محمد رحمانیان در تازه ترین یادداشت خود از تجربه حضور در کنار بهرام بیضایی نوشته است.
به گزارش سینماسینما، رحمانیان نوشته است:
یکصد سال بعد، در غروبِ یکی از آخرین روزهای مردادماهِ سالِ ۱۴۹۵ هجری شمسی، وقتی همه ی ما، از نگارنده ی این سطور گرفته تا روزنامهنگار و خوانندگانِ احتمالیِ این یادداشت، از قید و بندِ حیات رها شدهایم، ارواح تعدادی از ما بر سَرِ صحنه ی فیلمبرداری نسخه ی تازهای از فیلم «مسافران» احضار شدهاند.
اصلاً خیال کنید پنجشنبه شبی است و ارواح مردگان آزادند به سیر و سیاحت و گشت و گذار. و ما در این شبِ جمعهی کوتاه مرداد ماه، سرکشی به صحنه ی فیلمبرداری را بر دید و بازدید نوادگان و نوادگان نوادگان خویش ترجیح دادهایم. قرار است سکانس پایانی مسافران، فیلمبرداری شود و ما که صد و بیست سی سالِ قبل بارها این فیلم را دیدهایم، میدانیم در این صحنه قرار است از میانِ جمع، ناگهان عدهای از جا برخیزند و سویی را نشان دهند و سپس از درِ تالارِ خانه مردگان وارد شوند. دوربین میچرخد و اینبار به جای مهتاب و دو پسرکانش، و نیز حشمت و راننده و زرینکلا، کسان دیگری به درون میآیند. آینه در دستِ علی حاتمی و عباس کیارستمی است. و پشتِ سرشان سهراب شهیدثالث و جلال مقدم و فرخ غفاری و فریدون گُله و ساموئل خاچیکیان و خیلیهای دیگر… ما ارواح، با دیدنِ مردگان نسخه ی جدید مسافران، از آنجا که نه انگشتِ حیرت درست و حسابی داریم و نه دهان، در سکوت تنها تماشا میکنیم. مردگان صورتشان میدرخشد. عروس لبخند میزند و مادربزرگ پَس نمیافتد. در چهره ی هیچکس ناباوری نیست جز ما ارواحِ یکصدساله. همه علامت را دریافتهاند؛ چرا که آینه میدرخشد و همه در نورِ آن قرار گرفتهاند. ستوانِ جوانی به احترام کلاهش را از سر برمیدارد. کیارستمی لبخند میزد و به شهید ثالث میگوید به سلامتی زندگی! علی حاتمی خوشحال است که همه ی آداب عزا بهدرستی انجام شده است. خاچکیان به همه شک دارد . فریدون گله به یاد مهرگیاهش می افتد . جلال مقدم به فرار مردگان از تله ی مرگ می اندیشد.زنان کِل میکشند و مردان دست میزنند. آینه از مقابلِ ما ارواح میگذرد. در آینه ما به جای خود پسربچه ی فیلمِ یک اتفاق ساده را میبینیم و سوزنبانِ طبیعتِ بیجان را. حسنکچل و باباشمل و مجید ظروفچی را. پسرکِ مسافر و برادرانِ احمدپور و حسین سبزیان را. با خود میگوییم اسپشیالافکت در این صدساله چقدر پیشرفت کرده، اما ارواح هیچچیز اگر نداشته باشند «تهدل» دارند و ما ته دلمان میدانیم هیچ جلوه ی ویژهای در کار نیست. این جلوه ی رُخ دوست است تابیده بر ارواحِ ما. عروس – که خیلی شبیه به مژده شمسایی ست – جلو میآید و میداند که حالا دیگر اوست که باید آینه را نگه دارد. صدای خانم بزرگ میآید که میگوید: آمدند! به شما گفتم که در راهند! صدای کارگردان جوان میآید که میگوید: بُرّ! ما ارواح به هم نگاه میکنیم. یکی توضیح میدهد بُرّ همان کات است و ما اگر نفسمان نبریده بود میتوانستیم نفسی بهراحتی بکشیم. کارگردانِ جوان به سوی ما بازمیگردد. بهرام بیضایی است با همان شمایلی که در عکسهای پشتِ صحنه ی رگبار از او دیده بودیم. آرام و سبکبال قدم برمیدارد و سوت میزند. نکاتی را به عروس و مادربزرگ و داماد – که از حمید امجد خوش قیافه تر نیست – یادآوری میکند و میگوید: دوباره میگیریم!… کارگردانهای آینه به دست میگویند: ما خوب بودیم؟ و بیضایی چشمانش برق میزند: شما همیشه خوبید!… و ما ارواح اگر چشم داشتیم و اشک، دلمان میخواست تا قیامت گریه کنیم.
منبع: فیسبوک محمد رحمانیان
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- معرفی راه یافتگان به بخش رقابتی دومین دورهی جشنواره مهر دوبی
- برگزیدگان دهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی معرفی شدند/ پیشنهادی برای ثبت سالروز تولد بهرام بیضایی به عنوان روز نمایشنامهنویسی ایران
- نامزدهای جایزه ادبیات نمایشی معرفی شدند
- معرفی نامزدهای بخش ترجمه جایزه ادبیات نمایشی ایران
- آیین نکوداشت آتیلا پسیانی / گزارش تصویری
- در سکوت اهل تاریخ/ نگاهی به سریال «شبکه مخفی زنان»
- کارگردان نمایش «چخوف/ ساد» مطرح کرد: اجازه اجرا در سالنهای دولتی را ندارم
- محمد رحمانیان: ۲۰ سال است که نتوانستم پروانه ساخت «آدمکش» را بگیرم
- از ۱۴ اردیبهشت؛ «الد سانگز: عشق روزهای کرونا» در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه میرود
- دعوت به مراسم اسیدپاشی و آدامسخوانی؛ رونمایی و نمایشنامهخوانی دو اثر محمد رحمانیان برگزار میشود
- محمد رحمانیان از انتشار نمایشنامههایش میگوید/ رونمایی از چهار کتاب جدید
- دیدار جمعی از هنرمندان با واروژ کریممسیحی/ یادی از خاطرات گذشته
- انتقاد محمد رحمانیان از «بیبرنامگی در تئاتر»/ مدیران فعلی تئاتر هیچ طرح و ایدهای ندارند
- عکسی قدیمی و نوستالژیک که آتیلا پسیانی منتشر کرد
- «اولد سانگز، عشق روزهای کرونا» روایت امروز ماست/ عشق است که بر نمایش حاکم است
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی





