تاریخ انتشار:1394/11/16 - 03:22 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 11408

کیوان کثیریان

۱٫ “ابد و یک روز” عالیست. قصه فوق العاده، بازی های چشمگیر و درخشان، کارگردانی هوشمندانه. بازی ها جملگی خوب است اما پیمان معادی و نوید محمدزاده بی نظیرند. پریناز ایزدیاز هم فراتر از انتظار است. فیلم گرچه همچون بسیاری فیلم های دیگر به نمایش نکبت و پلشتی در زندگی برخی خانواده های طبقه فرودست می پردازد اما پرداخت درست و نزدیک شدن به اندازه به شخصیت ها، آنها را قابل باور می کند. روستایی که با ساخت فیلم کوتاه به سینمای بلند راه یافته، یک پدیده است. نماینده ای از نسل تازه سینماگران ایرانی.        ۴ ستاره از ۵

۲٫ فیلم فرزاد موتمن، “آخرین بار کی سحر را دیدی” یک فیلم پلیسی قابل قبول در اندازه های سینمای ایران است. نکته انحرافی درست طراحی شده، گره افکنی تقریبا به موقع اتفاق می افتد و از نیمه فیلم ماجرایی تازه به فیلم اضافه می شود که همان ماجرای اصلی است. نشانه گذاری ها برای برداشت نهایی هم قابل فهم است و به کار می آید. فصل گره گشایی طبق معمول و مطابق الگوی پوارو، در کلام اتفاق می افتد و با نصیحت گل درشت پلیس به مجرم تمام می شود.
ریتم فیلم برای یک قیلم پلیسی کند است و به نظر می رسد اطلاعات می توانست بهتر توزیع شود و سرعت رخ دادن اتفاقات بیشتر شود.    ۲٫۵ ستاره از ۵

۳٫ “نفس” بعد از فیلم متوسط و مظلوم “شیار ۱۴۳” برای نرگس آبیار گامی به جلوست. از آن جهت مظلوم که فرصت طلبان با مقدس کردن آن فیلم، اجازه نقد شدن به آن ندادند و آن را از نقد و رخ نمودن اشکالاتش محروم کردند.
نفس اما در ساختار و شیوه روایت متفاوت از فیلم قبلی است. فیلم آم قدر به کودکی یک کودک نزدیک می شود که در سینمای ایران بی سابقه است. واقع نمایی موفق با جزییات زیاد و دقت بسیار، فضا سازی درست و استفاده به جا و موثر از انیمیشن از جمله امتیازات “نفس” به شمار می آید.
اما نکته مهم آن است که با این قصه و شکل روایت، فیلم منحنی مشخصی برای رسیدن به یک پایان بندی درست طی نمی کند. همه چیز در یک خط صاف در جریان است و نقل مقطعی از خاطرات یک کودک که با منطق تاریخی جلو می رود، مایان ناپذیر جلوه می کند. شاید فیلم “نفس” با منطق داستانی فعلی جز با این پایان بندی -به گمان من تحمیلی- هرگز پایان نمی یافت.       ۳ ستاره از ۵

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها