حدود ۱۰۳ سال پیش لف ولادیمیروویچ کولشوف (فیلمساز و نظریه پرداز روسی) بنا به روایتی به تنهایی و بنا به روایتی دیگر با همکاری پودوفکین (خالق فیلم مادر واز افراد موثر درنظریه مونتاژ شوروی) در آزمایشی سینمایی ثابت کرد، بخشی از قدرت بازی بازیگران در سینما وصل به قدرت تدوین در فیلم است. او در آزمایش خود تصویری ثابت از چهره ماژوخین (بازیگر مطرح زمانه خود) را به نماهایی از بشقاب سوپ، تابوتی که جسد زنی در آن قرار داشت و تصویر دختربچه ای در حال بازی پیوند زد. سپس فیلم های آماده شده را برای سه دسته تماشاگر مختلف نمایش داد. آنهایی که ظرف غذا را پس از چهره ماژوخین تماشا کرده بودند، در سیمای او، گرسنگی و دیگران به ترتیب اندوه و شادی را دیدند. با تمام اینها و به رغم اهمیت فیلمنامه و کارگردانی در بازی بازیگران نمی توان نقش حیاتی بازیگرانی همچون چارلی چاپلین، باستر کیتون، همفری بوگارت، مارلون براندو، آدری هپبورن، مریل استریپ، نیکول کیدمن، لارنس اولیویه و… را در سینمای دنیا و بهروز وثوقی، سوسن تسلیمی، عزت الله انتظامی، فردین، ملک مطیعی، پوری بنایی، فاطمه معتمدآریا، گلشیفته فراهانی، هادی اسلامی، نیکی کریمی، فریما فرجامی شهاب حسینی، خسرو شکیبایی و… در سینمای ایران انکار کرد. اما نمی دانم چرا هروقت به بازی و بازیگری در سینما فکر می کنم به یاد کسانی می افتم که روزگاری تصور می کردند بازیگری صاحب نام خواهند شد. منظورم دختران زیبارویی نیست که هنگام تماشای چهره شان توی آینه تصور می کنند به درد بازیگری می خورند یا پسرانی که لودگی هاشان به دل پدر و مادرشان می نشیند. قصدم تعداد زیاد مشتاقان بازی جلوی دوربین هم نیست. مرادم کسانی است که نمونه اش سال ها پیش در فیلم سرخپوست ها به کارگردانی غلامحسین لطفی و با بازی زنده یاد پرویز فنی زاده به نمایش در آمد. مردان و زنانی که به عشق نمایش تصویرشان بر پرده سینما سال ها نقش های کوچکی بازی کردند و به این امید دوام آوردند تا بلکه روزی روزگاری اسم شان در تیتراژ فیلم به عنوان بازیگر اصلی بیاید. اتفاقی که اگرچه قاعده نشد استثناهایی همچون حسن رضایی هم داشت. بازیگری که کیانوش عیاری به درستی به توانایی های بازیگری اش پی برد. اما بخت همه سیاهی لشکرهای سینمای ایران و شاید هم دنیا آنقدر بلند نیست و نخواهد بود که سهم شان از روز بازیگر عکس و استوری و تبریک باشد. سهم بسیاری از آنها عکس های یادگاری با ستاره ها و حسرت روزهایی است که دیگر هیچوقت برنمی گردد. اگر هم برگردد شاید چیزی عوض نشود. مهم بودن در سینما و جلوی دوربین است. لذتی که وقتی از بازیگرانی همچون فردین، ملک مطیعی، پوری بنایی و… دریغ شد تلخی زندگی شان را افزون کرد. با کمی تاخیر روز سینما به سیاهی لشکرها… پاسوخته های سینما… بازیگران جدید و قدیم، سرخپوست ها و شما مبارک باد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- ایران را می شناخت/یادداشت احمد مسجد جامعی درباره بهرام بیضایی
- به یاد استاد بیضایی؛ صدایی که نه فریاد بود، نه خطابه
- برای بهرام بیضایی/ اسطوره همیشه زنده
- زبان بهمثابه مقاومت؛ در یادِ بهرام بیضایی
- در اندوه فقدان چهره شاخص موج نو سینمای ایران؛ بازتاب جهانی درگذشت بهرام بیضایی
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ پروانه ساخت سینمایی برای ۷ فیلمنامه صادر شد
- در پاسداشت استاد بیبدیل هنرهای نمایشی ایران/ بیضایی، تاریخ و علامت تعجب
- در سوک سیاوش که از شاهنامه رفت
- یادبود بهرام بیضایی؛ ایرانی بودن بار بزرگی است بر دوش ما
- بریژیت باردو درگذشت
- برای رفتن غریبانه شیرین یزدانبخش؛ وصیتی به مثابه گلایه
- «کفایت مذاکرات» و خندههایی که از دل موقعیت میآیند
- «پرهیجان: نبرد برای اوبر»؛ چطور میتوانیم آرزوی شکستِ نجاتبخشمان را داشته باشیم؟
- درباره بازیگران زن مولف سینمای ایران/ ترانه علیدوستی؛ آخرین بازیگر زن مولف
- درباره اهمیت خواندن فیلمنامه اشغال بیضایی پس از جنگ ۱۲ روزه /بیگانه آزادی نمی آورد
- بهرام بیضایی درگذشت
- «موبهمو»؛ خط به خط، نفس به نفس، چهره به چهره
- در بیست و چهارمین دوره جشنواره؛ ۱۴ اثر از سینماگران ایرانی در داکا نمایش داده میشود
- از ۱۰ دیماه؛ «مرد خاموش» به سینماها میآید
- «بامداد خمار»؛ در منزلت فرودستی
- در ستایش سینمای بیچیز؛ همه چیز داشتن در عین بی چیزی
- آیین پایانی یازدهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی / گزارش تصویری
- شیرین یزدانبخش درگذشت
- افسانهای در حبس؛ سرنوشت «چریکه تارا»
- اقتباس بهمثابه ابزار فهم جامعه/ از روایت تراژیک تا روایت عاشقانه
- «دیدار بلوط»؛ بازگشتی به شکوه یک خاطره
- اشغال بهرام بیضایی وزمانه پس از جنگ ۱۲ روزه/به بهانه ۵ دی سالروز تولد بهرام بیضایی
- «سامی»؛ روایتی انسانی از جنگ بیپایان
- سینمای مستقل ایران را به رسمیت بشناسید
- گیشه سینما در دست کمدیها/ دو فیلم جدید اکران شدند





