
فرزانه متین- همایون غنی زاده، کارگردان شناخته شده و صاحب نام تئاتر ایران، این روزها اولین فیلمش با عنوان « مسخره باز » را بر روی اکران دارد فیلمی در ژانر فانتزی که جایش در سینمای ایران خالی است اما غنی زاده گویا نتواسته ژانرهای فانتزی، انتزاعی، جنایی و…به خوبی از هم تشخیص دهد فیلمش چون آش شله قلمکاری شده که همه ژانرها را داخلش ریخته و هم زده از این رو با فیلمی بی سر وته روبه رو هستیم .فیلمی پست مدرن اما فاقد ویژگی هایش ، نه در خدمت متن و نه خلق معنی. به گفته منتقدان مسخره باز یک اثری است برای هیچ البته با جار و جنجال های زیاد.
مسخره باز داستان یک آرایشگاه است که صاحبش کاظم خان با بازی ستودنی علی نصیریان است.وی دو شاگرد به نام دانش با بازی صابرابر و شاپور با بازی بابک حمیدیان دارد که دانش شیفته ی بازیگری است. در خیالش خود را بهترین بازیگر دنیا می بیند که با بازیگر معروف سینما، هما با بازی غیر تکراری هدیه تهرانی همبازی استو دائم خودرا در کمدی تاریک در آرایشگاه پنهان می کندو مشغول خیالبافی است اما شاپور دغدغه سیاسی دارد و از مملکت ناراضی است.زمان و مکان در فیلم نا مشخص است البته محدوده ی زمانی آن به دوران پهلوی باز می گردد و از لحاظ مکانی این فیلم تک لوکیشنی (آرایشگاه با زمین شطرنجی سیاه و سفید) در حوالی دریاست که هر روز یک مرغ دریایی به سقف پنکه ی آرایشگاه گیر می کند و می میمرد.غنی زاده از موتیف تکرار استفاده کرده از این رو برای مخاطب ۱۵ دقیقه اول فیلم جذاب است اما هنرش در همین جا تمام می شود بعد از آن تکرار صحنه ها ، حوصله بر می شود و به روح تماشاگر خراش می اندازد.
غنی زاده درواقع فیلمی را بر روی اکران دارد که داستانی برای روایت ندارد تنها جلوه های بصری، موسیقی و نوع فیلمبرداریش آن را از تئاتر شبیه فیلم کرده است و به زور در مدیوم سینما گنجانده شده است.حالا که دست غنی زاده در دو سوم فیلم رو شده برای آن که مخاطب را روی صندلی به زور هم که شده بنشاند ، تم جنایت و یک مثلث عشقی بین کاظم خان، بازپرس با بازی رضا کیانیان و زن کیانیان که در گذشته کاظم خان او را می خواسته، وارد فیلمش می کند .
غنی زاده با این حال موفق نمی شود دل تماشاگر را به دست بیاورد.گره زدن تئاتر و سینما سخت اما شدنی است البته کار هر کسی نیست.
مسخره باز فیلم صفر و صدی است یا مخاطب آن را مزخرف ترین فیلمی می داند که دیده و و تا مدتی نمی خواهد پایش را به سالن سینما بگذارد و یا عده ای را شیفته و شیدای خود می کند.
بازی ها همگی در مسخره باز درخشان است و شاید هم مهمترین عامل جذابیت که غنی زاده نام بازیگرانش را فدای فیلمش می کند و می خواهد با اسم آن ها، تماشاگر را وادار به دیدن فیلمش کند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- نقدی بر مستند گفتوگومحور از پگاه آهنگرانی؛ پرترهای در فضای بسته
- نمایشنامههای بهرام بیضایی؛ کلید درک جامعهشناسی خودکامگی در ایران
- مژده شمسایی: پیکر بهرام بیضایی در آمریکا به خاک سپرده میشود
- «ایرانم» علیرضا قربانی به تبریز رسید
- در رثای مردی که از فرهنگ ایران نوشید/ بیضایی؛ دلباخته شاهنامه
- بیضایی در بزنگاه ادبیات کهن و مدرن
- توجه ویژه لوموند به درگذشت بهرام بیضایی
- ایران را می شناخت/یادداشت احمد مسجد جامعی درباره بهرام بیضایی
- به یاد استاد بیضایی؛ صدایی که نه فریاد بود، نه خطابه
- برای بهرام بیضایی/ اسطوره همیشه زنده
- زبان بهمثابه مقاومت؛ در یادِ بهرام بیضایی
- در اندوه فقدان چهره شاخص موج نو سینمای ایران؛ بازتاب جهانی درگذشت بهرام بیضایی
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ پروانه ساخت سینمایی برای ۷ فیلمنامه صادر شد
- در پاسداشت استاد بیبدیل هنرهای نمایشی ایران/ بیضایی، تاریخ و علامت تعجب
- در سوک سیاوش که از شاهنامه رفت
- یادبود بهرام بیضایی؛ ایرانی بودن بار بزرگی است بر دوش ما
- بریژیت باردو درگذشت
- برای رفتن غریبانه شیرین یزدانبخش؛ وصیتی به مثابه گلایه
- «کفایت مذاکرات» و خندههایی که از دل موقعیت میآیند
- «پرهیجان: نبرد برای اوبر»؛ چطور میتوانیم آرزوی شکستِ نجاتبخشمان را داشته باشیم؟
- درباره بازیگران زن مولف سینمای ایران/ ترانه علیدوستی؛ آخرین بازیگر زن مولف
- درباره اهمیت خواندن فیلمنامه اشغال بیضایی پس از جنگ ۱۲ روزه /بیگانه آزادی نمی آورد
- بهرام بیضایی درگذشت
- «موبهمو»؛ خط به خط، نفس به نفس، چهره به چهره
- در بیست و چهارمین دوره جشنواره؛ ۱۴ اثر از سینماگران ایرانی در داکا نمایش داده میشود
- از ۱۰ دیماه؛ «مرد خاموش» به سینماها میآید
- «بامداد خمار»؛ در منزلت فرودستی
- در ستایش سینمای بیچیز؛ همه چیز داشتن در عین بی چیزی
- آیین پایانی یازدهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی / گزارش تصویری
- شیرین یزدانبخش درگذشت





