تاریخ انتشار:1398/02/21 - 10:51 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 112138

سینماسینما، احسان انصاری در آرمان نوشت: تهمینه میلانی، «زن» و این‌بار نقاشی به‌جای سینما. کارگردان همیشه خبرساز سینمای ایران این‌بار نه به‌خاطر فیلم‌هایش بلکه به‌خاطر نمایشگاه نقاشی‌اش که همه تصویر زن بوده خبرساز شده است. زنانی که ناگفته‌ها و فیلم‌های نساخته وی را تداعی می‌کند. او می گوید:« قصد داشتم زنان گمشده در تاریخ را به تصویر بکشم. زنانی که دارای دیدگاه‌های جدیدی نسبت به زمان خود بودند اما در تاریخ جایگاهی پیدا نکردند. قهرمان تاریخ همه مرد هستند در حالی که قهرمانان زن زیادی نیز در تاریخ وجود داشته است.» خودش را سیاسی نمی‌داند اما معتقد است برخی گروه‌های فشار تلاش می‌کنند با سیاسی‌کردن وی در مسیر فعالیت‌های هنری و اجتماعی‌اش مانع ایجاد کنند. او معتقد است اعتراض نهفته در آثار هنری‌اش اجتماعی است اما عده‌ای تلاش می‌کنند آن را سیاسی جلوه بدهند تا از ماهیت اصلی خود فاصله بگیرد. این در حالی است که منتقدان وی معتقدند که استقبال از نمایشگاه نقاشی تهمینه میلانی به دلیل شهرتش در سینما بوده است. حاشیه دیگر نمایشگاه نقاشی تهمینه میلانی که سروصدای زیادی به پا کرد شباهت یکی از نقاشی‌های وی با نقاشی جنی میلیهوف نقاش روسی است که سبب نوشتن نامه میلانی به وی شد. به همین دلیل و برای بررسی دغدغه‌های این روزهای تهمینه میلانی و حواشی‌های اخیر «آرمان» با وی گفت‌وگو کرده که در ادامه ماحصل آن را می‌خوانید.

‌در حالی که قبل از شما افرادی مانند مرحوم کیارستمی، رضا کیانیان، هدیه تهرانی و نیکی کریمی وارد مقوله‌های دیگر هنر مانند عکاسی شده بودند اما ورود شما به حوزه نقاشی با حواشی زیادی مواجه بود. چرا؟
برای من و اطرافیانم هم این حجم از هتاکی، هجمه و حاشیه غیرعادی بود و من انتظار این همه حواشی را نداشتم. به همین دلیل نیز من این هجمه‌ها را سیاسی ارزیابی می‌کنم. موضع اصلی نمایشگاه اول و دوم من زنان است. تابلوهای نقاشی من قصه‌گو هستند و داستان زنان را بازگو می‌کنند. نمایشگاه نخست من «فیلم‌هایی که نساختم» نام داشت که برگرفته از فیلمنامه‌هایی بود که درباره زنان نوشته بودم، اما اجازه ساخت پیدا نکرد. در نمایشگاه دومم که «آن دگری» نام داشت من به زنان گمشده در تاریخ پرداختم و تلاش کردم زنانی که در تاریخ ایران رویکرد متفاوت و جدیدی نسبت به جامعه داشتند و یا به دلیل پدرسالاری ریشه‌دار در صحنه تاریخ جایگاهی پیدا نکردند به تصویر بکشم. شاید افکار عمومی نطفه اعتراضات به تابلوهای نقاشی من را حضور دانشجویان رشته هنر و اعتراض به حضور یک سلبریتی به این حوزه تلقی کنند اما در پشت پرده دلواپسانی حضور داشتند که در گذشته خاطره خوشایندی از سبک و نوع فیلمسازی من درباره زنان در ذهن نداشتند. نکته جالب اینکه دلواپسان فردی که در خارج از کشور زندگی می‌کند به‌عنوان لیدر این حواشی انتخاب کرده‌اند تا دست کسی در داخل کشور به وی نرسد. فعالیت این فرد نیز تنها علیه بنده نیست و بلکه علیه هنرمندان مستقلی است که در زمینه هنرهای تجسمی در ایران فعالیت می‌کنند. هنرمندانی مانند مرحوم ممیز، آیدین آغداشلو و پرویز تناولی و بسیاری دیگر که هنرمندان بزرگی هستند که در این زمینه فعالیت می‌کنند. گروه‌های فشار نیز داخل مطالب منتشرشده توسط وی در فضای مجازی را کد می‌کنند و در فضای رسانه‌ای کشور منتشر می‌کنند. بنده معتقدم این افراد از کسانی که در جامعه صاحب‌نظر هستند و محبوبیت دارند احساس خطر می‌کنند. این در حالی است که اغلب این افراد نیز مانند من سیاسی نیستند. با این وجود گروه‌های فشار تلاش می‌کنند من را سیاسی جلوه بدهند. من هیچ‌گاه به سیاست علاقه نداشته و ندارم. قرار هم نیست در آینده نماینده مجلس شوم و یا اینکه یک پست دولتی را در اختیار بگیرم. مشکل گروه‌های فشار نیز با هنر و نقاشی من نیست و بلکه با خود تهمینه میلانی است. تاکنون هنرمندان زیادی وارد این عرصه شده‌اند اما به محض اینکه من وارد شدم چنین هجمه‌هایی را به وجود آوردند. یادمان باشد بخشی از جامعه سنتی موجودیت خود را در خطر می‌بیند و می‌خواهد به هر قیمتی جلوی تغییر را بگیرد. در این میان چه کسی بهتر از من و همفکران من که خواهان تغییرات جدی در برخی از سنت‌هایی که کارکرد خود را از دست داده‌اند هستند. این امر منافع بسیاری را به خطر می‌اندازد.

‌چه زنانی در تاریخ ایران گمشده‌اند که شما قصد دارید آنها را زنده کنید؟

به‌صورت کلی من انسان بی‌قراری هستم و اگر آنچه در ذهنم وجود دارد پیاده نکنم اذیت می‌شوم. من در گذشته فیلمنامه‌های زیادی درباره چالش‌های زنان نوشته‌ام که مجوز ساخت نمی‌گرفت و اجازه نمی‌دادند این فیلم را بسازم. فیلمنامه‌هایی مانند «عاشق کشی» و «تنهایی پرهیاهو» از جمله فیلمنامه‌هایی بودند که من نوشتم اما اجازه ندادند آن را بسازم، برای مثال اگر من یک فیلمنامه درباره زندگی یک دختر بلوچ نوشتم اما مجوز ساخت نگرفت آن را تبدیل به نقاشی کردم و زندگی این دختر را به‌صورت نقاشی به تصویر کشیدم. برخی از نقاشی‌ها نیز الهام گرفته از زندگی شخصی خودم بود، برای مثال من صاحب دو فرزند دوقلو شدم که یکی از آنها هنگام زایمان از بین رفت. به همین دلیل نیز من این فرزند از دست رفته را به‌صورت نقاشی به تصویر کشیدم. از نظر تاریخی در حدود صدسال است که زنان در کشورهای مختلف جهان به حقوقی نسبتا برابر با مردان دست پیدا کرده‌اند و در گذشته چنین وضعیتی وجود نداشته است. البته هنوز هم اعتدالی که باید در زمینه زنان وجود داشته باشد در هیچ کجای جهان وجود ندارد. من کتاب‌های تاریخی زیاد مطالعه می‌کنم. به‌عنوان مثال کتابی درباره تاج‌السلطنه دختر ناصرالدین شاه مطالعه می‌کردم و متوجه شدم که وی رویکرد متفاوت و جدیدتری نسبت به خاندان قاجار و وضعیت موجود جامعه داشته است. با این وجود در تاریخ به وی توجه نشده و در تاریخ ایران گم شده است. این زن در آن مقطع زمانی دیدگاه روشنی نسبت به وضعیت موجود جامعه داشته و مسائلی که مطرح می‌کند جذاب و جدید است. با این وجود کسی به وی از نظر تاریخی توجه نکرده و در قعر تاریخ باقی مانده است. من تصویر این زن را با لباس قاجار و جواهرات کشیدم و موبایلی که در داست دارد تا از خود عکس بگیرد و تصویر واقعی خود را نشان بدهد. من هنگامی که تصویر سربازان هخامنشی را می‌دیدم با خود فکر می‌کردم که زنان در زمان هخامنشی در چه وضعیتی قرار داشتند. به همین دلیل با الهام از تصویر سربازان هخامنشی تصویری از زنان هخامنشی را نقاشی کردم. وضعیت زنان در تاریخ به شکلی است که حتی درباره زنانی که پادشاه بوده‌اند نیز مطالب زیادی وجود ندارد. من یکی از این پادشاهان به نام «ایران‌دخت» را نقاشی کردم. در تاریخ ایران توجهی به قهرمانان زن نشده و قهرمانان تاریخی همیشه مرد هستند، برای مثال آرش کمانگیر به‌عنوان یک قهرمان ملی یک مرد است. من با الهام از آرش کمانگیر یک تصویر زن از آرش کمانگیر هم کشیدم تا نشان دهم که زنان نیز می‌توانند قهرمان تاریخ باشند. شاید هم بوده‌اند اما به دلیل نظام پدرسالاری به آنها توجه نشده است. اغلب این نقاشی‌ها را نیز من در صفحه اینتساگرامم و در گذشته فیس‌بوک منتشر می‌کردم. اغلب زنان و دختران نیز در فضای مجازی از من می‌خواستند که اجازه بدهم آنها همچنین نقاشی‌هایی را ترسیم کنند و من چنین اجازه‌ای به آنها می‌دادم. با این وجود کسانی که در گذشته از روی نقاشی‌های من نقاشی‌های دیگری کشیده‌اند در شرایطی که حواشی و هجمه‌ها علیه من افزایش پیدا کرده بود با تحریک گروه‌های فشار ادعا می‌کنند که من از روی نقاشی‌های آنها کپی‌برداری کرده‌ام که این مسأله برای من تعجب زیادی به همراه داشته است.

‌انتقادی که منتقدان به شما وارد می‌کنند این است که شما از شهرت خود در سینما استفاده کرده و وارد حوزه‌های دیگر هنری مانند نقاشی شده‌اید. چه پاسخی در مقابل این انتقادات دارید؟

من هم معمار هستم و هم کارگردان سینما. با این وجود کسی از بین معماران کشور به من خرده نمی‌گیرد که شما چون کارگردان هستید نباید در زمینه معماری فعالیت کنید. مرحوم کیارستمی هم یک کارگردان سینما بود اما به حوزه‌های دیگر هنری ورود کرد و اتفاقا ورود موفقی نیز داشت. کسانی که به ورود من به حوزه نقاشی انتقاد می‌کنند با هنر من کار ندارند و بلکه قصد دارند من را ترور شخصیت کنند و نگران بازار محدود هنرهای تجسمی هستند. تصویری که گروه‌های فشار از من به جامعه ارائه می‌کنند با شخصیت من تفاوت‌های معناداری دارد. یک قلب مهربان نسبت به انسان‌ها دارم و به همه انسان‌ها احترام می‌گذارم. در کنار این من مادر، همسر، خواهر و دختر خانواده هستم. با این وجود من آرام و قرار ندارم و باید ذهنیات خودم را بروز و ظهور بدهم. به همین دلیل نیز بوده که در مقاطعی که امکان ساختن فیلم برایم مهیا نبوده رمان نوشته‌ام و یا نقاشی کشیده‌ام. واقعیت امروز سینمای ما این است که ساختن فیلم نسبت به گذشته دشوار شده است. به همین دلیل نیز تصمیم گرفتم ذهنیاتم را به‌صورت نقاشی بروز بدهم. کسانی که در نمایشگاه نقاشی من حضور پیدا کردند بیشتر برای این به نمایشگاه آمدند که تهمینه میلانی را دوست دارند. من خودم را رقیب کسی در نقاشی نمی‌دانم و بیشتر برای آرامش خودم نقاشی می‌کنم. نکته مهم این است که کسانی که به نقاشی‌های من انتقاد می‌کنند هیچ کدام به‌صورت کارشناسی نقد نمی‌کنند و بیشتر به‌دنبال تخریب و هیاهو پیرامون شخصیت من هستند. باید بین نقد و ناسزا و ایجاد حاشیه تفکیک قائل شد.

‌یکی از نقاشی‌های شما شباهت زیادی به یکی از نقاشی‌های جنی میلیهوف نقاش روسی داشت به شکلی که وی نیز به این اتفاق واکنش نشان داد.در این زمینه توضیح می‌دهید که چه اتفاقی رخ داد؟

در شرایط کنونی ما با هم دوست هستیم و پس از این ماجرا آشنایی ما ادامه داشته است. واقعیت ماجرا این است که در گذشته و زمانی که فیسبوک محوریت داشت یک استیکر در فیسبوک وجود داشت که منبع الهام من و خانم میلیهوف برای کشیدن نقاشی‌ها شده است. برای ایشان نامه نوشتم و توضیح دادم که نقاشی‌های ما به هم شبیه است و کپی‌برداری نیست. ایشان در پاسخ به من گفت من چون انسان صلح‌طلبی هستم این شباهت برای من دارای اهمیت نیست. در نتیجه خانم میلیهوف در شرایط کنونی شاکی نیست و بلکه از این ماجرا خوشحال هستند. من با مشاهده این استیکر تصمیم گرفتم چنین نقاشی را ترسیم کنم و هیچ اطلاعی از اینکه فرد دیگری نیز شبیه چنین نقاشی کشیده است نداشتم. برخی خود را به زمین و زمان می‌زدند تا ثابت کنند که این نقاشی کپی‌برداری است. در صورتی که اصلا چنین مسأله‌ای وجود نداشته است. برخی افراد تمام تلاش خود را انجام دادند تا خانم میلیهوف از من شکایت کند. در صورتی که این اتفاق رخ نداد و ایشان عنوان کرده بودند که من انسان صلح‌طلبی هستم و انگیزه‌ای برای شکایت ندارم.
‌نام «آن دیگری» که برای نمایشگاه خود انتخاب کرده‌اید با توجه به ناخودآگاه محوربودن نقاشی‌های شما برگرفته از نظریه «دگر» در مرحله آینه‌گی ژاک لاکان فیلسوف روانشناسی فرانسوی است؟
می‌تواند نزدیک باشد. ما غریبه‌ترین انسان نسبت به خودمان هستیم. این دیگران هستند که خود واقعی ما را می‌بینند و ما خودمان خود واقعی خود را درک نمی‌کنیم. در درون همه ما یک آن دیگری وجود دارد که ما در برخی مواقع آن را احساس می‌کنیم. به همین دلیل من گمان می‌کنم نام خوبی برای نمایشگاه نقاشی‌ام انتخاب کرده‌ام. احساس می‌کردم به‌خاطر نقاشی‌هایم شایسته تقدیر و تحسین خواهم بود و اصلا انتظار این همه حاشیه و هیاهو را نداشتم. انسانی با پتانسیل اجتماعی و هنری مانند من قابلیت واکنش‌های مختلفی در درون خود دارد. با این وجود هیچ‌گاه از دایره هنر خارج نشدم و همواره تلاش کرده‌ام در آثار هنری دیدگاه‌های خود را بروز بدهم و پاسخ منتقدانم را بدهم. احساس خوشایندی داشتم هنگامی که مشاهده می‌کردم ذهنیاتم به صورت نقاشی درآمده و دیگران می‌توانند با دیدن آنها در این احساس با من شریک باشند. با این وجود با تخریب و تهدید مواجه شدم که برایم غیرمنتظره بود. برخی با جایگاه من در بین مردم جامعه مشکل دارند و این جایگاه را برنمی‌تابند. جامعه سالم جامعه‌ای است که انسان‌ها به صورت خود واقعی آنها دیده شوند و توانایی انسان‌ها بدون هیچ دلیل زیر سوال نرود. شاید به همین دلیل نیز بوده که مردم اعتماد می‌کنند و فیلم‌ها، نقاشی‌ها و کتاب‌های من را دنبال می‌کنند.

آیا نمایشگاه نقاشی شما در نهایت تعطیل شد؟

خیر؛ چنین اتفاقی رخ نداد و کسانی که این مطلب را در رسانه‌های مختلف منتشر کردند با غرض‌ورزی دست به چنین کاری زدند. نمایشگاه من در همان زمانی که اعلام شده بود آغاز شد و در موعد مقرر نیز پایان پذیرفت. در نمایشگاه قبلی به سه تابلو اجازه انتشار داده نشد. این در حالی است که در نمایشگاه جدیدم به این سه تابلو مجوز دادند اما به دو تابلو دیگر اجازه انتشار ندادند. آقای پرورش که با هزینه جیب ملت در نیویورک زندگی می‌کند و از ماجرا اطلاع نداشت با فرستادن افرادی وابسته به خود به گالری تلاش کرد از نقاشی‌ها عکس بگیرد که گویا در این کار نیز موفق بوده است. پس از این وی مدعی شد که تهمینه میلانی کار غیرقانونی انجام داده و تابلویی که اجازه انتشار نداشته را منتشر کرده است.در این موج رسانه‌ای که ایجاد شد آقای مظفری مدیر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد نیز تحت‌تأثیر قرار گرفت و عنوان کرد که ما در این زمینه تذکر داده‌ایم. به همین دلیل نیز من از ایشان به وزیر ارشاد شکایت کردم. فشار رسانه‌ای باعث نشد که نمایشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد و ما با یک اختتامیه مناسب نمایشگاه را پایان دادیم. وضعیت به شکلی بود که از شهرهای دیگر نیز برای تماشای این نمایشگاه آمده بودند و استقبال خوبی از این نمایشگاه صورت گرفت. در طول چهل‌سال فعالیت هنری با فراز و نشیب‌های زیادی مواجه بودم و به همین دلیل زیاد با این فضاسازی‌ها غریبه نیستم. به همین دلیل نیز این فضاسازی‌ها روی کارم تأثیر منفی نمی‌گذارد. با این وجود برای برخی این رویکرد آزاردهنده است و این عده برنمی‌تابند که فردی مانند من بدون توجه به هجمه‌ها و فضاسازی‌ها به فعالیت‌های هنری و اجتماعی خود ادامه بدهد. نکته دیگر اینکه در کنار گروه‌های فشار و کسانی که تعمدا دست به چنین اقداماتی می‌زنند گویا تنگ‌نظری عده‌ای دیگر نیز رشد کرده و پیش خود فکر می‌کنند چون من خیلی موفق هستم باید مانع فعالیت‌هایم شد. این در حالی است که من خود را موفق نمی‌دانم و بلکه ذهنیات و درونیات خود را به‌صورت هنری بروز و ظهور می‌دهم و به دنبال مسائل دیگر نیستم.

منبع: آرمان

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها