سینماسینما، محمد تاجیک – «مرگ یزگرد» از ساخته های مهم بهرام بیضایی است.
به گزارش سینماسینما، عزتالله انتظامی بازیگر مطرح سینما درباره مرگ یزدگرد کفته است :در میان آثار بیضایی «مرگ یزدگرد» را بیشتر از بقیه دوست دارم چون از نمایشنامه گرفته تا نمایش و بعدترها نسخه سینمایی-تلویزیونی اش جذاب و تحسین برانگیز بوده است. بیضایی چنان در قالب یک داستان تودرتو قوه حافظه مخاطب ایرانی را به کار گرفته و او را با پرسشهایی اساسی درباره تاریخش روبرو می کند که متحیر می مانی او یک فیلمساز است یا مورخ!
همه چیز درباره مرگ یزدگرد
بازیگران: سوسن تسلیمی (زن)/ مهدی هاشمی (آسیابان)/ یاسمن آرامی (دختر)/ امین تارخ (سردار)/ محمود بهروزیان (موبد)/ کریم اکبری (سرکرده)/ علیرضا خمسه (سرباز). طراح پوشاک و سرپرست اجرا: ایرج رامین فر. بزک: جلال معیریان/ عبدالله اسکندری. مدیر فیلمبرداری: مهرداد فخیمی. موسیقی: بابک بیات. تهیهکننده، کارگردان، تدوینگر و نویسنده: بهرام بیضایی. فیلمی از گروه فیلم لیسار؛ ۱۳۶۰ (رنگی؛ ایستمن کالر، یکصدوبیست دقیقه) به سرمایهی شبکهی دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران. نخستین و واپسین نمایش همگانی در نخستین جشنوارهی فیلم فجر ۱۳۶۱٫.
خلاصهی داستان فیلم: یزدگرد در گریزش از برابر سپاه تازیان، به آسیابی پناه میبرد و در آنجا به دست آسیابان به قتل میرسد. دو سردار، موبد و تنی از ملازمان یزدگرد از راه میرسند و برای آگاهی از راز مرگ یزدگرد، در حالی که جسد یزدگرد روی زمین افتاده است، آسیابان، همسر و دخترش را مورد بازجویی قرار میدهند. اما واقعیت در میان حرفهای ضدونقیض و تأملها و تردید گم میشود. یزدگرد کوشیده خشم آنان را برانگیزد شاید دست به تیغ برند؛ آسیابان را خوار کرده و دشنام گفته و به دخترش دست دراز کرده است. آسیابان ناباور و دلشکسته، همه را آزمایش شاه از یکدلی مردم زیردست دانسته، گرچه در اندیشهاش او را کشته، اما به راستی از ترس دنبالگان او بر او دست برنداشته است. یزدگرد که هنوز آنان را بر مرگ خود دلیر ندیده است، ریشخند را تا به آنجا رسانده است که بگوید شاه نیست و دزدی است که با نام شاه از دختر بهره گرفته است. آسیابان خشمگین ـگرچه دودل از این بازیـ و برانگیخته از تاوانخواهی زن و دختر، او را باز در اندیشه میکشد.
دختر که از دستدرازی آسان بیگانهای خود باخته است، بر پیکر بیجان میافتد و میگوید این شاه نیست و مردار آسیابان است؛ گویی مردهی پدر از دهان او سخن میگوید. سرداران گیج میشوند، زیرا هیچ یک چهرهی راستین پادشاه را ندیدهاند. زن و آسیابان اندیشه یکی میکنند که نیک است همداستان با دختر بگویند شاه کشته نشده است و از مرگ چندباره برهند. میماند اینکه اگر کشتهی آسیابان است، شاه کجاست؟ پس آسیابان را شاهی میخوانند که جامهی دگر کرده است. در آزمونی که سرداران آغاز میکنند، آسیابان به زن گمان بد میبرد و زمانی است که دختر داستانی تازه آغاز کند: داستان شب گذشته که یزدگرد آسیابان را زور کرد برای آوردن خوراکی در خور شاهان به آبادیهای دور برود و خود در این اندیشه بود که چرا بمیرد آنجا که میشود آسیابان را کشت و جامهی شاهی بر او پوشاند و گریخت و آن گاه برای همراه کردن زن به او مژدهی رهایی از تیرگی این آسیای ویران را داد و زن که همهی زندگی خانواده را با چنگ و دندان نگهبان بود، در پندارش تندری از رهایی درخشید. با این همه، نگران از سرنوشت شوی و دختر، آن اندازه سنجیدن مژدههای یزدگرد را به درازا کشاند که آسیابان بازگردد و از روی رشک مردانه، شاه را بکشد. در نهایت، هیچ کس نمیفهمد که یزدگرد به دست آسیابان کشته شده است یا آسیابان به دست شاه فراری. در پایان تازیان سر میرسند.
تنها نمایش مرگ یزدگرد
بر اساس گزارش خبرگزاری برنا تنها نمایش عمومی «مرگ یزدگرد» در نخستین جشنوارهی جهانی فیلم فجر، در بهمنماه ۱۳۶۱ بوده است و پس از آن، ظاهراً هیچ کوششی از طرف تهیهکنندهی آن، یعنی سازمان صداوسیما، جهت نمایش عمومی فیلم، به عمل درنیامده است. گویا فیلم اصلاً به ادارهی نمایش جهت اخذ پروانهی نمایش ارائه نشده، زیرا احتمال توقیف آن میرفته است. مسئلهی حجاب را به عنوان یکی از موانع اصلی ذکر کردهاند. نکته اینجاست که «مرگ یزدگرد» در سال ۱۳۵۸، در سالن چهارسو تئاتر شهر، اجرا شد بدون حجاب اسلامی بازیگران زن.
روایت بیضایی از مرگ یزدگرد
بیضایی خود در مورد ساختن این فیلم میگوید: «من آن را ساختم به عنوان مبارزهای فرهنگی با آنچه به محدود ساختن فرهنگ برساخته بود و البته نمیدانستم آن را ممنوع خواهد کرد.» حملهی اعراب در زمان ساسانیان به ایران، در کنار حملهی عراق در سال ۱۳۵۹ و مهمتر از همه، حملهی گفتمان اسلامی به گفتمان پهلویسم، به گفتمان مدرنیزاسیون، به ایران در حال مدرن شدن، در بیضایی که اینک پس از انقلاب، در گفتمان اقلیتی قرار گرفته است، مقاومت ایجاد میکند و بنا به گفتهی خود او، این مقاومت، مقاومتی فرهنگی است. از یاد نبریم که انقلاب ۵۷ با دیگریای چون غرب، خود را تعریف میکرد. دال غربزدگی، در گفتمان سنتی، موجب تولید دالِ عربزدگی در گفتمان تجددخواه گردید. حال که ایران دارد از غرب دوری میکند، عرب را باید چارهای برای مقابله اندیشید.
در زمان نمایش فیلم در جشنواره، روزنامهی اطلاعات، پیرامون فیلم چنین مینویسد: «بجا بود که بیضایی با قدرتی که در پرداخت دراماتیک آثار دارد، در تحلیل تصویری عوامل و علل “مرگ یزدگرد” از ناخشنودی مردم ساسانی از آن حکومت و یا فشار سخت طبقهی حاکم و دستگاههای وابستهی آن بر مردم که سرداران و موبد موبدان در این فیلم نمودی از آن هستند و همگی آنها در زندانی هوسبار و بیقیدوبند به سر میبرند، در این فیلم تصویر مینمود.»
چرا مرگ یزگرد توقیف شد ؟
توقیف این فیلم را اکثر تاریخنویسان و منتقدان سینمای ایران مسئلهی حجاب میخوانند؛ ولی در اصلاحیهای که بر فیلم برای نمایش میخورد، به چند دیالوگ اشاره میشود که باید حذف و عوض شود تا فیلم مناسب نمایش شود که بیضایی این تغییرات را ضربهزننده به فیلم میداند و دوبلهی مجدد فیلم را از لحاظ تکنیکی نمیپذیرد. بدین ترتیب، فیلم در آرشیو صداوسیما بایگانی میشود. این امر نشاندهندهی این است که با اینکه سندی که به طور سرراست، توقیف فیلم را به مسئلهی حجاب ربط دهد در دست نیست با اینکه آییننامهی نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید و ویدئو و صدور پروانهی نمایش، پس از توقیف شدن این فیلم اتفاق افتاد.
لباسهایی که در فیلم مرگ یزدگرد استفاده شده از کجا آمده؟
ایرج رامین فر طراح صحنه و لباس باسابقه در گفت وگویی با زهرا عزیز محمدی در سایت هنر وتجربه گفته است : «بهترین تجربیات من در سینما در کارهایی بوده که برای فیلمهای بهرام بیضایی انجام دادهام که متاسفانه دیگر تکرار نشد. دلم از این میسوزد و تاسف میخورم که چرا بهرام بیضایی در این سینما فیلمهای کمی ساخت. چرا باید برای هر کدام از فیلمهایش درگیر بودجه و هزینههای دکور میشد. مثالی دیگری الان به خاطرم رسید. فکر میکنید لباسهایی که در فیلم مرگ یزدگرد استفاده شده از کجا آمده؟ با امکانات سربداران ساخته شده! به طور مخفیانه پس از تمام شدن آن پروژه سفارشهایی را که به خیاطم داده بودم آوردم کاشان سر فیلمبرداری فیلم مرگ یزدگرد. بیضایی از این ماجرا بیخبر بود و تعجب کرد که چطور برای این لباسها هزینه شده و از کجا آمدهاست. سرانجام مجبور شدم اعتراف کنم از سریال سربداران لباسها را آوردهام. وقتی سینمایی که دوست داری در آن کار کنی بنیه مالی ندارد، باید جور دیگری برایش انرژی بگذاری و من و همه عوامل برای کارهای بیضایی از جان مایه میگذاشتیم. کار تا آنجا که مطمئن شوند به آنچه بیضایی میخواسته نزدیک شده، ارضایشان نمیکرد.»
«مرگ یزدگرد» از نظر مدرنیسم روایت، از «راشومون» جلوتر است
امیر پوریل منتقد سینمایی در جلسه نقد وبررسی فیلم مرگ یزدگرد که تیرماه امسال در سینما تک خانه هنرمندان برگزار شد اهمیت کلی و تاریخ ساختار معمایی در روایت اشاره کرد و گفته است: به نظر میرسد «مرگ یزدگرد» تعظیمیست به شیوه روایت فیلم «راشومون» کوروساوا که در آن مرگ سامورایی به چهار شکل مختلف روایت میشود. کوروساوا دو داستان کوتاه «در بیشه» و «راشومون» نوشته آکوتوگاوا را ترکیب کرده که سه روایت آن در زمان گذشته و یک روایت در زمان حال را به تصویر میکشد. وقتی در محدوده کلمات این روایتها را میخوانیم، گویی آنها را از زبان خودِ آدمها میشنویم. اما کوروساوا در فیلم آن را در بستر دادگاه روایت میکند. از این جهت شاهد شباهتی در قالب روایت فیلم «مرگ یزدگرد» هستیم که در آن نیز داوری و جلسه دادرسی برقرار است.
پوریا افزوده است : این تصور کهن و اشتباه را باید کنار گذاشت که سینمایی کردنِ داستان، به معنای پیدا کردن معادلهای تصویری برای کلمات است؛ این ذهنیت باطل که اگر در سینما از ابزار کلام بهره میگیریم، پس به ناچار باید از کلمات در محدوده ادبیات داستانی پیروی کورکورانه کرد. چرا که سینما اساسا ابزار متفاوتی را بکار میگیرد. در «راشومون» همزمان با برگزاری دادگاه و روایت آدمها، گذشته را در فلاشبک میبینیم و بهواسطه ماهیت تصویر سینمایی، تماشاگر آنچه را میبیند باور میکند. در واقع تماشاگر، فلاشبک را معادل یادآوری و وقوع چیزی در گذشته میداند.
به گفته امیر پوریا : «مرگ یزدگرد» از نظر مدرنیسم روایت، به طرز شگفتانگیزی از «راشومون» جلوتر است. این فیلم یکی از نقاطی است که گردن روایتگری استادانه در مشرق زمین را افراشتهتر میکند. در «مرگ یزدگرد» حتی در این حد هم وارد جهان فلاشبک نمیشویم که روایتها را ببینیم و آنها را از هم تفکیک کنیم. همه روایتها را در زمان حال و بهواسطه تکنیک نمایشیِ «بازی در بازی» میبینیم. گاهی اوقات واسطههای آن به ما یادآوری میشود و بسیاری اوقات این اتفاق نمیافتد و صرفا از رفتارها و جهت کلام متوجه میشویم که بازیگر نقش چه کسی را بازی میکند. اما پیچیدهتر بودنِ آن، به معنای غامضتر و غیرقابل فهمتر بودن نیست. «مرگ یزدگرد» در مقایسه با سینمای غرب و بخشی از سینمای شرق که با تکنیک «بازی در بازی» به پیچیدهنمایی تفاخر میکند، برای تماشاگر ملموس و قابل درک است.
«مرگ یزدگرد» جزو معدود متون تاریخ ادبیات ایران است که در آن هیچ واژه عربی وجود ندارد
امیر پوریا سپس به دو عنصر رئال در این اثر اشاره کرد و گفت: دو عنصر رئال در جهان کاملا نمایشی «مرگ یزدگرد» میتواند پرسشبرانگیز شود؛ یکی اینکه «مرگ یزدگرد» جزو معدود متون تاریخ ادبیات ایران است که در آن هیچ واژه عربی وجود ندارد، چرا که در آن زمان هنوز زبان ما به زبان عربی آمیخته نشده بود. اما این یک منطق کاملا رئالیستی دارد و از منشهای تفاخر به زبان فارسی و اداهایی که برخی به بیضایی نسبت میدهند، بهدور است.بسیاری از ستایشهای کلی، دائر بر این است که «مرگ یزدگرد» کوشیده حتی یک واژه عربی را بکار نبرد. این افراد متوجه دید بسیار منفی بیضایی نسبت به نظام پادشاهی ساسانی در «مرگ یزدگرد» نیستند، پس با شنیدن حرفهای آسیابان در پایان فیلم سرخورده میشوند؛ آسیابان ترجیح میدهد نان و خرمایش را با اعرابی که آنها را زحمتکش و همچون خود دارای دستهای پینهبسته میداند تقسیم کند، نه با سرداران ساسانی. آدم اصیلتری که بدیهای قوم خودش را بهتر میشناسد، به شکل بسیار زیبایی در این فیلم متجلی شده است؛ آسیابانی که خودِ ایرانیت و روابط موجود در نظام شاهی و رعیت را در بسیاری موارد سرمنشاء ستم میداند. بنابراین زبان فارسی در اینجا کاربرد رئال دارد، نه تفاخر به عدم استفاده از واژگان عربی. چرا که به بخشی از تاریخ ارجاع دارد که هنوز زبان فارسی به زبان عربی آمیخته نشده است. میتوان پرسید مگر این متن و اجرا، رئالیستی است که باید در آن نکتهای رئال رعایت شود؟
«مرگ یزدگرد»؛ پیروزی درام بر تاریخ
پوریا در بخش پایانی صحبتهایش به بحث طعنه به تاریخ پرداخت و گفت: بیضایی گفته اولینبار در مدرسه به این موضوع فکر کرده است؛ اینکه در آن دوره تاریخی و شرایط آن زمان و با توجه به موقعیت جغرافیایی، چگونه آسیابان بهعنوان قاتل یزدگرد کشف شده است؟ مگر بی عقل بوده که خود برود و اعتراف کند به طمع زر و سیم یزدگرد را کشته است؟ بیضایی به جای نق زدن، دست به آفرینش این اثر میزند و در آن احتمالات دیگری را پیش روی ما میگذارد. «مرگ یزدگرد»، پیروزی تاریخیِ درام بر تاریخ است؛ درام این سوال را مطرح میکند که چه کسی تاریخ را روایت میکند؟ همین امروز فقدان کیارستمی را نمیتوانیم ردیابی و ریشهیابی کنیم که چگونه اتفاق افتاده است. پس چه کسی میگوید قطعیت تاریخ در مورد قرون گذشته قابل اطمینان است؟ طعنه به تاریخ از این زاویه اهمیت دارد که مساله مرگ یزدگرد را صرفا کار پیچیدهای در روایت تصور نکنیم. بلکه بیضایی قصد دارد تردیدپذیریِ خود موضوع را به ما نشان دهد. خود موضوع یعنی هم واقعهی منتهی به مرگ، و هم مفهوم تاریخ و ثبت واقعه و اینکه چقدر پا در هواست و قطعیتی در موردش وجود ندارد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- دعوت آکادمی اسکار از بهرام بیضایی
- نکوداشت «عزت الله انتظامی» در موزه سینما
- کالبد شکافی کارنامهی سینمایی بهرام بیضایی/ نگاهی به کتاب «موزاییک استعارهها»
- همزمان با زادروز بهرام بیضایی و سالمرگ اکبر رادی؛ «سرفصل» با یادکردی از نصرتالله نویدی منتشر شد
- بهرام بیضایی: من هزار سال بعد از مرگم هم فکر نمیکنم از ما گذشته
- ناگریز از زندگی زیر تنها سقف امن/ نگاهی به فیلم «اجارهنشینها»
- اکران «دونده» در جشنواره فیلم ویسکانسین آمریکا
- سینما در ذات خود معترض است/ بررسی تاریخچه «سینمای اعتراضی» در ایران در گفتوگو با احمد طالبینژاد
- عکسی زیرخاکی از حاشیه اجرای نمایش «سلطان مار» بیضایی
- یکی از یادگاریهای علی حاتمی در موزه سینما/ دفترچه دیالوگهای «حاجی واشنگتن» + عکس
- تهرانی که اشغال بود/ ادای احترام «خاتون» به بهرام بیضایی
- وقتی عدنان «باشو» شد
- شبهای روشن/ پیشنهاد تماشای مستند در جشنواره سینماحقیقت؛ «به ماه»
- نگاهی به اولین دوره فیلم فجر
- حقایقی درباره فیلمهای شب و هرشب تنهایی : فیلمهایی درباره ۱۷میلیون زائر
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با حضور ۵۰۰ هزار تماشاگر در پنج هفته اتفاق افتاد/ استقبال غیرمنتظره فرانسویها از «دانه انجیر معابد»
- چند کلمه دربارهی فساد و فحشا و ابتذال و «کیک محبوب من»
- نگاهی به فیلم «کیک محبوب من»/ عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
- اعضای شورای پروانه فیلمسازی سینمایی معرفی شدند
- «آنها مرا دوست داشتند»؛ گوشهنشینانِ فراموش شده!
آخرین ها
- موسیقی نمایش آوای پارسی / گزارش تصویری
- اکران مردمی فیلم شبگرد / گزارش تصویری
- «آنها مرا دوست داشتند»؛ گوشهنشینانِ فراموش شده!
- بدون حضور جانی دپ؛ دو فیلم جدید از «دزدان دریایی کاراییب» سال آینده تولید میشود
- چند کلمه دربارهی فساد و فحشا و ابتذال و «کیک محبوب من»
- معرفی داوران و آثار راهیافته بخش «هنرهای نمایشی» جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی/ اعلام برنامه بخش بینالملل
- نمایش «آخرین کوسه نهنگ» در جشنواره اسپانیایی
- جایزه طلای جشنواره ژاپنی به «زمین بازی» رسید
- برگزاری نخستین بوتکمپ مدیریت محصول آکادمی همراه اول
- درباره «بازنده» / لبه تاریکی
- نقدی به مدل فیلمسازی در ایران/ سینما بدون ساختار مشخص و قوانین دقیق
- «قهوه پدری» مهران مدیری از در شبکه نمایش خانگی
- «تَرَک عمیق» دو جایزه جشنواره بارسلون را گرفت
- گزارشی از گیشه سینماها؛ «زودپز» صدرنشین فروش فیلمهای هفته گذشته
- ۲ فیلم جدید در راه اکران سینماها
- پیوستن رضا بابک و شیرین اسماعیلی به «با خشم به گذشته نگاه کن»
- با یک کمپین کوچک برای فیلم ایستوود؛ کمپانی برادران وارنر «هیئت منصفه شماره۲» را وارد اسکار میکند
- پیمان معادی بازیگر فیلم جنایی هالیوودی شد
- «نادره رضایی» معاون هنری وزیر ارشاد شد
- اعضای شورای پروانه فیلمسازی سینمایی معرفی شدند
- از ۱۶ آبان؛ «خورشید آن ماه» ساخته ستاره اسکندری آنلاین اکران میشود
- حضور همراه اول در نمایشگاه کیشاینوکس با هدف گسترش فرصتهای جدید سرمایهگذاری
- ادعای سازندگان پربازدیدترین سریال تاریخ نتفلیکس؛ چالشهای فصل دوم «بازی مرکب» جذابتر است
- تهیهکننده سینما مطرح کرد: کوچ سینماگران حرفهای به پلتفرمها و فیلمهایی که تعطیل میشوند
- «فصل فرار اسبها» آماده نمایش شد
- عرضه یک فیلم کوتاه با بازی هوتن شکیبا در شبکه نمایش خانگی
- نگاهی به فیلم «کیک محبوب من»/ عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
- با حضور ۵۰۰ هزار تماشاگر در پنج هفته اتفاق افتاد/ استقبال غیرمنتظره فرانسویها از «دانه انجیر معابد»
- راهیابی «بی سر و صدا» به جشنواره ویتنامی
- فیلم کوتاه «برادر» واجد شرایط اسکار شد