تاریخ انتشار:1395/06/08 - 11:30 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 25482

۲۶۶۸۵۷_۳۵۷فرانک آرتا‌: هرقدر انسانی مستقل باشد و واجد ویژگی‌های منحصربه‌فرد، ولی نمی‌توان خصلت‌های موروثی و تربیتی خانوادگی را در او نادیده گرفت. احمد کیارستمی، عباس کیارستمی را به یاد می‌آورد؛ هرچند «کیارستمی بزرگ» چهل روزواندی است که دیگر میان ما نیست، ولی فرزندان او، تأثیرپذیری خود را از پدر کاملا هویدا می‌کنند. وقتی با احمد، فرزند ارشد کیارستمی، صحبتی می‌کنید، انگار با پدرش هم‌سخن شده‌اید. با دقت به سؤالاتتان گوش می‌سپارد و بعد به آرامی و با طمأنینه پاسخ می‌دهد، حتی وقتی درباره پدر صحبت می‌کند، با وجود تغییر صدایش، تأثر و تألم خود را چندان بروز نمی‌دهد. البته به‌راحتی هم نمی‌توان با او هر سؤالی را مطرح کرد. چون چم‌وخم‌های یک گفت‌وگو را خوب می‌شناسد. این نکته از رفتار و پاسخ‌هایش مشهود است. البته با دیدن تعدادی از کارهایش، بهتر می‌توان درباره او نظر داد که چه دنیایی دارد و اینکه به‌هرحال او هم یک «کیارستمی» است و خواه‌ناخواه همه «کیارستمی»ها شبیه یکدیگرند. از همان ابتدای روزهای درگذشت پدر، قصد گفت‌وگو با او را داشتیم، اما حفظ حریم او و خانواده‌اش را در روزهای سخت مرگِ خالق «طعم گیلاس» بر هر چیز دیگری ترجیح دادیم. بعد از برگزاری چهلمین روز درگذشت پدر، فرصت گفت‌وگو فراهم شد و او هم به سؤالات ما پاسخ داد.

‌بعد از درگذشت غم‌انگیز عباس کیارستمی، ‌فرصتی فراهم شد که با دو فرزند ایشان بیشتر آشنا شویم. علت آن هم بیشتر نوع واکنش‌هایی بود که هرکدام از شما درباره فوت استاد کیارستمی و بعد هم پیگیری پرونده ایشان ابراز کردید؛ به‌طورمثال بهمن روحیه‌ای پیگیر و مبارز دارد که گویی تا پایان نفس، هدف خود را دنبال می‌کند؛ نظیر ارسال نامه‌های سرگشاده و… اما شما انگار واقعا یک عباس کیارستمی دیگری هستید؛ باطمأنینه در ابراز نظر و درعین‌حال پایبند به اصولی از نوع «زندگی ادامه دارد». جدا از فاکتورهای طبیعی و تنوع آدم‌ها و… علت این تفاوت‌ها را در چه می‌بینید؟
من چیز زیادی غیر از همین فاکتورهای طبیعی و تنوع آدم‌ها که فرمودید نمی‌بینم. به‌هرحال آدم‌ها، حتی در یک خانواده، تجربه‌های متفاوتی در زندگی داشته‌اند و برخوردهای متفاوتی دارند. راستش دلیل زیادی هم برای مقایسه آدم‌ها نمی‌بینم، حتی دو برادر یا پدر و پسر. تنها چیزی که غیر از فاکتورهای طبیعی معمول به ذهنم می‌رسد این است که چون بهمن با روحیه پیگیرش مشغول رسیدگی به همان بخشی است که فرمودید، من این امکان را دارم که کمی بافاصله به موضوع نگاه کنم. اجازه بدهید از فرصت استفاده کنم و همین‌جا از بهمن برای پیگیری‌هایش تشکر کنم.
‌با توجه به اینکه پرونده آقای کیارستمی بعد از گذشت ۴۰روز به این نقطه رسید و اعلام شد که «در ۱۶ مورد از ۲۰ محور بررسی‌شده در پرونده کیارستمی، پزشک و کادر درمان، هر دو بیمارستان آراد و جم مشکلی نداشتند. در چهار مورد که دو مورد آن قصور پزشکی و دو مورد نیز قصور انتظامی بود، کیفرخواست صادر و برای صدور رأی به هیأت بدوی ارسال شد»، چه تحلیلی از این ماجرا دارید؟ آیا در جریان جزئیات بیشتری از محتوای پرونده هستید؟
همان‌طور که وکیل خانواده، آقای عادل مقدس، گفته‌اند، در اولین بررسی پرونده از سوی ایشان مشخص شده که اطلاع‌رسانی حتی در همان مورد هم صحیح نبوده است. در گزارش موجود که هنوز جای بررسی بسیار دارد، یک مورد قصور پزشکی و سه مورد قصور انتظامی ذکر شده است. آقای عادل مقدس هروقت صلاح بدانند، در مورد جزئیات بیشتر پرونده صحبت خواهند کرد.
‌درنهایت تا امروز صدور چنین نتایجی برای شما و خانواده‌تان قانع‌کننده بوده است؟
ما هنوز تا حصول نتیجه راه در پیش داریم. این فقط اولین گزارش یکی از چند نهاد مربوطه است. من فکر می‌کنم مخاطبان این پرونده فقط خانواده کیارستمی نیستند. از یک طرف جمع بزرگی از دوستداران پدرم بی‌صبرانه منتظرند تا ببینند نتیجه این پرونده به کجا خواهد رسید. از طرف دیگر گروه بزرگی از مردم که مشکلات مشابهی داشته‌، ولی امکان عنوان‌کردن مشکلشان را به این شکل نداشته‌اند، چشم به این پرونده دوخته‌اند. ما همچنان امیدواریم که گزارش نهایی نه‌فقط برای ما که برای اکثریت این مخاطبان قانع‌کننده باشد.
ضمنا الان که حداقل بررسی اولیه این پرونده در نظام پزشکی به پایان رسیده، شاید موقع مناسبی باشد که درباره قدم‌های بعدی صحبت کنیم. چنانچه قبلا هم گفته‌ام، نگرانم که فقط یک نفر یا یک تیم در این داستان گناهکار شناخته شود، درحالی‌که این مشکل خیلی ریشه‌ای‌تر از یک پرونده است. نگرانم از این فرصتی که برای نگاهی ریشه‌ای‌تر برای بررسی این مشکل پیش آمده، استفاده نشود. من فکر نمی‌کنم کسی بتواند منکر اشکالات و ناکارآمدی سیستم موجود باشد. هیچ‌کدام از مسئولان فعلی هم گناهی در ایجاد ناکارآمدی سیستم موجود ندارند، ولی عکس‌العمل درست و اقدام برای تصحیح این مشکلات مسئولیت کسانی است که درحال‌حاضر در این سیستم تصمیم‌گیرنده هستند؛ به‌عنوان‌مثال این حق بیماران است که بتوانند سابقه یک دکتر را چک کنند. این حق بیماران است که به‌درستی درباره مشکلات و مریضی‌شان اطلاعات دریافت کنند. وجود هرکدام از این دو مورد ساده به احتمال قریب‌به‌یقین می‌توانست سرنوشت دیگری را برای پدرم (و مطمئنا بسیاری از بیماران دیگر) رقم بزند. من می‌توانم درباره موارد دیگری هم صحبت کنم، ولی این در تخصص و وظیفه نظام پزشکی است که این مشکلات را ببیند و راه‌کارهایی را برای بهترکردن سیستم بررسی، پیشنهاد و اجرا کند.
‌به نظر شما صدور این احکام با شکایت رسمی شما برای رسیدن به حقیقت ماجرا، تأثیری روی پرونده نخواهد داشت؟ نظرتان چیست؟
این پرونده درباره اتفاقاتی است که در پروسه درمان پدرم در ایران اتفاق افتاده است. شکایت یا حتی ناراحتی، عصبانیت، نظرهای شخصی و جملاتی که بعد از فوت پدرم (و حتی بعد از انتقال پدرم به فرانسه)، از هر طرفی گفته شده، در اصل قضیه تأثیری ندارد. این که فلان فرد، فلان ارگان یا رئیس فلان کمیسیون، نظر شخصی‌شان (از هر طرف و بدون اطلاع از جزئیات پرونده) چیست؛ قاعدتا نباید در روند قضاوت پرونده و صدور حکم تأثیری بگذارد. مگر اینکه حرف‌ها را به عنوان مطلع یا کارشناس گفته باشند که درآن‌صورت جزء پرونده است و می‌تواند پیگیری شود (اگرچه باید بگویم جای تأسف دارد وقتی شخصی صحبتی می‌فرمایند که گورکن محترمی را وادار می‌کنند به ایشان تذکر بجایی بدهند). من می‌خواهم مطلبی را که در تشکر از حامیان پرونده نوشته بودم، تکرار کنم. هدف از پیگیری این پرونده، شخصا برای من دو چیز است: اول اینکه اگر مشخص شود این حادثه به دلیل کوتاهی شخصی یا گروهی اتفاق افتاده، باید مطمئن شد امکان وقوع دوباره این اشتباه از این شخص یا گروه گرفته شود. چنانچه با توجه به حکم دیگری که موجود است، به نظر می‌رسد بخشی از این گروه قبلا هم خطا یا خطاهای مشابهی مرتکب شده‌اند. دوم اینکه با توجه به عمومی‌شدن این پرونده، امیدواریم این قدم اولی باشد برای جااندازی فرهنگ جوابگویی و مسئولیت‌پذیری. جدای از نتیجه این پرونده، این صحبت به شکلی جدی شروع شده و حتی حمایت جمعی از پزشکان را هم داشته است.
‌در یکی از نامه‌های بهمن، از امید روحانی، از دوستان استاد کیارستمی، مطالبی مطرح شد. آیا ایشان در زمان بیماری پدر توصیه‌هایی کرده بود؟ نظرتان در این‌باره چیست؟
آقای امید روحانی جزء کادر پزشکی بیمارستان «جم» هستند و چون پرونده همچنان باز و در دست بررسی است، من از اظهارنظر در این‌باره خودداری می‌کنم. من دوست پزشکی دارم که در هفته هیچ‌وقت دیرتر از ساعت ۹-۱۰ به خانه نمی‌رود و همیشه می‌گوید «شغل من با جان آدم‌ها سروکار دارد. شب دیر خوابیدن باعث می‌شود نتوانم با تمام ذهن و تمرکزم در اطاق عمل حضور داشته باشم». من برای این دوست پزشکم و همه پزشکان این‌چنینی، به دلیل مسئولیت‌پذیری‌شان، احترام زیادی قائلم. کاش دوستان آقای روحانی هم بتوانند چنین حرفی بزنند.
‌برایم جالب است از روزی که با شما از طریق رسانه‌ها همراه شدیم، جنس رفتارتان در قیاس با رفتار رایج ایرانیان از نوعی دیگر بود. در بیمارستان پاریس، باوجود درگذشت استاد، لباس سفید بر تن کردید. پیش از مراسم خاکسپاری از مردم خواستید مردم لباس نو و تمیز بپوشند و به مرور در روزهای مختلف عکس‌هایی از آتلیه شخصی پدر در فیس‌بوک قرار دادید، نامه‌ای با دستخط پدر به خودتان را منتشر کردید و… چرا؟
شاید منظورتان عرف است وگرنه من مطمئنم خیلی از ایرانیان دیگر هم برخوردشان شبیه من است. سؤال شما دو قسمت دارد: یکی درباره لباس یکی درباره عکس‌ها. جواب سؤال اول خیلی ساده است: پدرم به‌شدت به نحوه لباس‌پوشیدن و آراستگی دقت می‌کرد. یادم می‌آید وقتی بعد از ماه‌ها دیدمش و ریشم را اصلاح نکرده بودم اولین جمله‌اش این بود که چرا اصلاح نکرده‌ای؟! کافی بود لباسم چروک باشد تا متلکی در این‌باره بشنوم. روز قبل از تشییع دیدم دوستی در فیس‌بوک عکس لباس سیاه چروکیده‌ای را پست کرده بود با این عنوان که برای مراسم آماده می‌شود. فکر کردم اگر خود بابا بود اصلا خوشش نمی‌آمد؛ به این دلیل آن بخش از یادداشت را نوشتم (که البته همان‌طور که در یادداشت آمده بود، فقط یک پیشنهاد بود). درباره عکس‌ها هم بعد از اینکه عمدتا اخبار درباره پدرم تبدیل شد به بگومگوهای ناخوشایند، دوستی به‌درستی گوشزد کرد من، به عنوان پسر ایشان، باید حواسم باشد تصویر انسانی و محترمی که پدرم سال‌ها با زحمت ساخته، با چند مطلب و عکس در این مقطع خدشه‌دار نشود. ضمنا آخرین باری که با پدرم اسکایپ کردم، ایشان در حیاط منزل بهمن مشغول استراحت بود. وقتی خواستم دخترم در اسکایپ ببیندش، فقط ۲۰-۳۰ ثانیه جلوی دوربین تلفن دختر عمه‌ام، هما، آمد و بعد حاضر نشد بیشتر اسکایپ کند. گفت نمی‌خواهم تارا (دختر من) این تصویر بیمارگونه از من یادش بماند. من با انتشار این عکس‌ها و مطالب سعی دارم یادآور تصویری دور از این جنجال‌ها از پدرم باشم.
‌پیش از بروز بیماری پدر و بستری‌شدن ایشان در بیمارستان، آیا رفتاری از استاد شاهد بودید که خبر از شهودی و آگاهی‌یافتن از مرگ‌شان بدهد؟
تاجایی‌که من می‌دانم، پدرم منتظر بود سه روز بعد از عمل از بیمارستان برگردد تا فیلم «۲۴فریم» که سه سال درگیر ساختش بود، را تمام کند و به چین برود تا فیلم‌برداری فیلم بعدی‌اش را آغاز کند. فکر نمی‌کنم شهودی در کار یا در انتظار بود. ولی شب آخر، قبل از رفتن به بیمارستان، دیر وقت به من تلفن کرد و گفت نشستم تمام ویدئوکلیپ‌هایی را که درست کرده‌ای، دوباره دیدم. کلی تعریف کرد و با جزئیات نظر داد؛ کاری که قبلا هیچ‌وقت نکرده بود. اینکه با کامپیوتر آشنایی زیادی نداشت و می‌دانم پیداکردن ویدئوهای من برایش کار راحتی نبوده، خیلی باعث تعجبم شد.
‌در خلوت خود در این روزها، پدر را چگونه تعریف می‌کنید؟
خودتان در سؤال‌تان می‌فرمایید در خلوت. ترجیح می‌دهم خلوتم را به روزنامه نیاورم.
‌ظاهرا و واقعا کار با تصویر، یکی از دغدغه‌های خانواده کیارستمی است. بهمن مشغول فیلم‌سازی است و از شما هم کلیپ‌های خوبی دیده‌ام. نمی‌خواهید این مسیر را حرفه‌ای ادامه بدهید؟
من هیچ تصمیمی برای ادامه‌دادن یا ندادن ندارم. کار اصلی من کامپیوتر است و این روزها، مشغول طراحی و ساخت سیستمی برای آموزش علوم به بچه‌های دبستانی هستم؛ کاری که دو سال پیش به دلیل دختر خودم و دو دختر شریکم شروع کردیم. ویدئو و عکس هم به‌هرحال بخشی از زندگی ما بوده و هست؛ برای بهمن به صورت حرفه‌ای و برای من به شکل تفریحی. برنامه خاصی ندارم ولی امیدوارم همچنان گاه‌گداری امکان این نوع تفریح‌کردن را داشته باشم.

منبع: شرق

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها