تاریخ انتشار:1397/11/17 - 11:26 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 105766

سینماسینما، سعید هاشم زاده:

 

سوژه جذابی است داستان عاشق و معشوقی که بنا بر اجبار در دل هیولای جباریت قومی و نژاد پرستی اقلیتی و یک ایدئولوژی افراطی می افتند، و عشق در این میانه ویران می شود، و به دنبال آن ویرانی انسانیت و اخلاق به بار می آید. اما این سوژه جذاب در فیلم آبیار پیش از اینکه به ساختن عشق بپردازد به ساختن ویرانی می پردازد. پیش از نشان دادن عشق، آن را از میان می برد و پیش از سمپاتی، آنتی سمپات می کند ما را با کاراکتر منفی اش. در واقع نمایش ایده جذاب آبیار در «شبی که ماه کامل شد» بیش از هر فیلم دیگری در جشنواره نیاز به مقدمه و پرداخت به ارتباط بین یک زوج جوان را دارد، زوجی با تفاوت فرهنگی و ملیتی. هر قدر فیلم های در جشنواره فیلمنامه خود را در مرحله معرفی یا مقدمه چینی متوقف می کنند، ایده آبیار مقدمه را کم می کند، البته نه در ساختن فضای جغرافیایی که اتفاقا جغرافیا را بیش از حد می تراشد و نشان می دهد، بلکه عشق و زیست زوج محوری را نمی سازد، و این فقط بخش داستانی ماجراست. ایده ای که هیولا را نباید از همان آغاز نشان بدهد اما کارگردان از همان آغاز به ما می گوید هیولا کیست، زیرا پله پله هیولا شدن را نمی تواند نشان دهد؛ بلکه ما را از هیولای داستان دور می کند و ناگهان او را پدیدار می کند. که این است هیولا. اما لحن اجرا، شیوه فیلمبرداری و بخصوص تمرکزهای تصویری آبیار به علاوه موسیقی این مسئله را پیش از اینها برای ما برملا ساخته است.
«شبی که ماه کامل شد»، ایده را، هدف و غایت آن را در تصویر نیز لو می دهد، تصویری پر از اغتشاش و حرکت و تقریبا با اندام آبستره. کمتر کسی در اوایل فیلم می تواند این مسئله را درک نکند که فاجعه نزدیک است و طبق اطلاعات و نشانه گذاری ها فاجعه لو نرود. مماس با این، تصاویر هم این بار را به دوش می کشند. تصاویری که گفتیم آبستره می شود، رنگ و نور و نقش و طرح ها در تصویر کشیده می شود، د فرم می گردد و فضایی دور از دوربین داستانگو را القا می کند. ایستایی ندارد و مداوم حرکت می کند. سوژه اش را شفاف قاب نمی بندد، در صورتی که شخصیت پردازی سوژه ها را مد نظر خود قرار داده است. در واقع تصویر آبستره و بهم ریخته با فیلمنامه داستانگو مماس نمی شود و هارمونی نمی یابد و شیوه اجرا، یا روایت تصویری، داستان را از بین می برد و آن را هدر می دهد. در واقع گویی تصویر با داستان همخوانی ندارد و قهرمانان یا افراد اصلی فیلم عقبه ای درست ندارند. لطمه آخر را اما کات هایی می زند که داستان را به زمان های گوناگون برش می زند، هر زمانی که دلش بخواهد، بدون ضرورت و حادثه ها را کامل نمی کند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها