن اغلب صحنه های بیرونی فیلم با حضور دو سرباز به غیر از خود کاراکتر میلاد بازیگر سرباز دوم با بازی روح الله زمانی که بازی ضعیف و البته به شدت اغراق‌آمیز، همراه با اَکت های مبالغه آمیز در بعضی سکانس ها باعث نزول بیشتر سطح کیفی فیلم شده است.

یک مهندس میانسال با بازی سام درخشانی که انگار با خود کاراکتر جفت و جور نیست و نمی‌توان  همخوانی بین درخشانی و خود کاراکتر مهندس به صورت قطعی و مشخص پیدا کرد و یا بازی دوستان نیلوفر در سکانسی از فیلم که او قصد خودکشی دارد و می‌خواهد خودش را از داربست پایین بیاندازد بسیار ضعیف و تصنعی از آب در آمده و بیننده نمی‌تواند نگرانی و اضطراب دوستان نیلوفر را باور کند.

روی هم رفته فیلم «ممنوع الخروجی» به لحاظ کیفی و ساختاری یا همان فرم و محتوا اثری ضعیف است.

«مرد آرام»؛ هاشمی مرد آرامِ جان فورد نیست

یکی دیگر از فیلم های به نمایش درآمده در جشنواره چهل و سوم «مرد آرام» به کارگردانی بهنوش صادقی و تهیه‌کنندگی مهدی هاشمی بود که به موضوع مهاجران افغان پرداخته بود. «مرد آرام» نخستین تجربه تهیه‌کنندگی مهدی هاشمی و فیلم نامه نویسی مهنوش صادقی همسر وی و کارگردانی بهنوش صادقی ست؛ که تنها کارگردان زن حاضر در دوره چهل و سوم جشنواره بود. او فعالیت خودش را با تئاتر آغاز کرد و تاکنون به‌عنوان بازیگر، نویسنده و کارگردان در سینما حضور داشته، صادقی در سال ۹۴ باساخت فیلم «خانه دیگری» پابه عرصه کارگردانی گذاشت و پس از ۹ سال با ساخت فیلم «مرد آرام» در جشنواره چهل و سوم حاضر شد.

موضوع فیلم اجتماعی است و به زیست اجتماعی مهاجرین افغانستانی مقیم ایران پرداخته است. فیلم دارای مشخصه ها و ویژگی های قابل تأمل و توجهی است؛ اول اینکه کمتر فیلم اجتماعی در گذشته تلاش کرده همانند این فیلم به لایه های پنهان این زیست اجتماعی ورود کند و دوم اینکه موضوعات اساسی زن، آموزش و دغدغه آینده که امروز مسئله اصلی جامعه کشور همسایه با آداب و رسوم بعضا محدودکننده و محصورکننده زنان در جامعه افغانستان است؛ از دلایل اصلی و مهم موج جدید مهاجرت آنها به شمار می‌آید، حکایت می‌کند.

البته فیلم نامه و روند قصه دارای نقاط ضعف قابل توجهی ست؛ ابتدای فیلم درباره سنت ازدواج مرد مسن و دخترجوان که یتیم بزرگ شده و توسط شوهر خاله اش در ازای پرداخت پول و خریدن دختر با نام نوبهار با بازی هنرپیشه افغانستانی شمیلا شیرزاد به مرد مسن با نام زمان با بازی مهدی هاشمی داده شده، اگرچه مهربانی ها و محبت های مرد میانسال افغان به دختر ۱۵ ساله و فراهم کردن زندگی تقریبا مناسبی برای او که حتی فرصت درس خواندن و ادامه تحصیل در افغانستان را نداشت، تصویر دیگری از این ازدواج ها می‌تواند باشد و پایبندی و وفاداری نوبهار به این وصلت و پیوند را مستحکم تر نشان می‌دهد و عشق جوانانه پسری به نام احد به نوبهار در میان است، اما باتوجه به شخصیت تندخو و سرکش جوان عاشق یعنی کاراکتر احد و تلاش او برای ربودن نوبهار علیرغم میل باطنی خود نوبهار این دلدادگی و عشق اجباری جلوه می‌کند.

اما مشکل اصلی فیلم در پایان بندی نمود پیدا می‌کند و به گونه ای نامفهوم و بی معنا تمام می‌شود. اینکه چرا زمان یکدفعه و ناگهانی تصمیم می‌گیرد همسرش نوبهار را به جای دیگر ببرد و خودش در پایان فیلم رهسپار یک ناکجاآباد که انگار هیچ برگشتی در آن نیست می‌شود. و طوری در آخر فیلم حرف می‌زند که دیگر هیچ امیدی به روند ادامه این ازدواج و زندگی ندارد و نکته بعدی و قابل تأمل آنکه چرا زمان جوان عاشق یعنی احد را با این جمله که به اندازه تعداد موهای سر تو قتل انجام داده ام تهدید به قتل می‌کند؟! و این قتل ها را در کجا انجام داده…؟؟!

در ایران…؟؟!

یا افغانستان…؟؟! و آیا اینکه مجازات شده…؟!!

چرا یکدفعه و ناگهانی زمان تغییر شخصیت داد و از مرد آرام تبدیل به فردی خشن و خطاکار شد و احد را زیر مشت و لگد خودش له کرد و تا تهدید به قتل او هم پیش رفت…؟!

اسم و تِم فیلم برگرفته از فیلم شناخته شده و معروف «مرد آرام» است که در آنجا ورزشکار بوکسوری در آمریکا ناخواسته باعث مرگ حریف خود می‌شود و پس از آن به زادگاهش ایرلند باز می‌گردد و در آنجا می‌خواهد با دختری ازدواج کند. اما این فیلم «مرد آرام» با بازی مهدی هاشمی هیچ ربطی به اثر جان فورد ندارد!…

لینک کوتاه

 

آخرین ها