این روزها فیلم سینمایی «پاسیو» در گروه هنر و تجربه در حال اکران است.
سینماسینما، علی نعیمی: مریم بحرالعلومی دختر زندهیاد ابراهیم بحرالعلومی از تهیهکنندگان و منتقدان سینمای ایران در مقام کارگردان نخستین تجربه فیلمسازیاش را به نمایش گذاشته است. «پاسیو» درامی زنانه در بستر جامعه امروزی است که توانسته حرف مهم خود را با زبان ساده بزند. با مریم بحرالعلومی کارگردان «پاسیو»، بابک انصاری و یاسمن ترابی بازیگران این فیلم که مهمان صمت بودند درباره «پاسیو»، چگونه فیلم ارزان ساختن، حاشیه سینما و آینده فیلمسازان جوان به گفتوگو نشستیم که در ادامه میآید.
از چگونگی ساخت فیلم سینمایی «پاسیو» بگویید؟ روند نگارش فیلمنامه و مراحل ساخت چگونه بود و اینکه چطور تصمیم گرفتید برای ساخت فیلم نخست خود سراغ «پاسیو» بروید؟
بحرالعلومی: در جشنواره کن سال گذشته به عنوان پخشکننده فیلم کوتاه حضور داشتم و در آن جشنواره و با دیدن بعضی از فیلمهای فیلمسازان ایرانی که خارج از کشور آنها را ساخته بودند تصمیم گرفتم فیلم بسازم. ارتباط این تصمیم با دیدن آن فیلمها هم در این بود که آن فیلمها حرفهایی را میزد که جانب انصاف درباره جامعه ایرانی در آن رعایت نشده بود و در جاهایی شاهد تصویر مخدوشی از ایران بودیم که قابل هضم نبود. برای همین تصمیم گرفتم بعد از چندین سال دستیاری و کار کردن در پشت صحنه سینما فیلم نخست خود را بسازم. فیلمنامهای را حدود ۱.۵ سال گذشته در دفتر آقای فرحبخش خواندم که تصمیم گرفتم دوباره روی آن کار کنم و برای همین از نویسنده آن دعوت کردیم تا با هم صحبت کنیم. فیلمنامه اولیه با نام «زنگ پشتبام» از لحاظ تولید و هزینههای آن فیلم گرانی میشد که نمیتوانست ما را برای تولید مجاب کند. من با ظرفیت مالی که ایجاد کردم نمیتوانستم از پس تولید آن بر بیایم و برای همین با نویسنده فیلمنامه صحبت کردیم و به اثر جدیدی رسیدیم که نتیجه آن فیلم سینمایی پاسیو شد.
صحبت از دفتر آقای فرحبخش شد. چطور تصمیم گرفتید که نخستین تولید خود را با فیلمی جمع و جور داشته باشید و سراغ پروژه سنگینتری نرفتید؟
ارتباط و دوستی و احترامی که برای آقای فرحبخش دارم فراتر از همکاریهای چندینساله در دفتر ایشان به عنوان برنامهریز و دستیار است و ایشان لطف بزرگی کردند که در روند تولید فیلم «پاسیو» دفترشان را در اختیار گروه گذاشتند تا ما بتوانیم کار کنیم. من باید پیشتولید فیلم را بهگونهای مدیریت میکردم که ضریب خطا و اشتباه در زمان تولید به حداقل برسد و برای همین نیازمند تمرکز بیشتر در زمان پیشتولید بودم و در این مرحله دفتر آقای فرحبخش به روند مثبت تولید «پاسیو» بسیار به من کمک کرد.
منظورم این بود که چرا تصمیم گرفتید فیلم ارزان و کمهزینهای را تولید کنید، با اینکه میتوانستید از ظرفیتهای خود برای تولید فیلم پرحجم و پرهزینه بهره ببرید.
فیلم بعدی من بهطورقطع یک فیلم پرهزینه و سنگینتری خواهد بود. «پاسیو» برای من قدم پیش از قدم اصلی بود که باید درون آن آزمون و خطایی را انجام بدهم تا بتوانم با دید و تجربه بهتری به سراغ فیلمسازی بروم. البته در این مسیر دیگران را درگیر آزمون و خطای خودم نکرده و سعی کردم در قواره ساخت «پاسیو» اثر باهویتی را تولید کنم که قوارههای استاندارد سینما را رعایت کرده و حرف خودش را میزند. من جای دیگری هم این را گفتهام. «پاسیو» بیشتر برای من یک جوابیه شخصی است به سالهایی که به عنوان دستیار و برنامهریز در سینما کار کردم. من در این سینما سالهای زیادی را زحمت و سختی کشیدم و خواستهام این بود که بتوانم در این حرفه به اهداف خودم برسم. من باید به خودم این جواب را میدادم که آیا در این مسیر درست آمدهام یا نه. اگر مسیرم را درست آمدم حالا باید بروم و فیلم بعدیام را بسازم و اگر جواب نمیگرفتم باید از این مسیر جدا میشدم. با این همه توان و انرژی که در این حرفه خرج کردم اگر به سراغ شغل دیگری رفته بودم خیلی بیشتر از این چیزی که الان هستم توانسته بودم رشد کنم اما من پای سینما ایستادم تا بتوانم به تمامی حرفهایی که تا امروز دنبال آن بودم برسم. من این نقشه راه را طوری در زندگیام ترسیم کردم که در ۳۰ سالگی بتوانم فیلم نخستم را بسازم. البته فوت زودهنگام پدرم باعث شد ۲ سال در این راه تاخیر بیفتد ولی به نظرم تا اینجای راه را بر اساس نقشه راه خودم درست آمدهام.
آقای انصاری از نقشتان در «پاسیو» بگویید. چطور شد به تجربههای خانم بحرالعلومی اعتماد کرده و نقش علی را در «پاسیو» بازی کردید؟
من از شما میخواهم کمی صادقانهتر و برندهتر صحبت کنم. اینکه بگوییم در روزگار فعلی بازیگران ایدهآلهایی برای بازی کردن در نقشهای مختلف دارند و بر اساس ایدهآلهایشان کارنامه کاری خودشان را شکل میدهند کمی دور از واقعیات امروز سینما و تلویزیون ایران است. در سینمای ایران بازیگران بیشتر از اینکه انتخاب بکنند انتخاب میشوند و این ادعای بزرگی است که همه بازیگران بگویند ما کارهایمان را انتخاب میکنیم. این به این معنی نیست که کسی حق انتخاب ندارد. منظورم این است که وقتی کسی دغدغه کار کردن داشته باشد همیشه سعی میکند کمالطلب باشد، خیلی وقتها همه نقشهایی که به شما پیشنهاد میشود در سطح اعلا نیستند و این بیشتر شبیه یک پز تو خالی است که بگوییم ما نقشی را برای بازی انتخاب کردیم.
به گمانم در سینمای ایران افرادی که بتوانند نقش را خودشان انتخاب کنند به تعداد انگشتان دو دست باشند و باقی بیشتر انتخاب میشوند و جبری است که در سینمای ایران وجود دارد و ممکن است بنا به سطح کیفی کارها و سطح کیفی بازیگر تغییر کند. من چنین ادعایی ندارم و در ۹۰ درصد کارها انتخاب شدم مگر در موارد معدودی که خودم نقشی را انتخاب کرده باشم.
خانم بحرالعلومی از لحاظ سواد و دانش سینمایی و همچنین از لحاظ تجربه یک کارگردان موفق در سینمای ما است. تجربه همکاری من با ایشان این موضوع را به من ثابت کرد که گاه تجربههای کارگردانهای پیشکسوت در مقابل جسارت و شجاعت نیروی جوان نمیتواند محلی برای عرضه داشته باشد و چهبسا کارگردانهای بزرگی که نتوانستند در تجربههای بیستم و سیام خود خواسته مخاطبانشان را برآورده کنند. به این معنا نیست که کار هنرمندی بدون ارزش باشد. هنر وابسته به سلیقه فردی است و ممکن است کسی از کاری خوشش بیاید و فرد دیگری آن را نپسندد.
من و خانم بحرالعلومی پیش از این و در زمانی که ایشان دستیار و برنامهریز بودند قرار بود چندینبار در پروژههای مختلفی با هم همکاری کنیم که این اتفاق تا پیش از «پاسیو» به دلایلی رخ نداد تا اینکه این فرصت فراهم شد و به لطف خدا نتیجه کار هم راضیکننده است. حضور من در فیلم کوتاه است اما تلاش شد تا این حضور کوتاه موثر واقع شود و در کلیت کار بتواند به روند پیشرفت داستان کمک کند.
خانم ترابی نقش شما در «پاسیو» یکی از نقشهای محوری است. از حضورتان در این کار بگویید و اینکه چطور شد که خانم بحرالعلومی به شما اعتماد کرد؟
خانم بحرالعلومی برای بازی در این فیلم و از میان چهرههای مختلفی که برای آزمون آمده بودند، من را انتخاب کردند. من تا پیش از این تجربه تصویری جدی نداشتم و «پاسیو» نخستین تجربه جدی من بود. کاراکتری که بازی کردم از لحاظ روحیات و شخصیت فرسنگها از من دور بود و برای اینکه بتوانم این نقش را بازی کنم روزها و ساعتهای بسیاری را تمرین کرده و مشاهده کردم و خواندم تا بتوانم به آن نقش نزدیک شوم. از نخستین نفرهایی بودم که به این پروژه پیوستم و برای همین فرصت داشتم بتوانم خود را با شرایط وفق دهم و خیلی خوشحالم که خانم بحرالعلومی به من اعتماد کردند تا بتوانم نخستین تجربه بازیگریام را در «پاسیو» ایفا کنم.
در شرایطی که سینمای ایران درگیر پولهایی با منابع نامشخص است که اقتصاد سینما را به سمت پرتگاه حرکت میدهد، چطور میشود یک جوان مانند شما بخواهد بدون اینکه وابستگی به چنین بودجههایی داشته باشد فیلم خود را بسازد و با کمترین هزینهها یک اثر قابلقبول تولید کند؟
بحرالعلومی: سرمایهای مهمتر از پول در سینما نیاز است تا بتوانید قدمهای بزرگی بردارید. یعنی اگر به زندگی بزرگترین شخصیتهای جهان نگاه کرده و قدمهای بزرگشان را بررسی کنید بالاتر از پول به یک قدرت، ظرفیت و ویژگی میرسید که پول نیست. من و همنسلان من اگر به این نظریه برسند که جهان به آن رسیده و من سعی کردم با همین پشتوانه به آن برسم، دیگر تابوی غول بیسروته ثروتاندوزی شکست داده میشود. نظام سرمایهداری که این روزها به تئاتر و سینما ورود و جا خوش کرده است، قابل شکست دادن است اگر باور کنیم برای برداشتن قدمهای بزرگ نیاز به ثروتاندوزی نیست. وقتی یک بانو با سن و سال مشخص و بدون هیچ پشتوانهای و در نبود پدر که یک پشتوانه است برای دختر، میآید و قدم مهمی را برمیدارد پس میشود بر این ذهنیت غلبه کرد. بخشی از سرمایه من برای ساخت «پاسیو» وام است. بخشی از آن نیز سرمایه شخصی و قرض کردن و بخش مهمتر اعتبار و رفاقتهایی است که در طول سالها حضور در سینما توانستم ذره ذره به عنوان آبرو جمع کنم تا روزی به کارم بیاید. خیلی از همکارانم بعد از دیدن پاسیو و اینکه میشود بدون سرمایههای عجیب و غریب هم به سراغ ساخت فیلم رفت، رفتند و فیلمشان را ساختند. تا آن روز فکر میکردند که ساخت فیلم برایشان شبیه یک آرزوی دور و دستنیافتنی است اما وقتی دیدند میشود با تکیه بر ظرفیتهای خود به سراغ ساخت فیلم بروند این مشکلات کمکم رنگ باخت. درست است که در شرایطی زندگی میکنیم که گرانی بر زندگی همه سایه انداخته است. من میپذیرم فضا و بستر اقتصادی حاکم بر جامعه اجازه ریسک نمیدهد اما من نام این را خلاقیت بیشتر در تنگنا میگذارم. در چنین شرایطی است که میبینیم بچههای روستا میشوند شاگرد اولهای کنکور که حتی دفتر و کتاب درستی برای درس خواندن نداشتند. نمونه فیلمسازی جوانان ما هم در این شرایط مانند همان است. من هم میتوانستم بدون توجه به ظرفیتها و اتکا به هوش و ذکاوت کاری نکنم و منتظر بودجههای عجیب و غریب برای ساخت فیلم خود باشم یا حتی اگر بودجه بیشتری داشتم چهبسا «پاسیو» اثری پر از اشتباه و خطا میشد که به هیچ وجه نمیتوانستم از آن دفاع کنم.
صحبتهای شما در مرحله باور و تئوری قابلقبول است اما چطور توانستید این را در کار پیاده کنید؟ چه راهکار عملیاتی را در پیش گرفتید؟
برای اینکه کسی نتواند میان من و گروه واسطه ایجاد کند، قراردادهای اعضای گروه را خودم بستم و سعی کردم این موضوع را رعایت کنم که کسی به غیر از من در روند انتخاب اعضا دخالت نکند. مشورت میگرفتم اما به غیر از مشورت باید تمام اعضا را مانند اعضای یک خانواده طوری انتخاب میکردم که در طول کار دچار مشکل نشویم و همه سعی کنند با جانودل پای پروژه بایستند. اعتقاد دارم همه گروه و روند کارها و فعالیتهای آنها روی کیفیت کار دیگران تاثیر مستقیم میگذارد و از تدارکات که در طول کار زحمت میکشند تا کارگردان و مدیر فیلمبرداری اگر در چارچوب وظایف خود بهترین عملکرد را داشته باشند و با مهربانی در کار حضور پیدا کنند ضریب خطا در کار به حداقل میرسد. بسیاری از این رفتارها را در زمان دستیاری تجربه کردم و دیدم که کجخلقی یک فرد چقدر میتواند به گروه آسیب برساند. اینها دیگر ربطی به پول و سرمایه ندارد و مربوط به مدیریت است. باید بتوانیم کارمان را مدیریت کنیم که خروجی کار بتواند مورد رضایت ما قرار بگیرد. درست است که مدیریت و اقتصاد بازو به بازوی هم حرکت میکنند اما گاه مدیریت است که میتواند یک پروژه کوچک را به یک اثر بزرگ تبدیل کند. ممکن است گاهی شما با ۵۰۰ میلیون تومان یک فیلم را نتوانید به پایان برسانید و در آخر به همان اندازه پول کم بیاورید و ممکن است گاهی با ۳۰۰ میلیون تومان کاری کنید که هم فیلم را به پایان برسانید و هم در آخر با باقیمانده بودجه کارهای دیگری در جهت بهبود شرایط فیلم انجام دهید. برای همین میگویم فیلمسازان جوان نباید از ساخت فیلم بترسند و دغدغه پول داشته باشند. مشکل بسیاری از پروژههای سینمایی این است که افرادی را به عنوان مجری طرح میگذارند که با الفبای سینمایی آشنایی ندارند و برای همین خروجی فیلمها با هزینههای بسیاری شکل میگیرد. آشنا نبودن با شرایط کار در سینمای ایران موجب میشود شما در شرایطی قرار بگیرید که برای جور کردن یک قطعه و یک وسیله موردنیاز هزینهای کنید که چند برابر رقم اصلی است و اینجا است که باید فردی را انتخاب کنید که هم سینما را میشناسد و هم میتواند منابع را مدیریت کند. دوستی به من میگفت اگر ۲ میلیارد داشتی باز هم «پاسیو» را با همین کیفیت میساختی؟ من به او گفتم پرسشت غلط است. من اگر ۲ میلیارد داشتم پاسیو را نمیساختم. «پاسیو» با توجه به اقتضائات مالی و شرایطی که داشتم ساخته شد و نخست به بودجه نگاه میکنم و بعد سراغ فیلمنامهای که میخواهم بسازم میروم.
خانم ترابی شما که تجربه نخستتان بود فکر میکنید باید یک بازیگر تازهوارد چقدر منتظر بماند تا تجربهای مانند شما به سراغش بیاید؟
تجربه پاسیو باعث شد من به این باور برسم باید در همه مراحل زندگی در کنار تلاشی که داریم صبر کنیم تا اتفاقی که باید خودش بیفتد. تا پیش از این تلاش زیادی میکردم تا بتوانم وارد سینما شوم اما هر بار و به هر دلیلی این اتفاق رخ نمیداد. آدم صبوری نیستم ولی فضای سینما من را مجاب کرد تا صبوری را تجربه کنم. در عالم هنر استعدادهای هنری روزی فرصت بروز پیدا خواهند کرد اگر به باوری که در صحبت آقای انصاری و خانم بحرالعلومی بود، برسیم.
این نگاه تا چه زمانی میتواند شما را در شرایط درست سینما حفظ کند؟ آیا میشود با توجه به این پولهای بادآورده در سینما تسلیم فیلمسازی با شرایط خاص نشد و راه درست را در پیش گرفت؟
بحرالعلومی: اعتقاد دارم هر سرمایهای که بتواند به رشد سینما کمک کند مفید است و باید وارد شود. «پاسیو» باید با بودجه کم و در شرایط خاص خودش ساخته میشد. در آینده هم سراغ فیلمی میروم که شرایط خاص خودش را خواهد داشت. من سعی کردم در بدترین شرایط بهترین تصمیم را بگیرم که البته خرد جمعی در شکلگیری آن تاثیر داشت.
انصاری: میخواهم درباره مسئله سوءمدیریت صحبت کنم. این سوءمدیریت ۲ حالت دارد. یا فرد سواد و دانش و لیاقت حضور در آن جایگاه را ندارد یا نفع فردی را به منافع جمع ترجیح میدهد که در این حالت فرد مجبور است شرایطی را رقم بزند که از ضربه زدن به یک اتفاق بهره ببرد نه از نفع رساندن به یک اتفاق. در سینمای ایران این مشکل به صورت گسترده در حال مشاهده است.
ما شاهد حضور افرادی در مقام تهیهکننده و سرمایهگذار هستیم که هیچگونه شناختی از سینما ندارند و تنها با هدف سود مالی و انباشت سرمایه وارد این حوزه شدهاند. البته که سود بردن از یک شغل و حرفه اشکالی ندارد. مشکل از جایی شروع میشود که تنها هدف اصلی کسب درآمد با هر وسیلهای باشد. آنوقت پای رقمهای نجومی دستمزد به میان میآید و فیلمهای سطح پایین و تنها با هدف گیشه ساخته میشود که از لحاظ فکری بسیار پایین است. من موافق سرگرمی در سینما هستم اما این سرگرمی باید کمک کند حرف مهم فیلمساز را در ذهن مخاطب بنشاند. واقعیت سینما در همه جای جهان همین است؛ استفاده از عنصر سرگرمی برای رساندن پیام مهم فیلم. این موضوع در سینمای ایران تنها بخش نخست آن موردتوجه قرار گرفته است و ما شاهد هستیم که بسیاری از آثار بدون آنکه حاوی پیامی باشند ساخته میشوند. هنرمند بزرگترین دغدغهاش باید آگاهیبخشی به جهان خودش باشد. ما وارد این حرفه شدیم که به این آگاهیبخشی کمک کنیم در غیر اینصورت دغدغههای دمدستی مانند ثروت و شهرت را از راههای دیگری هم میتوان کسب کرد. چه عنصری مهمتر از سینما که در عصر حاضر اصلیترین ابزار هنر برای بیان تمامی دغدغهها و مسئلههای جهان است. این بیانصافی است اگر از این عنصر تنها وجه مادی آن را نگاه کنیم. سینمای هالیوود یک سینمای ایدئولوژیک است. همین سینما برای آنکه بتواند اهداف خودش را به مخاطب تزریق کند نیروهای جوان تربیت میکند و وارد چرخه تولید فیلم میکند.
برخلاف سینمای ایران که سالها است در یک چرخه معیوب قرار دارد و هیچ فرد جدیدی به آن اضافه نمیشود و بازیگران ما پا به میانسالی گذاشتند و هنوز نقشهای جوان بازی میکنند.
بحرالعلومی: برای اینکه سرمایهگذار حاضر نیست ریسک کند. تهیهکنندهای که تا پیش از این در کار فروش پسته یا لاستیکفروش بوده معلوم است که دوست دارد بیاید و با پولی که خرج میکند با فلان بازیگر عکس یادگاری بگیرد. او نیامده به اندیشه این سینما کمک کند، آمده بهرههای شخصی خودش را ببرد. من برای همه مشاغل احترام قائلم اما وقتی کسی سر جای درست خودش وارد نشود با همین مشکلات روبهرو میشویم. به من خرده میگیرند که فلانی چون بودجه کافی نداشت سراغ بازیگران تازهوارد رفت. من حتی اگر چند برابر بودجه فعلی هم داشتم باز هم سراغ همین ترکیب بازیگری میرفتم. این به معنای این نیست که نخواهم از چهرهها استفاده کنم اما باید سینمای ما خروجی داشته باشد. ما آمدهایم تا چیزی به این جهان اضافه کنیم. امیدوارم توانسته باشم به همراه گروه «پاسیو» این باور را در فیلمسازان جوان ایجاد کنم که با تغییر نگاه و درست اندیشیدن هم میشود وارد چرخه فیلمسازی شد.
بهطورقطع اعتماد به نفس از دست رفته فیلمسازان جوان با دیدن آثاری همچون «پاسیو» میتواند برگردد و به مرحله باور برسد. چیزی که امروز بیشتر از هر زمان دیگر به آن نیاز داریم.
بحرالعلومی: شاید خیلی شعاری باشد اما اگر اعتقاد داشته باشیم که همیشه جنگی وجود دارد و ما باید در جبهه خودمان بجنگیم این باور باعث میشود که همواره پیروز باشیم. ما باید دنبال آرمان واقعی در زندگی باشیم. وقتی تصمیم گرفتم فیلم بسازم تصورم این بود که وارد کارزاری میشوم که طرفهای مقابل همگی مسلسل دستشان است و من باید با یک تیر و کمان به آنها شلیک کنم. این خیلی غم انگیز است که این حس به نسل من دست بدهد ولی شرایط بهگونهای است که باید با آن روبهرو شویم.
وقتی از ابزار خودت آگاهی داشته باشی آنوقت تیروکمان بیشتر به کار میآید تا مسلسل. کافیاست ایمان و اعتقاد که در سوژه به دغدغه تعبیر میشود و در انتخاب به ریسکپذیری معنی میشود درون تو ایجاد شود و آنوقت با همان تیروکمان به هدف میزنی و طرف مقابل با همه ابزارهای جنگی و مسلسلهای دقیق به درودیوار میزند و به هدف نمیزند.
منبع: صمت

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- تقدیر جشنواره ایتالیایی از فیلم سینمایی «تابستانی که برف آمد»
- رقابت «تابستانی که برف آمد» در جشنواره مشترک اسپانیا و انگلیس
- مریم بحرالعلومی داور ایمجین ایندیای اسپانیا شد
- معرفی اعضای هیئت انتخاب دو بخش جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- اکران آنلاین «قطع فوری» تمدید شد
- «شهربانو» بهترین فیلم جشنواره کانادا شد
- چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛ معرفی هیأت انتخاب و داوری بخش فیلم کوتاه
- «شهربانو» بهترین فیلم جشنواره بالیوودی شد
- صدور پروانه ساخت سینمایی برای پنج فیلمنامه
- راهیابی «تریپلکس» به جشنواره وحشت آمریکا
- «قطع فوری»؛ نگاهی خیاموار به زندگی
- «شهربانو» بهترین فیلم جشنواره زنان استرالیا شد
- باورِ مرگ، در زمانی به کوتاهی یک زمین لرزه!/ نگاهی به فیلم «قطع فوری»
- اکران «قطع فوری» از ششم اردیبهشت در هنروتجربه
- «شهربانو» به رقابت آسیایی بنگلور راه یافت
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- جایزه بزرگ اسکار کسبوکارهای خاورمیانه به همراه اول رسید
- دو تصویر از تاریخ دوبله ایران
- جشن ۱۹ سالگی کانون ادبی زمستان برگزار شد؛ اهدای مدال سال به شهره سلطانی و مهدی یغمایی/ ایرج مهدیان تجلیل شد
- «مسیح پسر مریم» مینی سریال شد
- معرفی نخستین برندگان جشنواره برلین؛ جایزه بزرگ بخش مسابقه نسل به فیلم ایرلندی رسید
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد؛ خستگی از ما به نسل بعد از ما منتقل شده/ در زیر زمین، شهر دیگری وجود دارد
- نگاهی به سریال تاسیان؛روزی روزگاری ایران
- معرفی پلتفرمهای هوشمند سلامت همراه اول بهعنوان اپلیکیشنهای برگزیده
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- وداع با صدای ماندگار دوبله؛ بدرقه منوچهر والیزاده به خانه ابدی/ دوبلوری بدون جایگزین
- لوئیس بونیوئل فیلمساز در تبعید و صدو بیست و پنج سالگی
- فوت یک هنرمند پیشکسوت؛ عبدالرضا فریدزاده درگذشت
- شاهپور هنوز هست
- فیلمی در نوبت عید فطر به اکران اضافه نمیشود/ اسعدیان: پیشنهاد شورای صنفی نمایش برای بلیت، بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان بود
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- با دستور وزیر ارتباطات، پروژههای ارتباطی همراه اول در روستاهای استان قزوین افتتاح شد
- جشنواره علیه جشنواره
- جایزه تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- گامی دیگر در جهت حذف سینما از سبد خانوادهها/ افزایش قیمت بلیت؛ ضربه مهلک به سینمای ایران
- مدیرعامل بهمن سبز: چه کسی بلیت ۲۲۰ هزار تومانی پیر پسر را میخرد؟!
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- اعطای تندیس «سازمان سبز برتر» به همراه اول
- پنجمین دوره «طرح پژوهانه همراه» با حمایت از دانشجویان نخبه کلید خورد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- کنسرت نمایش «ژن زامبی» از فردا میآید/بلیت ۵ روز اول به پایان رسید
- «نبض» روی میز تدوین
- نسخه ویژه نابینایان «مادیان» با صدای رعنا آزادیور منتشر میشود
- منوچهر والیزاده درگذشت
- ۱۲ نقشی که برنده اسکار شدند اما قرار بود به بازیگران دیگری داده شوند
- آیا باید از اینفلوئنسرها ترسید؟