آقاپرویز سلام. دلم نمیخواست اینطور بیام سراغت، ولی خودت باعث شدی. در طول مدتی که بین تهیهکننده و کارگردان فیلم «قاتل اهلی» اختلاف پیش آمده بود، خودم را بهطور علنی قاطی این ماجرا نکردم، ولی در پشتپرده سعی بسیار داشتم تا سفیر صلح باشم. قبول کن، بدموقعی آتیشبیار معرکه شدی. آخه تو چرا؟ این رسم مروت نیست، پس اینجا نمیتوانم سکوت کنم و محافظهکارانه ناظر قضایا باشم. این موضعگیریام را عین عدالت میدانم، بگذار بگویند باز فلانی سنگ کیمیایی را به سینه زد. اینجا جلوتر از خود کیمیایی، پای فیلمی در میان است که بهخاطر دیدگاه و اصول شریفِ جاری در آن باید هوایش را داشت تا آسیب نبیند و درست دیده شود. متعجبم چرا بازیگر اصلی این فیلم هیچ تعصبی نسبت به نقشش و دیدگاه عدالتخواهانه خالق اثر ندارد؟
آقاپرویز تو را یاد سالهای ۶۰ و۶۱ میاندازم که منشی دادگاه جنایی در کاخ دادگستری بودی و من چند شعبه آنطرفتر… آیا تو همان پرویز آن روزها هستی؟ همان بچه سینهسوخته «باغآذری» که در کاخ جوانان شوش و گروه تئاتر «کوچ» و بیسیم نجفآباد استخوان ترکانده و «معدن» و «پتک» و «شب در حلبیآباد» را روی صحنه بازی کرده؟ حاجکاظم «آژانس شیشهای» که آنطور عاشقانه برای رفیق رزمندهاش رگ گردنی میشود و در «بید مجنون» چون بید بر سر ایمان خویش میلرزد، چطور اینجا حاججلال سروش «قاتل اهلی» و «سیاوش مطلق» (امیر جدیدی) حامی طبقه کارگر را بیخیال و متعرض شده که اصلا چرا هیئت انتخاب جشنواره این فیلم را انتخاب کردهاند؟!
آقاپرویز! جدا از شراکت و سرمایهگذاری و…، واقعا فیلم دیگری که در آن بازی کردهای و به هر دلیلی از سوی هیئت انتخاب پذیرفته نشده، بهتر و مهمتر از «قاتل اهلی» است که اینگونه پایش میایستی و با «قاتل اهلی»اینگونه مواجه میشوی انصاف هم خوب چیزی است. در مقام یک بیننده بیطرف که سالها سنگ عدالت را در کارش به سینه زده، معتقدم (حتی اگر کیمیایی هوای پسرش، پولاد، را داشته) در نسخه تدوینشده برای جشنواره شخصیت اصلی و مرکزی «جلال سروش» است و اصلا زیر سایه شخصیت «بهمن» گم نشده… وانگهی کارگردان حق دارد با راشهای فیلمش و شخصیتهای خود همهگونه کاری بکند تا اثر به دنیای موردنظر او و جهانبینیاش نزدیکتر شود.
آقاپرویز! تو که مسعود کیمیایی را – حداقل- بهخاطر فیلمهای «قیصر» و «داشآکل» و «گوزنها» فیلمساز مهمی میدانی، چرا حرمت سنوسال و سابقه را نگه نداشتی و با صاحب سرمایه همصدا شدی؟ داشآکل از پشت خنجر خورد، ولی خودش از پشت خنجر نزد. ایکاش جدال میان تو و کیمیایی به شکل دیگری برگزار میشد و به روزنامهها و فضای مجازی و «زدی ضربتی، ضربتی نوش کن» کشیده نمیشد تا اغیار با دمشان گردو بشکنند. تو که به حریم کیمیایی راه یافتی و سر سفرهاش نشستی، چه میشد به دیدارش میرفتی و در ِاتاق کار یا خانهاش را میبستی و دور از چشم نامحرمان، هرچه دلِ تنگتان میخواست بههم میگفتید؟ آنموقع، مطمئنم کیمیایی موقع خداحافظی دستت را در دستانش میگرفت و روی تو را میبوسید.
آقاپرویز! راستی تو همان پرویز آنسالها هستی و عوض نشدی؟ همیشه خداخدا کردهام که به طبقهام پشت نکنم و گذشتهام را از یاد نبرم. این را به حساب یارگیری نگذار. در این دنیای حسابگر، بد نیست دو کلام حرف حسابشنیدن از یک همکار قدیمی… .
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- نقد و بررسی «دندان مار» در بنیاد حریری بابل
- متفاوتترین بدمن تاریخ سینمای ایران
- جواد طوسی : نقد، حافظه زنده یک ملت است
- مراسم گرامیداشت روز ملی سینما برگزار شد؛ سینمای متفاوت را خفه نکنید/ صدای ما، صدای مردم است
- به بهانه پایان سریال «شکارگاه»/ متخصص روایتهای طولانی اما بیملال
- پروانه ساخت سینمایی برای چهار فیلمنامه صادر شد
- در سالگرد تولد مسعود کیمیایی/ ادای دین به سینماگر آرمانگرا
- «خائن کشی» آنلاین میشود
- ماجرای برخورد کیمیایی با کاپولا و انتقاد کیمیایی از ساخت ادامه پدرخوانده توسط کاپولا
- کیمیایی از تجلیل تا تحلیل
- بزرگداشت مسعود کیمیایی برگزار شد؛ «قیصر» سخنگوی جامعه است/ کیمیایی بهزودی فیلم جدیدش را میسازد
- «قیصر»؛ خندقی در گذر زمان
- همزمان با سالگرد اولین نمایش عمومی «قیصر»؛ بزرگداشت مسعود کیمیایی برگزار میشود
- «جسدهای جاندار» در گالری ثالث؛ آثار مسعود کیمیایی تماشایی میشود
- رونمایی از فیلم مستند ساموئل خاچیکیان با پیام مسعود کیمیایی
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- ماجرایِ ظریفِ وزارت خارجهی سوئیس
- فیلم-کنسرت «هری پاتر»و «ارباب حلقهها» به آخرین اجرای پاییزی رسیدند
- پوستر «باد زرد – ونگوگ» رونمایی شد
- مولف بودن در آینه مکتب نقد عمیقگرا
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت






خدا را صدها هزار بار سپاس که وجهه بازیگر سر به زیر و بی حاشیه ای چون پرویز پرستویی برای همگان آشکار، و خود شیفتگی و بی منطق بودن استاد کیمیایی و دفاعیات بی پایه و اساس امثال …. نیز غیر قابل انکار است. همین دوستان نادان هستند که کیمیایی را به اینجا رسانده اند که دیگر حتی طرفدارانش هم ناامید و شاکی شده اند!