تاریخ انتشار:1394/10/16 - 18:32 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 9226

سیدجواد یحیویسینماسینما ـ علی نعیمی: اگر اجرا در برنامه‌های تلویزیونی و استمرار حضور یک مجری در تلویزیون را به مثابه یک رانت تلقی کنیم، شاید بتوان تنها کانال شهرت در اجرا را سازمان صداو سیما دانست. سازمانی عریض و طویل که راه‌های ورود به اجرا را برای همه استعداد‌ها بطور یکسان فراهم نمی‌کند و این اتفاق باعث می‌شود مجریانی که در تلویزیون مشغول فعالیتند بازار پررونقی خارج از سازمان برای خود دست و پا کنند. بازاری که انحصار هم بخشی از آن است و عضو جدا ناشدنی به حساب می‌آید.

مولفه‌های فن بیان، صدای خوش و خوش‌پوشی و تسلط در اجرا و قدرت و افزایش واژگان استفاده شده توسط هر مجری می‌تواند او را در بازار رقابتی از دیگر همکارانش جلو بیندازد. برخی از مجریان تلویزیون البته از مولفه‌های دیگر و ارتباط‌های خود استفاده می‌کنند و شرایط انحصاری خوبی را برای خود درست می‌کنند. رضا رشید‌پور، فرزاد حسنی و احسان علیخانی به واسطه ارتباط وسیع‌تر با هنرمندان رشته‌های مختلف حاشیه امنی از لحاظ بازار کسب‌وکار در اجرا دارند. برخی از مجریان را باید مجری‌های دولتی نامید که ارتباط‌شان با نهادهای دولتی آنها را به کار اجرا کشانده است. قطعا هیچ‌کدام از حوزه‌های اجرا هم با یکدیگر قابل جمع شدن نیست و هر مجری در حوزه فعالیت خودش می‌تواند با دیگر همنوعان خود رقابت کند.

اما پرسشی که به وجود می‌آید این است که بازار کسب‌وکار مجریان معروف خارج از محیط صدا‌وسیما چگونه است؟

مجریان صداوسیما همیشه مهم بوده‌اند؛ این را اخبار و حواشی که همواره پیرامون آنها منتشر می‌شود، تایید می‌کند. آنها بیشتر از هر کسی که فعالیت رسانه‌ای می‌کند، دیده می‌شوند و تبعات این دیده شدن، گرچه موجب سودآوری اقتصادی می‌شود، گاهی آزاردهنده است؛ یک روز خبر مرگشان منتشر می‌شود و مجبور می‌شوند با حضور فیزیکی‌شان آن را تکذیب کنند. فردا مطبوعات از ازدواجشان با فلان ستاره می‌نویسند و روز دیگر از انتشار فیلم‌های خصوصی‌شان در جشن‌های مختلط و در آخر اتهام جاسوسی و مهاجرت به خارج و فعالیت رسانه‌ای در ماهواره‌های فارسی زبان. البته این اخبار همیشه در حد شایعه باقی نمی‌مانند و بوده‌اند مجریانی که فیلم‌های خصوصی منتسب به خودشان را تایید کرده‌اند یا برخی از آنها که واقعا کشور را ترک کرده‌اند و آن سوی مرزها مجری شبکه‌های فارسی زبان شده‌اند.

ممنوع‌التصویری بعضی از مجریان تلویزیون به دلیل همسو نبودن نگاه صداوسیما با مردم موجب محبوبیت آنها شده و گاهی برای آنکه به بقای حرفه‌ای خود ادامه دهند به شغل‌های دیگر روی می‌آورند. برخی از آنها به بازیگری روی می‌آورند، برخی خواننده می‌شوند و برخی نیز در حوزه مطبوعات مشغول کار می‌شوند. انتشار روزنامه، مجله و برگزاری کنسرت‌های مختلف، راه‌اندازی شرکت‌های تبلیغاتی که به واسطه اعتبار مجری می‌تواند رونق بیشتری به کسب‌وکار بدهد؛ همگی نشانه‌هایی از راه‌های استفاده از محبوبیتی است که تلویزیون به آنها داده است.

می‌دانیم که هیچ‌یک از آنها به حقوق ۲، ۳میلیونی صداوسیما قناعت نمی‌کنند و در بیرون از این سازمان کلی فعالیت سودآور اقتصادی دارند. تلویزیون اعتبار و محبوبیتی به آنها می‌دهد تا بتوانند برای چند دقیقه اجرا در مراسم خصوصی و دولتی مختلف، چند میلیونی به جیب بزنند. حتی گاه چند اجرا در روز باعث می‌شود برای اینکه به همه آنها به موقع برسند، آمبولانس سوار شوند و با آژیر سد ترافیک را بشکنند.

فرهاد متقی مجری اخبار ورزشی و برنامه های تلویزیونی با اشاره به اهمیت جایگاه رسانه ملی در برنامه سازی جایگاه مجری را مهم دانست و در این باره گفت: رسانه ملی به دلیل وظیفه ملی خود در پوشش تمامی سلیقه ها باید نسبت به انتخاب نیروهای خود سلیقه به خرج دهد. اما با وجود آنکه مدیریت مدت دار در عرصه رسانه ملی موجب ثبات در برنامه ریزی طولانی مدت شده است اما امروز شاهد آن هستیم در انتخاب مجری برای برنامه های تلویزیونی کاملا سلیقه ای برخورد شده و با هر تغییر در مدیریت شبکه ها انتخاب افراد هم با توجه به سلیقه مدیری که مشغول فعالیت می شود با تغییرات متعددی روبرو می شود.

فرهاد متقیوی یکی از مولفه های انتخاب مجری برای آنتن زنده را پایبندی به اخلاق دانست و گفت: حتی اخلاق می تواند از بسیاری از مولفه ها مهم تر باشد. همانطور که در تیم ملی فوتبال می بینیم معیار انتخاب بازیکن بعضی وقت ها از منظر فنی نبوده و از منظر اخلاق و تعهد اخلاقی سنجیده و انتخاب می شوند.

متقی با اشاره به نبود جایگاه شایسته سالاری در گزینش افراد برای اجرا در برنامه های تلویزیونی گفت: متاسفانه شاهد آن هستیم که معیار گزینش افراد تجربه و میزان تسلط شخص نسبت به اجرا نیست و برای همین برنامه هایی که روی آنتن می رود مجری تناسبی با برنامه ساخته شده ندارد.

وی با اشاره به برنامه ریزی های انجام شده در این باره افزود: اخیرا شورای اجرایی تشکیل شده است تا برای انتخاب مجری تصمیم گیری صورت گرفته و مجریان را برای برنامه ها انتخاب کنند. هر چند این اقدام مثبتی ارزیابی می شود اما درون این شورا حتی یک فرد که از لحاظ تخصص بتواند در این مورد اظهار نظر کند وجود ندارد.

متقی با اشاره به وضعیت بودجه سازمان صدا و سیما می گوید: وضعیت بودجه سازمان چند سالی است برنامه سازان را با مشکل روبرو کرده است. بسیاری از مجریان مطرح تلویزیون به همین دلیل و به جهت نبود تعهد در پرداخت به موقع دستمزدها مجبور هستند شغل دومی داشته باشند تا امورات زندگی خود را بگذرانند. ضمن اینکه مدتی است تلویزیون اقدام به فروش آنتن می کنند و شرکت های صنعتی با برنامه های تبلیغی خود و عقد قرارداد با مجریان با آن‌ها همکاری می کنند.

متقی با انتقاد از رویه مجری ـ بازیگر که چند سالی است باب شده است گفت: من اصلا متوجه نمی شوم که چرا بازیگران ما باید در قالب مجری فعالیت کنند. آن‌ها با هر توان و موقعیتی باید این نکته را به یاد داشته باشند که مقوله اجرا یک بحث تخصصی است و داشتن تخصص یک شبه حاصل نمی شود.

مجریان صداوسیما از وقتی توانستند به اجراهای خارج از سازمان و جشن‌های خصوصی و دولتی راه یابند به عنوان مجریان شلوغ و پر سروصدا شناخته شدند. تا مدت‌ها کار اجرا در صداوسیما، شکل و شمایلی مشخص داشت؛ یک آقا یا خانم بسیار موقری می‌نشست جلوی دوربین و اعلام برنامه می‌کرد. نه حق داشت با کسی شوخی کند، نه کسی را دست بیندازد و نه به متنی که برایش نوشته‌اند، چیزی اضافه کند.

او باید خیلی لفظ قلم و مودبانه و بدون تحرک با مخاطبانش روبرو می‌شد، البته آنهایی که در خانه‌هایشان روبروی او نشسته بودند به واقع مخاطبان او نبودند. او تنها هدفگذاری‌ها و سیاست‌گذاری‌های کلی را به «سمع و نظر» تماشاگران می‌رساند و نقشی جز این نداشت.

حسین رفیعی، یکی از مجریان باسابقه تلویزیون درباره کسب‌وکار مجریان تلویزیون می‌گوید: «مبلغ دریافتی مجریان در ۱۵سال پیش برای اجراهایی از این دست، ۴۰، ۵۰ هزار تومان بوده اما چندی است که از اینجا و آنجا می‌شنویم مجریان صداوسیما در اینگونه برنامه‌ها که اغلب کمتر از یک ساعت وقت آنها را می‌گیرد، نزدیک به ۵میلیون تومان می‌گیرند. »

البته آنها معتقدند براساس توانایی و قابلیت‌هایشان حق دارند چنین پول‌هایی را به جیب بزنند اما بدیهی است، بروز این وضع باعث برخی بدگمانی‌ها نسبت به سازمان صداوسیما هم می‌شود. این در حالی است که مسئولان صداوسیما به عنوان نهادی که پرورش‌دهنده این مجریان بوده، هیچ نظارتی بر این فعالیت برون‌سازمانی کارمندانش ندارد؛ فعالیت‌هایی که یکی از مقصران بروز نابسامانی اقتصادی حاصل از آن، مسلما اهالی تلویزیون می‌توانند باشند.

جواد یحیوی که سابقه اجراهای او به اواخر دولت اصلاحات باز می‌گردد درباره نبود نگاه بلند مدت در تلویزیون برای حفظ نیروهای قدیمی و استفاده از ظرفیت رسانه ای و فکری مجریان با سابقه گفت: اگر در حالت طبیعی به تلویزیون به عنوان یک رسانه نگاه کنیم طبیعی است که هر رسانه ای وقتی روی یک نیروی خود وقت می گذارد و اجازه رشد آن را فراهم می کند دوست دارد به وقت مناسب از آن استفاده کند و اگر اینطور رفتار نکند اشتباه بزرگی انجام داده است. گاهی وقت ها یک سیستمی خیلی هم علاقمند نیست نیروی حرفه ای و شاخص و صاحب خلاقیت و نظر را در اختیار داشته باشد. برای اینکه می گوید من فکر می کنم و ایده ها را ارائه می دهم و فقط نیاز به اجرا کننده دارم. در واقع تلویزیون می خواهد مجری تنها اجرا کننده باشد و قدرت فکر کردن و ارائه نظر را از او بگیرند.

وی در ادامه گفت: وقتی یک نیرو بیست سال در رسانه ای کار می کند و به جایی می رسد که دیگر برای خودش صاحب نظر است و می تواند اظهار نظر کند درست در همین بزنگاه تلویزیون با نیروهای با سابقه خود دارای زاویه می شود. آن‌ها نمی ‌خواهند نوعی از نگاه اجتماعی و فرهنگی که با نگاه خودشان منطبق نیست را بپذیرند و برای این موضوع حتی حاضرند قید حضور نیروهای قدیمی را بزنند و با آ‌ن‌ها همکاری نکنند.

یحیوی در ادامه گفت: اگر ما قائل به این باشیم که تلویزیون به عنوان یک رسانه ملی باید تمام سلیقه ها را با خود همراه کند پس باید به تنوع تفکرات و ارائه بهتر آن هم به عنوان یک اصل اعتقاد داشته باشد. اما وقتی بنای مدیریت در صدا و سیما نادیده گرفتن سلیقه جمعی بخشی از جامعه است طبیعی است نمی‌تواند با نیروهایی که نوع دیگری فکر می‌کنند و برنامه می سازند کنار بیاید.

سیدجواد یحیوییحیوی با اشاره به اینکه هیچ‌گاه به تلویزیون به عنوان منبع درآمد فکر نکرده است گفت: نگاه من به مقوله برنامه سازی بیشتر بر اساس ذوق و احساس درونی و نگاهی است که از درون من می جوشد و هیچ‌گاه به عنوان بیزینس به این حرفه نگاه نکردم و نگاه کاسبی به مقوله اجرا نداشتم. به دلیل همین نبود وابستگی مالی به برنامه هایی که درون آن وجود داشتم

این مجری مشهور دهه هفتاد تلویزیون با اشاره به بحران های جدی مخاطب در رسانه ملی گفت: تلویزیون هر روز به شکل یک بحران احساس می کند که مخاطب ندارد. و نیاز به جذب مخاطب همواره یکی از دغدغه های تلویزیون بوده است. اما وقتی به سراغ مجریان محبوب و چهره خود می رود؛ اتفاقا زمانی به سمت آن‌ها می رود که برنامه های تلویزیون قرار نیست خیلی هم جنجالی و متفاوت باشد. مثلا در عید نوروز با اینکه آنتن را به مجریان محبوب و کاربلد می دهد اما خوب می داند که قرار نیست در این بازه زمانی به غیر از حرف های روتین و صحبت های سرگرم کننده صحبت جدی ای به میان بیاید. به همین دلیل در طول سال که وقت اجرای این نوع برنامه ها است به سراغ این جنس از مجریان نمی رود و همان رویه ای که پیش گرفته است را ادامه می دهد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها