پوریا ذوالفقاری در سایت هفت نیوز نوشت :آیا انتخاب مهران مدیری برای برنامه هفت درست است؟ از نگاه تلویزیون هر پدیده ای که بتواند به پربیننده شدن یک برنامه کمک کند، خوب است و باید از آن مدد گرفت. از نگاه منتقدان و سینمادوستان جدی، این انتخاب پرسشی طبیعی در پی میآورد که مگر مدیری چقدر در جریان روند تولیدات و رخدادهای سینمای ایران است که بتواند به مدت ده شب و هر شب با عوامل سه فیلم صحبت کند؟ تازه میدانیم که مدیری دوست ندارد در حاشیه قرار بگیرد و اصلا انتخاب شده که دیده شود. یعنی باید چند خبرنگار خبره سینما بروند در اتاق فرمان و در گوش مهران مدیری بگویند الان چه بپرسد؟ طبیعیست که پرسشها جدی خواهد بود و اصلا برنامه هفت بناست جدی باشد. پس آن وقت افزوده مدیری به آن جملات چه میشود؟ مثلا در برنامه دورهمی متنها نوشته میشوند و این مدیریست که با شکل اجرایش به آنها جذابیت بیشتری میدهد. الان قرار است این شکل اجرا حذف یا محدود شود؟ یعنی از مهران مدیری چیزی باقی نماند و مهر و نشان او بر برنامه زده نشود؟ در آن صورت باز باید پرسید پس دلیل انتخابش چیست؟ اصلا مگر مدیری یکشبه مدیری شده که چنین چوب حراج ظالمانهای به او میزنند؟
راستش انتخاب مهران مدیری با توجه به وضعیت فاجعهبار سری سوم هفت اصلا عجیب نیست. مجری و منتقد آن برنامه (که شنیده میشود در شبهای جشنواره از شبکه افق به تحلیل فیلمها خواهند نشست) عملا با جایگاه مجری و منتقد کاری کردند که اگر به جای منتقد هم امیرمهدی ژوله در استودیو بنشیند، باید آن را فال نیک گرفت و مطمئن بود که ویترین و پرستیژ برنامه بهتر خواهد شد. انتخاب مدیری نتیجه محتوم و ناگزیر روندیست که هفت طی کرد. در سری اول فریدون جیرانی با ذهنی سرشار از رخدادهای ریز و درشت تاریخ سینمای ایران و تسلط بر نظام تولید و نیز با روحیه ژورنالیستی برنامه را پیش میبرد. جیرانی چندان نیازمند مشاور نبود و خودش توان جمع کردن بحث با مهمان را داشت. پس از او محمود گبرلو با سابقه مطبوعاتی به صندلی هفت تکیه زد. او واقعبینانه در ابتدای مسیر از مشاورههای منتقدان و سینمایینویسان بهره گرفت. کمکم به اجرای برنامه زنده مسلط شد و در نهایت با روابط خود توانست چند بحث سینمایی ماندگار (مناظره محمدحسین فرحبخش و همایون اسعدیان معروفترینش است) برگزار کنند و مهمانانی مثل مسعود کیمیایی و رخشان بنیاعتماد را به برنامه بیاورد. تاوان همین ها را هم داد و جای خود را به بهروز افخمی سپرد. افخمی یک سینماگر خالص بود. نه تنها هیچ رد و نشانی از روحیه و کار و سابقه مطبوعاتی در او نبود، بلکه حتی به عنوان سینماگر هم از جمع کسانی که کنجکاو و پیگیر خبرهای سینمای ایران بودند، به حساب نمیآمد. مثلا وقتی پوریا آذربایجانی برای نقد فیلم اروند مقابلش نشست یکی از نخستین پرسشهای افخمی این بود که: «این اولین فیلم شماست؟» در حالی که همین پوریا آذربایجانی در جشنواره سی و یکم بابت راه نیافتن فیلمش به جشنواره نامه اعتراضی نوشته بود و تجریش ناتمام (یا عاشقانه تجریش) او یک سال قبل از حضورش در هفت اکران شده بود. نمونههایی از این دست که کم هم نبودند نشان میداد افخمی شبیه کسی که به نیت آموختن شنا به بخش عمیق استخر پرتاب شده، ناگهان سر از برنامه هفت درآورده است و صرفا دارد دست و پا میزند. خب با آن روند طبیعیست که حضور مهران مدیری در هفت حاشیه برنیانگیزد. او دست کم آدابدان و خوشبیان است و ورابط خوبی با بسیاری از سینماگران دارد. این که همین چند فاکتور را باید غنیمت بدانیم و دیگر سراغ گیر دادن به میزان آگاهی مجری هفت از واقعیتهای سینمای ایران نرویم، نشان دهنده بلاییست که در سری سوم بر سر هفت آمده است. پس اجالتا اعتراض جایز نیست!