
فرزانه متین- شاید خیلی از ماها با نام جودی گارلند آشنا نبودیم و این شخص را به نام دوروتی فیلم جادوگر شهر اوز می شناختیم اما روپرت گولد در سال ۲۰۱۹ با ساخت فیلم جودی ما رابا دوروتی واقعی به نام جودی گارلند آشنا کرد. گولد به سالهای آخر این بازیگر و خواننده ی افسانه ای با بازی بی نظیر رنه زلوگر پرداخته که در سال ۱۹۶۸ در زمستانی سرد و سخت وارد لندن میشود تا در آن جا کنسرت اجرا کند که یک سری اتفاقات رقم میخورد.
جودی نیز مانند مرلین مونرو به خوبی توانستهاند پشت پرده صنعت هالیوود را به ما نشان دهند و آنهم دروغ بوده است و هر دو سرنوشتی تقریبا یکسان داشته اند و فرقشان در این بوده که در مورد مرلین مونرو کتاب ها، مستندها و فیلم ها ساخته شد اما در درمورد جودی این اتفاق رخ نداده است.جودی گارلند در سال های آخر زندگی اش به فردی الکلی و پایبند مواد مخدر معرفی شده است که تمامی این موارد ناشی از رفتار نامناسب هالیوود با وی در دوران کودکی اش است که جودی بارها آن را در رویاهای خود می بیند.
رنه زلوگر در نقش جودی توانسته به روانی خلق پریشان، افسرده خویی و حتی میمیک صورت وی در هنگام شادی و بغض های پنهانی اش را نشان دهد.از آنجا که زندگی شخص اول داستان یعنی جودی شاد نبوده ما هم با فیلمی دو ساعته روبه رو هستیم که به شدت تلخ است و این حجم از داستان دردناک، مخاطب را خسته می کند البته زلوگر توانسته با بازی روان و خوبش مخاطب را بر روی صندلی میخکوب کند اما فیلم، درامی بسیار تلخ است که کارگردان از مخاطبش ترحم می خواهد و تماشاگر تا حدودی با او همذات پنداری می کند اما گاهی اوقات از کارهای غیر عقلانی جودی عصبی می شود ، جودی دوست دارد زندگی اش در تلاطم باشد و دائم اشتباهاتش مانند ازدواج پنجم را تکرار می کند. او، جنگجوی شکست خورده ایست که خودش هم نمی تواند برای خود کاری کند و فقط وضع زندگی اش را بدتر از قبل می کند.جودی از این جهت اجرا در لندن را پذیرفت تا بتواند با درآمدی که کسب می کند حضانت فرزندانش را بگیرد اما ما در فیلم با حس مادرانهای از وی غیر از ابتدای فیلم مواجه نمیشویم.کارگردان به خوبی توانسته بحران روحی و مالی وی را به تصویر بکشاند اما به وی ادای احترام نموده و مرگش را به تصویر نکشانده است.جودی که در سال ۱۹۴۷ چندین بار خودکشی کرده و در آسایشگاه خصوصی بستری بود در سال ۱۹۶۹ جسدش را در حمام خانه پیدا می کنند که علت مرگش مصرف بیش از اندازه داروهای خواب آور بوده است .این عمل کارگردان قابل تقدیر است چرا که نخواسته وجهه ی جودی یا همان دوروتی دوران کودکی مان را این گونه به ما نشان دهد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- «ایرانم» علیرضا قربانی به تبریز رسید
- در رثای مردی که از فرهنگ ایران نوشید/ بیضایی؛ دلباخته شاهنامه
- بیضایی در بزنگاه ادبیات کهن و مدرن
- توجه ویژه لوموند به درگذشت بهرام بیضایی
- ایران را می شناخت/یادداشت احمد مسجد جامعی درباره بهرام بیضایی
- به یاد استاد بیضایی؛ صدایی که نه فریاد بود، نه خطابه
- برای بهرام بیضایی/ اسطوره همیشه زنده
- زبان بهمثابه مقاومت؛ در یادِ بهرام بیضایی
- در اندوه فقدان چهره شاخص موج نو سینمای ایران؛ بازتاب جهانی درگذشت بهرام بیضایی
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ پروانه ساخت سینمایی برای ۷ فیلمنامه صادر شد
- در پاسداشت استاد بیبدیل هنرهای نمایشی ایران/ بیضایی، تاریخ و علامت تعجب
- در سوک سیاوش که از شاهنامه رفت
- یادبود بهرام بیضایی؛ ایرانی بودن بار بزرگی است بر دوش ما
- بریژیت باردو درگذشت
- برای رفتن غریبانه شیرین یزدانبخش؛ وصیتی به مثابه گلایه
- «کفایت مذاکرات» و خندههایی که از دل موقعیت میآیند
- «پرهیجان: نبرد برای اوبر»؛ چطور میتوانیم آرزوی شکستِ نجاتبخشمان را داشته باشیم؟
- درباره بازیگران زن مولف سینمای ایران/ ترانه علیدوستی؛ آخرین بازیگر زن مولف
- درباره اهمیت خواندن فیلمنامه اشغال بیضایی پس از جنگ ۱۲ روزه /بیگانه آزادی نمی آورد
- بهرام بیضایی درگذشت
- «موبهمو»؛ خط به خط، نفس به نفس، چهره به چهره
- در بیست و چهارمین دوره جشنواره؛ ۱۴ اثر از سینماگران ایرانی در داکا نمایش داده میشود
- از ۱۰ دیماه؛ «مرد خاموش» به سینماها میآید
- «بامداد خمار»؛ در منزلت فرودستی
- در ستایش سینمای بیچیز؛ همه چیز داشتن در عین بی چیزی
- آیین پایانی یازدهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی / گزارش تصویری
- شیرین یزدانبخش درگذشت
- افسانهای در حبس؛ سرنوشت «چریکه تارا»
- اقتباس بهمثابه ابزار فهم جامعه/ از روایت تراژیک تا روایت عاشقانه
- «دیدار بلوط»؛ بازگشتی به شکوه یک خاطره





