پایگاه خبری تحلیلی سینماسینما

پدرخوانده دو همان قدر که به نمایش های زوایای مختلف دنیای گانگستری می پردازد، مسایل مرتبط با مدیریت کسب و کار را هم پوشش می دهد. بقای امپراتوری ویتو کورلئونه و پسرش مایکل در گروی تاسیس کسب و کاری موفق و قانونی در حوزه واردات روغن زیتون است. مدیریت این شرکت برای مایکل امکان سفر کردن به مناطق دلخواه و سرکشی به امور مافیایی اش را فراهم می کند و درآمد حاصل از کسب و کار خانوادگی کورلئونه ها را هم پاک و منزه جلوه می دهد.

کازینو؛ از اوج تا فرود

همه چیز این کازینوی مافیایی لعنتی مشکل دار است؛ از قوانین بازی ها گرفته تا مجوز فعالیت، نحوه مدیریت و رفتار کارفرماها و کارمندان. رقمی که اداره مالیات به عنوان درآمد کازینوی رویایی شاهکار مارتین اسکورسیزی در نظر می گیرد، فاصله ای نجومی با درآمد واقعی آن دارد. اما آنچه این کسب و کار را به باد می دهد، این اختلاف در محاسبه درآمد نیست، بلکه درگیری هایی است که سر سود نامشروع این کازینو میان صاحبانش درمی گیرد. وقتی پای پلیس به این کسب و کار باز می شود، دیگر هیچ چیز پنهان کردنی نیست.

گرگ وال استریت؛ از دلالی تا کلاه برداری

گرگ وال استریت ماجرای دلال سخت کوشی است که بعد از یک شکست کاری به عنوان تامین کننده وارد بازار سهام های کم ارزش می شود و یک شبه ره چندین ساله می رود. او هم مثل بسیاری از همتایانش این گوشه تاریک بازار را برای کلاه برداری از سرمایه گذاران از همه جا بی خبر انتخاب می کند.

جردن بلفورت درآمد نامشروع حاصل از کلاه برداری هایش را از طریق آشنایانش به حسابی در یک بانک سوییسی منتقل می کند. آن ها پاسپورت هایی دارند که امکان سفرهای منظم به سوییس و انتقال پول به حساب های بانکی بلفورت را برایشان فراهم می کند. به همین روش است که بلفورت بدون آن که به دام قانونی بیفتد، آن همه پول به جیب می زند.

صورت زخمی؛ بانکداری فاسد

اگر شما هم مثل تونی مونتانا یک مهاجر کوبایی ثروتمند و موفق و از سرکرده های باندهای فروش مواد مخدر باشید، بهترین راه پول شویی برای شما از طریق خود بانکی است که پول شما را نگهداری می کند. البته این در شرایطی است که کسی که برایتان پول شویی می کند به شما خیانت نکند و تحقیقات پلیس شما را مجرم شناسایی نکرده و به زندان محکوم نکند. اتهام پول شویی تونی چیزی نزدیک به ۱٫۳ میلیون دلار را دربر می گرفت و وثیقه تعیین شده برای او حدود چهار برابر این مبلغ بود. همین رقم های عجیب و غریب است که برای تونی مونتانا لقب «صورت زخمی» را به ارمغان آورده است.

خانه مقوایی؛ توطئه در توطئه

فصل دوم سریال «خانه مقوایی» یا Cards of House از شبکه نتفلیکس برمبنای یک شبکه پیچیده پول شویی نوشته شده که اعضای درج یک دولت آمریکا را درگیر کرده و بر روابط ایالات متحده با چین تاثیرگذار است. یک بیزینس من بزرگ آمریکایی به نام ریموند تاسک برای این که رابطه فرانک آندروود، شخصیتی که کوین اسپیسی نقش آن را بازی می کند را با رییس جمهور دموکرات آمریکا خراب کند، دست به دامان یک کارآفرین ثروتمند چینی می شود تا با تزریق پول از طریق کازینوهای آمریکایی، به کمپین جمهوری خواهان کمک مالی کند. مثل نمایشنامه های کلاسیک پلیسی همه در تلاشند تا انگشت اتهام خود را به سمت کسی دراز کنند و هیچ کس در این بازی در امان نیست، مگر متهم اصلی.

به سیم آخر زدن؛ صفر تا صد پول شویی

کسب و کارهای فراوانی قابلیت آن را دارد که به عنوان مشاغل صوری، امکان پول شویی را برای والتر وایت تولیدکننده بزرگ شیشه و قهرمان همدلی برانگیز سریال «برکینگ بد» فراهم کند؛ از سالن زیبایی گرفته تا شهربازی و… اما همسر والتر وایت او را متقاعد می کند که بهترین کسب و کار برای مشروع جلوه دادن درآمد غیرقانونی او، خرید همان کارواشی است که والتر پیش از رو آوردن به پخت و پز شیشه، به عنوان شغل دوم در آن فعالیت می کرد. اما درآمد والتر از راه فروش موادمخدر به تدریج آن قدر زیاد می شود که دیگر یک کارواش جوابگوی آن نیست. شاید او هم باید مثل یکی از بزرگ ترین رقبایش به سراغ راه اندازی رستوران زنجیره ای می رفت؛ جایی که به او هم امکان توزیع محصول را می داد و هم شست و شوی درآمد را.

«بریکینگ بد» صفر تا صد پول شویی را گام به گام به بیننده آمریکایی آموزش می دهد؛ از ارایه پیشنهادهای برای محل اختفای پول گرفته تا نحوه برخورد با ماموران مالیاتی و استخدام وکیل. ساول گودمن وکیل کاربلد سریال آن قد راه برای دور زدن قوانین بلد است که محال است موکلانش دم به تله بدهند. این شخصیت آن قدر محبوب شده که بعدها سریالی با عنوان «بهتر است با ساول تماس بگیری» با محوریت شخصیت ساول گودمن ساخته شده و هم چنان هم در حال پخش است.

سوپرانوها؛ سلاطین خیابان‌ها

فعالیت تونی سوپرانو در یک شرکت بهداشتی فعال در زمینه مدیریت زباله موقعیتی استثنایی را برای پنهان کردن پول های نامشروع خانواده افسانه ای سوپرانو فراهم کرد. این مسئله در دنیای واقعی هم سابقه دارد؛ به این شکل که دهه ها قبل تعدادی از شرکت های مدیریت زباله آمریکا در مالکیت گروه های مافیایی بودند. تونی قهرمان سریال محبوب «سوپرانو» همچنین در راه اندازی یک قصابی بزرگ هم شریک می شود و سرمایه گذاری های دیگری را هم انجام می دهد تا پولش را مشروع جلوه بدهد.

اما بهترین شگرد سوپرانو برای پول شویی، عهده دار شدن مالکیت کلوپ مشهوری به نام بادا بینگ است؛ این همان جایی است که مرز میان پول کثیف و تمیز را به کلی محو می کند. سریال «سوپرانوز» پر است از پلیس های بی دست و پا و باج گیری که در مقابل دار و دسته مافیایی سوپرانوها هیچ حرفی برای گفتن ندارند.

شرکت؛ روی نازیبای قانون

یک وکیل باید خیلی خلاق باشد که بتواند کارهای غیرقانونی دنیای زیرزمینی مجرمان را از طریق یک شرکت حقوقی، قانونی جلوه بدهد. این همان اتفاقی است که در فیلم «شرکت» یا Firm می افتد. کارکنان این شرکت که همه از فارغ التحصیلان برجسته رشته حقوق هستند، به موکلان ثروتمندشان کمک می کنند که بخش زیادی از پول های خود را از طریق شرکت های خارجی از دید مراجع قانون پنهان کنند.

این شبیه همان کاری است که مجرمانی که در اسناد پاناما به آن ها اشاره شده، انجام داده اند. شخصیت اصلی فیلم کارمند تازه واردی است که نمی داند باید همرنگ جماعت همکارانش شود یا قانون حفظ اسرار موکل را زیر پا بگذارد و به پلیس مراجعه کند و شرافتش را لکه دار نکند.

ساختگی؛ پول شویی با چاشنی شوخی و خنده

بزرگ ترین عامل شهرت گروه های مافیایی به روش های موفقی است که برای پول شویی به کار می گیرند. در نتیجه باید با دقت هرچه تمام تر از شایستگی کسانی که با آن ها کار می کنند، اطمینان حاصل کنند و هیچ خطایی در این زمینه پذیرفته نیست. اما دقیقا برعکس این مسئله در فیلم کمدی جنایی «ساختگی» یا Made اتفاق می افتد. یکی از سرکردگان مافیا تصمیم می گیرد یک بوکسور آماتور را به عنوان نماینده خود در یک قرارداد پول شویی به نیویورک بفرستد و این مسئله اوضاع را پیچیده و خنده دار می کند.

مخمصه؛ دزدی که به دزد می‌زند

سرقت مسلحانه فیلم مخمصه یا Heat بسیار خوب و حرفه ای طراحی شده است؛ چرا که پول به سرقت رفته متعلق به کسی است که خودش پول شویی می کند. دزدهای این قصه هم احساس زرنگی می کنند و این فکر به سرشان می زند که پول را دوباره به خود او بفروشند. اما از آنجا که مجرم ها به ندرت کسب و کارهای خود را به روش های متعارف پیش می برند، همه چیز به هم می ریزد و شخصیت های داستان درگیر یک تعقیب و گریز موش و گربه وار انتقام جویانه می شوند که از بد روزگار، پلیس هم در آن حضور دارد.