تاریخ انتشار:1395/04/21 - 18:14 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 20389

ناصر تقواییمحمد تاجیک: امروز سالروز تولد ناصر تقوایی کارگردان مطرح سینمای ایران است .

درگزارش زیر ،برکارنامه فیلمسازی ناصر تقوایی در قبل از انقلاب مروری شده است.
/آرمش در حضور دیگران/
آرامش در حضور دیگران محصول ۱۳۴۹ است .ناصر تقوایی اگر چه همزمان با کیمیایی و مهرجویی فیلمسازی را آغاز کرد ولی فیلم ” آرامش در حضور دیگران ” او که همزمان با گاو و قیصر تولید شده بود به دلیل توقیف بودن ،چندسال بعد و پس از فیلم سومش یعنی نفرین نمایش داده شد.
“آرامش در حضوردیگران ” هنگامی ساخته شد که تقوایی تجربه فنی کنونی را نداشت.او هنوز” صادق کرده “را نساخته بود. با وجود این در همین نخستین فیلم بلند میتوان یک دید هنرمندانه و یک شناخت نسبتا خوب را از ریتم و میزانسن دریافت. این شاید به این خاطر باشد که تقوایی عاشقانه با فیلمش هنگام مونتاژ ” ور ” میرود ، هر چند که پیرو این عقیده که فیلم روی میز مونتاژ خلق میشود نیست.(نشریه رودکی در سال ۱۳۵۲)

/روایت زنده یاد محمدعلی سپانلو از بازی در فیلم ناصر تقوایی/

محمدعلی سپانلو گفته است که فیلم «آرامش در حضور دیگران» به کاگردانی ناصر تقوایی در خانه سیروس طاهباز ساخته شده‌است.

او چهارسال پیش به مناسبت سالروز تولد ناصر تقوایی روایتی از حضور در فیلم «آرامش در حضور دیگران را بازگفت.

این شاعر به خبرآنلاین گفت که «من تقوایی را به نام می‌شناختم، روزهایی که او داستان می‌نوشت و در مجله آرش منتشر می‌شد. روزی او را در منزل سیروس طاهباز دیدم و این اولین آشنایی من با او بود. بعد در هتل مرمر یک بار دیگر تقوایی را دیدم، از من پرسید که فیلم بازی می‌کنی؟ من نمی‌دانستم که او فیلمساز هم هست. گفت که همه برای من مجانی بازی می‌کنند چون پولی ندارم و به جایی هم وابسته نیستم. قرار شد که من در این فیلم بازی کنم.»

غلامحسین ساعدی فیلمنامه را داد و سیروس طاهباز هم خانه‌اش را، هر دو هم بدون دریافت پول و این طور بود که «آرامش در حضور دیگران» ساخته شد.

سپانلو گفت: «لوکیشن فیلم در خانه طاهباز بود خانه‌ای که متاسفانه امروز دیگر وجود ندارد. همه ما مجانا در این فیلم بازی کردیم غیر از یکی دو هنرپیشه که پول اندکی گرفتند بقیه هیچ پولی نگرفتند.»

به گفته این شاعر تقوایی فیلم را با یک دوربین و با تمام تنگناهایی که وجود داشت، ساخت و الان در آرشیو فیلم‌های این کشور جای دارد.

/نخستین وامگیری تقوایی/

جواد طوسی منتقد سینما درباره این فیلم نوشته است :«آرامش در حضور دیگران» نخستین وامگیری تقوایی از حوزه ادبیات داستانی است. او به تبع شرایط اجتماعی/سیاسی اواخر دهه چهل در فضاهای روشنفکرانه و رادیکال جامعه، این داستان تلخ و تاویل گونه «‎غلامحسین ساعدی» از مجموعه «واهمه های بی نام و نشان» را برای نخستین فیلم بلند سینمایی اش انتخاب می کند. ویژ گی بارز کار تقوایی، فضاسازی دقیق داستان ساعدی در این برگردان سینمایی است. فصل عبور سرهنگ بازنشسته از مقابل دانشکده افسری و تعارض میان رژه منظم دانشجویان با حالت ناموزون و دفرمه سرهنگ و سان دیدن بعدی او (با حالت مستی) از درختان خیابان همراه با صدای مارش نظامی، نمونه های ماندگار از نظر ایجاز در بیان سینمایی است. تقوایی این نوع ایجاز را در نمای ثابت پایانی که منیژه (ثریا قاسمی) دست پر از آبش را به سمت دهان سرهنگ می برد تا او آب بخورد، تکرار می کند. با تداعی شدن ناخودآگاه صحنه آب دادن کلفت خانه به مرغ قبل از سربریدنش، مرگ محتوم سرهنگ قابل پیش بینی است. در پایان قصه ساعدی، نشانی از زند گی حس می شود اما تقوایی در نگاه تلخ اندیشانه خود مرگ سرهنگ را نشانه فروپاشی کامل خانواده یی می داند که دچار جنون و انحطاط اخلاقی بوده است.

/نخستین فیلم تقوایی که سرو کله سیاست در آن پیدا می شود/

احمد طالبی نژاد دیگر منتقد سینما نیز درباره این فیلم نوشته :نخستین بار در آرامش در حضور دیگران، نخستین فیلم بلند تقوایی است که سروکله سیاست آن هم در وجه اخلاقی‌اش پیدا می‌شود.شخصیت محوری فیلم یک سرهنگ امنیتی بازنشسته است که به اتفاق همسر میانسالش (زن دوم) در شهرستان ساکن است. روزی به دیدن دو دختر جوانش که ساکن تهرانند می‌آیند و متوجه می‌شود که آن دو در فساد غرق شده‌اند. یعنی نخستین قربانی نظم امنیتی جناب سرهنگ، خانواده او هستند. سرهنگ طی ماجراهایی ساده اما تاثیرگذار، متوجه این نکته می‌شود و در نهایت هم تنها و بی‌کس در کنج یک بیمارستان و در حالی که در استفراغ خود غرق شده، جان می‌سپارد. تقوایی مدعی است که وجه امنیتی این شخصیت در داستان دکتر ساعدی (از مجموعه واهه‌های بی‌نام و نشان) که فیلم از آن اقتباس شده، خیلی کم‌رنگ بوده و در فیلم اشاره‌های صریح‌تری به حرفه سیاسی این شخصیت شده است. هرچند به گمان من کلیت این اثر، نگرش روشنفکران آن دوران به جامعه را بازتاب می‌دهد. شاید به همین علت باشد که تقوایی از دو شاعر نامدار آن روزگار که کم و بیش هویتی سیاسی هم داشتند، به عنوان بازیگر استفاده کرده است. زنده‌یاد منوچهر آتشی و محمدعلی سپانلو که با حضور خود، حال و هوای روشنفکرانه فیلم را افزون کرده‌اند. تقوایی درباره علت حضور این دو می‌گوید: «از همان اول متوجه بودم که دارم یک فیلم سیاسی می‌سازم که نمی‌تواند خیلی صراحت داشته باشد. همیشه فکر می‌کنم چه چیزی است که ممکن است در فیلم نیاید ولی شما آن را حس کنید… انتخاب این دو شاعر، صرفا به دلیل هوشمندی‌شان بود. چون فکر می‌کردم ما در این فیلم وارد فرم‌هایی خواهیم شد، بحث‌ها اغلب بحث‌های روشنفکرانه است و این گروه خودشان در زندگی واقعی دچار چنین مسائلی هستند.

/نقد فضای امنیتی دهه ۴۰/

آقای طالبی نژاد در ادامه مطلب خود نوشته است :به عبارت دیگر، تقوایی با انتخاب این دو شاعر که هر دو در نقش خودشان ظاهر شده‌اند آتشی یک شاعر منزوی، درون‌گرا و بسیار بدبین و سپانلو، روی کم و بیش دون‌گردان مسلک، تصویر شده‌اند، فضای امنیتی، فرهنگی و اجتماعی دهه ۱۳۴۰ را مورد نقد قرار داده است. شخصیت‌های اصلی فیلم، قابلیت تعمیم‌پذیری فراوانی دارند. هم در عرصه سیاست و هم در فضای فرهنگی و هنری در فصلی از فیلم، سرهنگ بازنشسته با پاهای ورم کرده، تک و تنها، از کنار نرده‌های دانشکده افسری می‌گذرد. در داخل دانشکده، گروهی از دانشجویان جوان با لباس نظام، در حال رژه رفتن دیده می‌شوند. صدای طبل رژه، با پاهای همچون بالشتک سرهنگ که به دشواری قادر به حمل پیکر نحیف او هستند، هماهنگ می‌شود. یادآور قدرت نظامی او در گذشته و مقایسه با ناتوانی‌اش در حال، این سکانس به تنهایی گویای اشارت‌های فیلم به قدرت سیاسی و نظامی رژیم حاکم است که به اتکای نیروی نظامی و سرنیزه پا برجاست اما گام‌های لرزان او در این سوی دیوار بیانگر شکنندگی و اضمحلال، تدریجی آن است. این صریح‌ترین اشاره فیلم به سیاست است. بقیه موارد را چنان که خود تقوایی هم گفته باید حس کرد. چون جنبه تصویری ندارند. درست به مثابه سفیدی میان دو سطر که برای اهل نظر می‌تواند مفاهیمی را تداعی کند. به عنوان نمونه می‌توان به شخصیت آتشی اشاره کرد که از مبارزان قدیمی واینک خسته و دلزده و ناامید از هر جنبش و کوششی است و کاری به جز نق زدن ندارد.
اینکه او در گذشته وابسته به کدام گروه یا جریان سیاسی بوده، خیلی روشن نیست. همین قدر می‌توان حدس زد که یا از توده‌ای‌ها بوده یا از ملیون. هر چه هست، حالا به آدم بی‌انگیزه‌ای تبدیل شده که در دود سیگار و بخار می و مشروب غرق شده است. همه شخصیت‌ها به نوعی دچار خلأ عاطفی‌اند و به‌ویژه همسر نسبتا جوان سرهنگ (منیژه- ثریا قاسمی) که در میان آن جمع نامربوط، از همه تنهاتر است. تنها نشانه قدرت سرهنگ وقتی است که او به سوی کلفت خانه هجوم می‌برد که چرا مرغ را آب نداده، سربریده است یعنی قدرت سیاسی و امنیتی او که در عرصه جامعه از هم گسیخته، کاربردی ندارد. تنها به کار تنبیه یک موجود مغلوک مطیع (کلفت) می‌آید و بس.به هرحال با این اشاره‌ها، شاید بتوان آرامش در حضور دیگران را با اغماض جزو آثار کم و بیش سیاسی سینمای ایران به حساب آورد.

/صادق کرده :کم نقص ترین فیلم ناصر تقوایی/
صادق کرده دومین فیلم ناصر تقوایی است .محصول ۱۳۵۰ .نویسنده نشریه رودکی در سال ۱۳۵۲ درباره این فیلم نوشته :” صادق کرده ” که بر خلاف دو فیلم دیگر تقوایی به سینمای ” تحرک ” و ” هیجان ” تعلق دارد ، نشان میدهد که تقوایی از نظر حرفه ای میتواند فیلم های سالم پرتماشاگر تجاری بسازد.” صادق کرده ” دقیقا یک فیلم تجاری سالم است. فیلمی که بدون اینکه هیچکدام از حسابگریهای فیلم های تجاری و بخصوص فیلم های تجربی ایرانی را داشته باشد ، به راحتی تماشاگر را مجذوب خود میکند. این فیلم از تجربه های مستند سازانه او بهره های بیشتری نسبت به دو فیلم بلند دیگرش دارد. داستان فیلم از قتل های انتقامجویانه صادق کرده ، قاتلی که بیست سی سال پیش وحشتی در جاده های جنوب ایران ایجاد کرده بود ، حکایت میکند. سوای یکی دو ضعف دراماتیک و پرورش شخصیت ، صادق کرده کم نقص ترین فیلم ناصر تقوایی است ، هر چند که از بسیاری جهات بهترین فیلم او نیست.
/آیا صادق کرده،تقلیدی از قیصر است ؟/
جواد طوسی در مطلبی درباره این فیلم نوشته است :در نگاه ظاهری اولیه به «صادق کرده» ممکن است این گونه تداعی شود که فیلم از نظر مضمون، تقلیدی از فیلم «قیصر» است، اما تقوایی با تکیه بر قابلیت هایش، اصول خود را که ریشه در فضاسازی، پرداختن به جزییات و اهمیت به میزانسن دارد، بنا می کند. از این جهات، به فصل درخشان بازپرسی صادق اشاره می کنم. در شرایطی که صادق پس از بازجویی روی صندلی نشسته است، دوربین در مسیر نگاهش متوجه شمایل حضرت علی (ع) می شود. سپس استوار می آید خونی را که از سر زن روی دیوار به جا مانده می شوید. دوربین در ادامه مسیر نگاه صادق، متوجه خون روی دیوار که در شرف شسته شدن است، می شود.

/ وجه کم‌رنگ سیاسی صادق کرده/
احمد طالبی نژادنیز درباره این فیلم نوشته است :اگرچه موضوع اصلی فیلم بعدی او «صادق کرده» بیشتر اجتماعی است و نشانه‌های حتی پنهانی هم از سمت و سوی سیاسی در آن یافت نمی‌شود اما می‌توان به یک موضوع فرعی در این درام تکان‌دهنده که بر مبنای واقعه‌ای اجتماعی که در غرب کشور اتفاق افتاده، خلق شده، اشاره کرد که بفهمی نفهمی، می‌تواند رنگ و بوی سیاسی هم داشته باشد. همسر یک قهوه‌چی جوان در جاده‌ای که به غرب کشور می‌رود، توسط یک راننده کامیون ابتدا مورد تجاوز قرار می‌گیرد و سپس کشته می‌شود. قهوه‌چی، به شیوه قیصر، به جست‌وجوی قاتل می‌پردازد و در این مسیر، تعدادی راننده را به قتل می‌رساند. مامور ژاندارمی که دستور می‌گیرد او را تعقیب و دستگیر کند یا به قتل برساند، پدر همسر اوست. مردی که باید میان انجام وظیفه و عاطفه پدری خود، یکی را برگزیند. سرانجام هم وظیفه نظامی خود را انجام می‌دهد و یک گروه ژاندارم تا بیخ دندان مسلح را به سراغ دامادش می‌فرستد. اینکه یک مامور نظامی ناچار بین دو حس ـ‌یکی انسانی و عاطفی و دیگری صرفا اداری و مقرراتی‌ـ قرار گیرد یک وجه کم‌رنگ سیاسی به فیلم می‌دهد. چون بالاخره این مامور، وابسته به دستگاه حکومتی است. حکومتی که در آن دوران مخالفان سیاسی خود را یا به زندان می‌افکند یا در تعقیب و گریزهای پارتیزانی و چریکی، آنان را از پای درمی‌آورد. البته فیلم نشانه روشنی به دست نمی‌دهد که این وجه را در ذهن مخاطب برجسته کند اما با حدس و گمان می‌توان چنین تعبیری را از آن استخراج کرد.

/نفرین: مهجور ترین فیلم کارنامه تقوایی/

«نفرین» را مهجورترین فیلم کارنامه سینمایی تقوایی می دانند که در اکران عمومی محدودش در سینما کاپری (بهمن فعلی) با استقبال چندانی مواجه نشد، اما فیلم هنوز ارزش های مستقل خود را حفظ کرده است.
جواد طوسی درباره این فیلم نوشته : تقوایی بعد از مشکلات پیش آمده برای فیلم «آرامش در حضور دیگران» به این واقع بینی می رسد که میدان عمل لازم را برای بیان دغدغه های پررنگ اجتماعی اش ندارد. «نفرین» محصول این شرایط است و تقوایی در آن به مسائل ازلی و ابدی چون تقدیر و سرنوشت، سرشت و ابعاد فلسفی انسان و شکل گیری فاجعه و… می پردازد. ارباب پیر و دایم الخمر (جمشید مشایخی) در این تبعید خودخواسته اش، شمایلی از همان سرهنگ بازنشسته مالیخولیایی «آرامش در حضور دیگران» است. این مفهوم مقایسه یی را، درباره کارگر جوان فیلم (بهروز وثوقی) نیز می توان به کار برد. او در بدو ورودش به اتاقی که برای اسکانش در نظر گرفته شده، از پشت میله های پنجره به دریا و عبور آرام یک کشتی بر پهنه آب چشم می دوزد. این احساس اسارت ناخواسته او، شباهت آشکار با وضعیت نوجوان فیلم رهایی (دادا) در صحنه یی دارد که از پشت میله های پنجره انباری به فضای بیرون خیره شده است. تقوایی در فصل پایانی «نفرین»، موقعیت محصورشده آدم هایش را به کمک فیلمبردار صاحب سبکش (نعمت حقیقی) کامل می کند. در حین مغازله کارگر نقاش و زن ارباب در زمینه گل آلود کنار شط، آفتاب به شکلی بر آنها می تابد که انگار شاخه های نور (همچون میله های زندان) آنها را دربرگرفته است. با «دیزالو» نهایی خانه، روی صورت خشکیده و گل آلود کارگر نقاش و ارباب (بعد از کشته شدن شان) و چهره منقلب زن که خدا را فریاد می زند، نمایش فاجعه به اوج خود می رسد.

/ کاریکاتوری از شیخ‌های حاکم بر امارات/

احمد طالبی نژاد منتقد سینما معتقد است :«نفرین»، اگرچه یک فیلم نیمچه فلسفی درباره تنهایی انسان و نیازهای طبیعی اوست اما، از آنجا که یکی از سه شخصیت اصلی- پیرمردی که ناتوانی جنسی دارد و همسری زیاده‌خواه دارد- با بازی خوب جمشید مشایخی، در هیبت یک عرب ظاهرا مقتدر، مرفه اما ناتوان ظاهر می‌شود، می‌توان برایش وجه نمادینی قائل شد. خود تقوایی می‌گوید: «او یک عیاش ملاک زاده است. از این نوع آدم‌ها در جنوب زیاد هستند. کاریکاتوری از شیخ‌های حاکم بر امارات… این رویای تمامی شیوخ منطقه است که صاحب جزیره‌ای باشند»البته این موضوع به صراحت در فیلم مطرح نمی‌شود و تعبیری است که با توضیح تقوایی تا حدودی جلوه می‌کند اما فیلم اثر چندلایه و پیچیده است و مشکل بتوان آن را در ژانر سیاسی قرار داد.

 

 /اصغر فرهادی :سریال دایی جان ناپلئون بهترین اثر نمایشی تاریخ سینما وتلویزیون ایران است/

سریال دایی جان ناپلئون بهترین اثر نمایشی تاریخ سینما وتلویزیون ایران است و بهترین فیلم سینمایی از هر نظر “ناخدا خورشید “است . فکر می کنید چنین اظهار نظر صریحی را چه کسی گفته .این اظهار نظر صریح را اصغر فرهادی در گفت وگوی خود با فصلنامه سینما وادبیات گفته و درادامه افزوده :من نحوه دکوپاژو میزانسن های تقوایی را درهمه آثارش تحسین می کنم .خود ناصر تقوایی درباره سریال دایی جان ناپلئون گفته است : آشنایی ساده‌ای با پزشک‌زاد – نویسنده کتاب «دایی جان ناپلئون» داشتم و زمانی که قرار شد این فیلم را بسازم خیلی اصرار کردم که خودش نقش اسدالله میرزا را بازی کند، چون ویژگی‌های این نقش را داشت اما بعد به طور اتفاقی «نقشینه» را دیدم و از آنجا که نمی‌شناختمش، برادرم را فرستادم تا او را دنبال کند و بعد برای این نقش از او دعوت کردم.

او درادامه گفته : زمانی که مشغول انجام تحقیقات کارهایی برای ساخت فیلم فرش ایران بودم، ایرج گرگین از تلویزیون تماس گرفت و گفت تصویب کرده‌اند که فیلم «دایی جان ناپلئون» را از روی کتابی که پزشک‌زاد نوشته، من بسازم در حالی که از چاپ داستان «دایی جان ناپلئون» در مجله فردوسی به صورت پاورقی، اصلا خبر نداشتم. بعد از ان هم وقتی ۳۰ _ ۴۰ صفحه از داستان را خواندم، ساخت آن را قبول کردم. برای نوشتن فیلمنامه از پزشک زاد دعوت کردم تا همکاری داشته باشیم و خواستم هر آنچه را حذف کرده یا نتوانسته بنویسد به من بگوید اما در هیچ موردی با او به توافق نرسیدم و او هم گفت خودت فیلمنامه را بنویس. با این حال بهترین آدرسی که از شخصیت‌های داستان به من داد، کاریکاتوری بود که روی جلد کتاب نقش بسته بود، چون این کاریکاتور براساس توضیحات خود پزشک‌زاد طراحی شده بود.

 

/دایی جان ناپلئون :کلاس درس سینما/
جالب است بدانید که داوود نژاد در جلسه‌ای که بعد از فیلم «نیاز» با بعضی از مسوولان وقت داشت ازداوود نژاد می پرسند سینما را کجا یاد گرفتی و چطور می‌توانی آنچه یاد گرفتی، را یاد بدهی وداوود نژاد هم خطاب به مسدولان گفته بود اگر من ده تا بیست شاگرد داشته باشم که دنبال یاد گرفتن سینما باشند، می‌گویم «دایی‌جان ناپلئون» را از اول تا آخر بارها ببینند. قاب‌بندی، میزانسن و حرکات دوربین، مونتاژ و شخصیت‌پردازی، فضاسازی، طراحی صحنه و لباس و نور‌پردازی فیلم را دقت کنند و سعی کنند همه را حفظ شده تا بتوانند توضیح بدهند، هرکدام که بتوانند این کار را خوب انجام بدهند، من به او خواهم گفت؛ آنچه باید یاد می‌گرفتی، یاد گرفتی، من دیگر به تو کار ندارم.
داوود نژاد دراین سالها همیشه گفته که سریال دایی جان ناپلئون تقوایی یکی از عمیق ترین تاثیرها را برروی زندگی او گذاشته و این سریال برایش حکم یک دانشگاه را داشته است .

 

/ اظهار نظر مثبت شهید آوینی و یکی از مقامات ارشد درباره سریال دایی جان ناپلئون/

در گزارشی که  از دیدار با ناصر تقوایی در روزنامه شرق منتشر شده ، روایت جالبی از تقوایی درباره سریال دایی جان ناپلئون بازگو شده است .
دربخشهایی از گزارش آمده است: این نکته مهمی‌ در کارنامه تقوایی است. او هیچ‌وقت موضع معارضی با مدیریت سینمایی نداشته و همواره بر مدار قانون حرکت کرده و در پاسخ به اینکه ممکن است روزی ناچار شوی از همین روش استفاده کنی، می‌گوید: «چه می‌دانم. هر چیزی امکان‌پذیر است». پس از سکوتی طولانی، بحثمان می‌کشد به پخش سریال دایی‌جان ناپلئون از شبکه‌های ماهواره‌ای و اینکه حتی بچه‌های امروزی هم عاشق این سریالند و هر بار از جایی پخش شود با لذت تماشایش می‌کنند، چه رسد به نسل ما که از آن خاطره هم داریم. تقوایی یاد ماجرایی می‌افتد که شاید برای اولین‌بار است که در جایی نقل می‌شود: «در روزگاری که همه‌جا علیه سریال دایی‌جان حرف می‌زدند، روزی آقای آوینی با من تماس گرفت و گفت بیا درباره موضوعی صحبت کنیم. آن موقع در حوزه هنری بود. به‌هرحال قرار گذاشتیم و رفتم. گفت که چطوری می‌شود دایی‌جان را در این شرایط قابل نمایش کرد؟ گفتم نمی‌دانم. شما‌ها که با کل آن مخالفید. گفت به‌هرحال باید راهی پیدا کرد. گفتم اگر تلویزیون بخواهد نمایش بدهد، دوسومش باید حذف شود و من هرگز موافق نیستم. بعد‌ها فهمیدم که یکی از مقامات ارشد، سریال را دیده و گفته حیف است دیده نشود. چند سال پیش دوستی از بچه‌های قدیم تلویزیون، نسخه کامل‌تری از این سریال را که از آرشیو تلویزیون درآمده بود برایم آورد که «وی‌اچ‌اس» بود. بعد‌ها دوست دیگری گرفت که آن را به نسخه «سی‌دی» تبدیل کند. گویا فرستاده بود ژاپن، چون آن زمان این کار در ایران انجام نمی‌شد. فیلم رفت و برنگشت. آن نسخه از چیزی که حالا دارند نمایش می‌دهند کامل‌تر بود.»

/باز سازی عمارت عمارت امین السطنه به خاطر دایی جان ناپلئون/

ناصر تقوایی در نشستی در سال ۹۲ در پاسخ به سوال یکی از تماشاگران مبنی بر اینکه عمارت امین السطنه به دلیل خارج شدن از فهرست فرهنگی در حال تخریب است‌،با توجه به اینکه این عمارت با فیلم شما به خاطره‌ی جمعی تبدیل شده است به نظر شما وظیفه ی سینماگران در این باره چیست و شما به عنوان کارگردان «دایی جان ناپلئون» مایل هستید مستندی از تخریب این عمارت تهیه کنید یا خیر؟ گفته بود : این ماجرای دردناکی است بسیاری از مکان‌های این مملکت در حال تخریب است و ما به فکر نیستیم که یکی از آنها هم این است.من ناچار شدم برای ساخت فیلمم این عمارت را بازسازی کنم زیرا در حادثه ۲۸ مرداد سال ۴۲ که دچار آتش سوزی شده بود و من مجبور به بازسازی آن شدم و هزینه‌ی بسیاری را هم برای من برداشت.

/من هیچ خبری از «دایی جان ناپلئون» ندارم/

تقوایی درادامه گفته بود: اگر این خانه اعتباری پیدا کرد، بعد از ساخته شدن فیلم «دایی جان ناپلئون بود‌،شما دعا کنید که امروز این بلا برسر خود فیلم نیامده باشد، من هیچ خبری از این فیلم ندارم من مثل همه‌ی فیلم‌های دیگرم تنها یک مشت صداهای بد و کیفیت‌های بسیار بد می‌بینم که گاهی خودم از دیدن آن شرم می‌کنم. فیلم یا صدا یا تصویر است و هیچ عنصر سومی ندارد. صداهای بد‌،تصویرهای مضحک قیچی‌های بی‌مورد که نمی‌دانم چرا‌، متاسفانه صاحب بسیاری از این فیلم‌ها تلویزیون است.حتی فیلم‌هایی که احتمال می‌دهم هرگز نمایش ندهند از آرشیو درآوردند که بسیاری از قسمت‌ها در آن نیست و قیچی خورده است‌، چرا فیلم‌هایی که نمی‌خواهند نمایش بدهند را قیچی می‌زنند؟! این فیلم ۱۶ ساعت و نیم است اما تمام نسخه‌هایی که وجود دارند بیشتر از ۱۴ ساعت نیستند. من در ساخت این فیلم از بهترین گروه موجود استفاده کردم.

 

لینک کوتاه

 

آخرین ها