تاریخ انتشار:1404/04/02 - 14:31 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 209150

سینماسینما، فرنوش رضائی دُرجی؛

وقتی در سال ۲۱۶ سازندگان فیلم «حسابدار» اولین فیلم این مجموعه را جلوی دوربین بردند، شاید فکر نمی کردند که شخصیت کریستوفر وولف با بازی خوب (بن افلِک) به شخصیتی چنین جذاب تبدیل شود که بعد از گذشت حدود ۸ سال نسخه دومی از این فیلم را روانه سینماها کنند.

قسمت اول فیلم «حسابدار» مارا با قهرمانی جدید آشنا می سازد، قهرمانی که توانسته نواقص خود را به نقاط قدرت خویش تبدیل سازد. او دچار نوعی مشکل ذهنی شبیه اوتیسم است که اورا از توانایی بالایی در ریاضیات برخوردار ساخته و او از توانایی خود در رو کردن پرونده های پولشویی بهره می برد.

فیلم اول را نیز می توان یک اکشن موفق محسوب کرد که توان همراه کردن مخاطب با خود و ایجاد همدلی میان شخصیت اصلی و مخاطب را دارا می باشد.

سازندگان در فیلم اول در روند عمودی داستان مارا با گذشته شخصیت اصلی آشنا می کنند و در می یابیم پدرش فردی نظامی بوده و به همین دلیل کریستوفر از دوران نوجوانی به همراه برادرش تحت آموزش تعلیمات رزمی قرار گرفته است‌.

در فیلم نخست با یک پایان چرخشی رو به رو هستیم که در آن درمی یابیم شخصیتی که تاکنون رقیب و دشمن کریس می پنداشتیم در حقیقت برادر وی براکس است و خود این مسئله پتانسیل ساخته شدن قسمت های بعدی را ایجاد می کند.

حال قسمت دوم فیلم حسابدار که با نام حسابدار ۲ در سال ۲۰۲۵ اکران شده است، بار دیگر سعی دارد مخاطب را در حوادثی که کریس پشت سر می گذارد شریک کند.

فیلم حاضر را نیز می توان یک اکشن موفق و تماشاگر پسند محسوب کرد که مانند نسخه نخست توان همراه کردن مخاطب امروز سینما را دارد، و این مسئله از همان درگیری‌ سکانس اول فیلم که بدون اغراق های بیش از حد ساخته شده است در می یابیم، اما بیل دوبوک نویسنده فیلمنامه نسخه دوم سعی بر آن داشته که کریستوفر در قسمت دوم یک منحنی رشد شخصیت را طی کند، زیرا کریستوفر در ابتدای فیلم فردی است که به دلیل ذهن بیش از حد منطقی اش که تنها در دنیای ریاضیات و اعداد و ارقام سیر می کند، فاقد توانایی ارتباط با جنس مخالف است، و حتی با برادرش براکس هم رابطه صمیمانه ای ندارد‌، اما با پیشرفت درام او نیز هرچه بیشتر می آموزد تا با دیگران ارتباط بهتری برقرار کند؛ در کلوب با دختری می رقصد و از او شماره می گیرد و برای اولین بار از برادرش به خاطر کمک هایی که در طول این چند سال به او کرده است تشکر می کند.

روند این تحول نیز به خوبی از کار در آمده است، به عنوان مثال در صحنه رقص کریستوفر در کلوب، تلاش او برای رقصیدن و هماهنگ شدن با دیگر رقصنده هارا می توان به مثابه تلاش او برای ایجاد ارتباط و کم کردن فاصله‌میان خود و دیگر افراد جامعه محسوب کرد که به زعم من با بازی خوب بن افلِک صحنه موفقی نیز از کار در آمده است. نمی توان از کارگردانی نسبتا قابل قبول این صحنه نیز عبور کرد چرا که کوین اوکانر در مقام کارگردان هوشمندانه با بهره برداری ازنمای لانگ و مدیوم بر تلاش کریس در هماهنگ شدن با دیگر رقصنده ها تاکید کرده و موفق می شود حس مورد نیاز این صحنه را به مخاطب خود منتقل کند.

کارگردان و فیلمنامه نویس در پایان این صحنه که به درگیری کریس و براکس با چند مرد در کلوب ختم می شود، آگاهانه از نمایش صحنه های زدو خورد پرهیز کرده و درست هنگام آغاز درگیری و زمانی که براکس برای یاری کریس به سمت او می دود، تصویر روی براکس فیکس فریم می شود و سپس کات می شود صحنه خارجی از بیرون کلوب و شاهد خرد شدن شیشه های کلوب و پرت شدن سه مرد مزاحم به بیرون کلوب هستیم، این پرهیز از نمایش مستقیم درگیری بسیار درست و به جا صورت گرفته است چرا که اگر این صحنه با نمایش یک درگیری خشونت بار پایان می یافت، از تاثیر صحنه رقص بر تماشاگر به شدت کاسته می شد.

شخصیت براکس با بازی قابل قبول (جان برنتال) نیز به خوبی پرداخت شده و درست نقطه مقابل شخصیت کریس است، زیرا هرچقدر کریس شخصیتی کم حرف و در خود فرو رفته است، براکس دارای شخصیتی اجتماعی و پر حرف است که با توجه به شغلی که دارد(آدمکش کرایه ای) حتی این خصوصیات در تضاد با شغل وی قرار می گیرد، اما همین خصوصیات باعث می شود که شخصیت براکس در مقایسه با شخصیت های مشابه در دیگر آثار سینمایی یا مجموعه های تلویزیونی دارای تفاوت و رنگ آمیزی بهتری باشد و همین نکته باعث می شود این شخصیت بیشتر در یاد مخاطب بماند.

نکته دیگر آنکه وجود تضاد شخصیتی میان کریس و براکس به بهتر طی شدن منحنی تحول شخصیت نیز کمک می کند، البته باید اذعان کرد که در طول فیلم این تنها شخصیت کریس نیست که تحول می یابد بلکه شخصیت براکس نیز تاحدودی دچار تحول شده و از شخصیتی خود محور به شخصی تبدیل می شود که حاضر به فدا کاری و گذشت است؛ البته تحول براکس را با توجه به الگوی روایی اثر که قهرمان دونفری است می توان تحولی درست و در خدمت پیرنگ اثر دانست.

صحنه دیگری که از منظر فیلمنامه و کارگردانی توجه من را به خودش جلب کرد، صحنه ای بودکه براکس را در حین انجام ماموریتی می بینیم، او در این صحنه خونسرد در برابر زنی نشسته و سرگرم خوردن بستنی و صحبت با زن است. از حالات زن به خوبی معلوم است که به شدت از براکس می ترسد، اما ما تا بدینجا هیچ دلیلی برای ترس زن نمی یابیم‌‌؛ تلفن براکس زنگ می خورد و او با کریس صحبت می کندو پس از آنکه تلفن را قطع می کند زن با چهره ای ترسان از او می خواهد که به وی آسیب نرساند، براکس با شنیدن این حرف به گونه ای عکس العمل نشان می دهد که گویی از دست زن دلخور شده است اما هنگامی که وی قصد ترک مکان را دارد، دوربین به آرامی پاهای اورا دنبال می کند و ما همراه با حرکت دوربین اجساد افرادی را که توسط او کشته شده و در گوشه و کنار خانه افتاده اند مشاهده می کنیم. حال متوجه دلیل شدت ترس زن از وی می شویم.

موفقیت چنین صحنه ای تنها به دلیل مهارت نویسنده و کارگردان در بهره بردن از تکنیک افشای تدریجی است، زیرا با محدود کردن دامنه اطلاعات مخاطب و شیوه اطلاعات دهی قطره چکانی به وی باعث می شوند مخاطب زودتر از موعد مورد نظر اطلاعات را دریافت نکند و بدین وسیله شکلی از تعلیق نیز ایجاد می گردد، تعلیقی که این بار شباهتی به تعریف هیچکاک از تعلیق که مبتنی بر وسعت دامنه آگاهی مخاطب و محدود ساختن دامنه اطلاعات شخصیت یا شخصیت ها است ایجاد نشده بلکه مبتنی بر برانگیختن حس کنجکاوی مخاطب و کاوش وی برای یافتن دلیل اظطراب و دلهره موجود در شخصیت زن است.

صحنه های اکشن فیلم نیز خوب از کار در آمده و سعی نویسنده و کارگردان بر آن بوده که مانند فیلم نخست از اغراق بیش از حد و رفتن به سمت آثاری چون سریع و خشن که بیشتر برای مخاطبان نوجوان جذاب هستند بپرهیزد و اکشنی سرگرم کننده و قابل قبول برای مخاطبین بزرگسال بسازند.

شخصیت مامور مدینا و پایبندی وی به قانون نیز به خوبی در تقابل با قانون گریزی دو شخصیت کریس و براکس قرار می گیرد و در راستای کامل شدن منحنی شخصیت این دو شخصیت به درستی کارکرد خود را می یابد.

می توان قسمت دوم فیلم حسابدار را یک اثر حادثه ای موفق محسوب کرد که سازندگانش مانند بسیاری از آثار اکشن و پر حادثه این روزها تنها به صحنه های پر زدو خورد و خون و خون ریزی و تعقیب و گریز های فراوان دل خوش نکرده اند و سعی کرده اند در کنار ایجاد صحنه های اکشن موفق شخصیت هایی بسازند که توان همراه کردن مخاطب را با خود دارا باشند.

به زعم من فیلم حسابدار توان این را دارد که تبدیل به یک مجموعه فیلم موفق شود.

لینک کوتاه

 

آخرین ها