تاریخ انتشار:1394/11/19 - 15:58 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 11805

عوامل فیلم برادرم خسروسینماسینماـ علی نعیمی، در یک بعد از ظهر سرد بهمن، عوامل فیلم «برادرم خسرو» ساخته احسان بیگلری دور هم جمع و مهمان روزنامه صمت شدند تا از «برادرم خسرو» و شرایط ساخت این اثر و اعتماد به یک کارگردان جوان بگویند؛

از اینکه چطور می‌شود در اوضاع سخت اقتصادی و شرایط نامناسب مالی توجه سرمایه‌گذاران را برای ساخت یک فیلم سینمایی جلب کرد و به بخش خصوصی اعتماد کرد. حاصل این نشست دو ساعته با حضور شهاب حسینی، هنگامه قاضیانی، سعید ملکان، احسان بیگلری، ناصر هاشمی و محمود مرویان را در ادامه می‌خوانید.
البته سعید ملکان ترجیح داد در گفت‌وگو به صحبت‌های شهاب حسینی استناد شود و سکوت کرد.
چطور با پروژه« برادرم خسرو» آشنا شدید؟ اعتماد کردن به یک کارگردان جوان سخت نبود؟

هنگامه قاضیانی: وقتی فیلمنامه «برادرم خسرو» برای من ارسال شد فارغ از اینکه با یک فیلمنامه خوب و منسجم روبه‌رو بودم کارنامه کاری آقای بیگلری برای من محترم بود و من تجربه ایشان در سینما را آنقدر پخته و حرفه‌ای دیدم که فراتر از یک فیلم اولی روی ایشان می‌شود حساب کرد. ضمن اینکه به غیر از نقشی که در این فیلم به من پیشنهاد شد و دوستش داشتم، کار کردن با یک تیم حرفه‌ای که همواره دوست داشتم با تک‌تک آنها کار کنم من را بیشتر ترغیب کرد که در «برادرم خسرو» حضور پیدا کنم. همکاری با عزیزانی همچون ناصر هاشمی عزیز و شهاب حسینی و بیتا فرهی جزو افتخارات من است.
هنگامه قاضیانی ـ عکس:سعید خلیلیفکر می‌کنم کار کردن با سعید ملکان در مقام تهیه‌کننده تجربه خوبی بود؟
قاضیانی: تمام نکته‌هایی که در ذهنم با فیلمنامه تطبیق پیدا کرده بود در واقعیت با حضور آقای ملکان که یکی از تهیه‌کنندگان مولف سینمای ایران به شمار می‌روند به نتیجه مطلوبی رسید. کارنامه آقای ملکان ثابت کرده هر کجا که حضور داشته باشند با یک فیلم حرفه‌ای و متفاوت روبه‌رو هستیم.
آقای هاشمی، شما بعد از مدت‌ها دوری از سینما و بعد از فیلم «خانه پدری» در پروژه دیگری حاضر نشدید. دلیل پذیرش این نقش و حضور دوباره شما جلوی دوربین چه بود؟
ناصر هاشمی: من هیچ وقت دوست ندارم به‌عنوان یک بازیگر گزیده‌کار و کم کار معرفی شوم. همواره نسبت به این موضوع حساس بودم که نگاه جامعه سینمایی به من به‌عنوان یک بازیگر اینطور باشد. برای همین هیچ‌گاه تصمیم نداشتم که بازی نکنم یا کم‌کاری کنم ولی اینقدر فیلمنامه‌ها و پیشنهادهایی که می‌شود بد و غیراستاندارد است که ما را با اصولی که با آن آموزش دیدیم در مقابل یکدیگر قرار می‌دهد. از این‌رو سعی می‌کنم به شکل آبرومندی زندگی را بگذرانم؛ با تدریس و کارهای دیگر جای خالی این حرفه را پر می‌کردم و نقش‌های محدودی هم که خوب بودند را بازی می‌کردم.
ناصر هاشمی، عکس: سعید خلیلیپس فیلمنامه «برادرم خسرو» خیلی ویژه بود که شما را متقاعد کرد؟
حضورم در «برادرم خسرو» با یک اتفاق جالب همراه شد و من فکر می‌کردم اشتباهی رخ داده است. پیامکی به دستم رسید با این عنوان که: «ما می‌خواهیم راجع به برادرم خسرو صحبت کنیم» گفتم: «به‌طور حتم با مهدی کار دارن چون من نمی‌دونم برادرم خسرو کیه؟» من جواب دادم من ناصر هاشمی هستم و شماره مهدی را دادم. آقای سیدی گفتند نه با خودت کار داریم. تماس گرفتند و گفتند بیا دفتر شهاب حسینی. وقتی وارد دفتر شهاب حسینی شدم دیدم شبیه دفاتر تولید فیلم نیست. چیزی که از دفاتر تولید فیلم در ذهن من بود ساختمان آلومینیوم بود که دفاتر سینمایی در آن در کنار تولید فیلم کارهای دیگری هم می‌کردند و شکل و شمایل هنری و سینمایی به معنای امروزی‌شان نداشتند اما دفتر شهاب حسینی شبیه یک گالری هنری بود. بسیار زیبا و هنرمندانه چیده شده بود. شهاب را من تا پیش از آن دو بار بیشتر از نزدیک ندیده بودم؛ یک بار بعد از نمایش کرگدن بود و یک بار هم در جلسه مطبوعاتی خانه پدری. خیلی دوست داشتم با شهاب بیشتر کار کنم. شهاب حسینی جزو بازیگران جوانی است که تجربیات و استعدادهای نابی دارد و کار کردن با او برای من لذت‌بخش است.

 

کار کردن با گروه «برادرم خسرو» شما را راضی نگه داشت؟
حضورم در «برادرم خسرو» و ایفای این نقش را مدیون شهاب حسینی هستم چون ایشان من را برای این نقش انتخاب کرد و این فرصت خوب را در اختیار من گذاشت. ضمن اینکه در کنار عزیزانی همچون سعید ملکان، بیتا فرهی و هنگامه قاضیانی، یک گروه خوب را تجربه کردم که تا پیش از آن فرصت همکاری به این شکل پیش نیامده بود. نخستین برخورد من با احسان بیگلری هم جلوی دفتر تولید بود. یک کارگردان جوان با دو چشم خالص، اینقدر گیرا و حرفه‌ای برخورد کرد که واقعا از همکاری با او لذت بردم.
نشست فیلم برادرم خسروـ عکس: سعید خلیلیگویا تمام مسائل پشت و جلوی دوربین به شما ختم می‌شود آقای حسینی. از دنیای جدیدی که چند سال است در کنار بازیگری تجربه کرده و در مقام تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار فعالیت می‌کنید برای‌مان بگویید؟
شهاب حسینی: هدف کلی حضورم در مقام تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار نفس کشیدن بخشی از سینمای ایران است که به‌عنوان بخش خصوصی و سینمای مستقل فعالیت می‌کنند؛ سینمایی که بر اساس سرمایه‌های شخصی افراد شکل می‌گیرد و نتیجه آن آبرومند و قابل قبول است. سعید ملکان که می‌توانم از او به‌عنوان برادر خونی خودم در سینما یاد کنم مدت‌هاست در این مسیر و به منظور حمایت از سینمای مستقل فعالیت می‌کند. برای همین از نظر سلیقه و تفکر بسیار به هم نزدیک هستیم و هر دو می‌دانیم که سینمای مورد علاقه ما از چه جنسی است. یکی از معضلات فیلمسازی تامین سرمایه است و اگر فیلمسازی نتواند از طریق سرمایه‌های دولتی اثرش را بسازد ما سعی می‌کنیم از طریق دوستانی که هم هنر را به خوبی می‌شناسند و هم اعتماد متقابل به یکدیگر داریم بتوانیم در پروژه همکاری کنیم تا سرمایه‌گذاری در ساخت را بپذیرند. مدتی قبل پیشنهادی از مجموعه «شهر فرش» داشتم که در پی توافقی که با این مجموعه داشتم قرار شد به جای آنکه موضوع تبلیغات مجموعه را مطرح کنند مدیریت فرهنگی این مجموعه را در اختیار من بگذارند و در سال بخشی از بودجه تبلیغات این مجموعه صرف ساختن آثار سینمایی و سرمایه‌گذاری در پروژه‌های مستقل سینمایی بشود.
احسان بیگلری را از کجا می‌شناسید؟
سابقه همکاری من با احسان بیگلری به فیلم «درباره الی» اصغر فرهادی بر می‌شود که احسان در مقام دستیار کارگردان نظر و ایده خوبی درباره سینما داشت و همواره با هم گپ می‌زدیم. فیلم کوتاهی هم ساخته بود با عنوان «کمتر از چند دقیقه» با بازی درخشان زنده یاد مجید بهرامی. در چند دوره کلاس‌ها و ورک‌شاپ‌هایی که داشتم از این فیلم به‌عنوان نمونه‌ای از بازیگری موفق در فیلم کوتاه نام می‌برم. فیلمنامه «برادرم خسرو» را وقتی خواندم از بن‌مایه اصلی قصه بسیار لذت بردم. البته فیلمنامه در طول مراحل پیش تولید چندین بار بازنویسی شد و این موضوع باعث شد قصه فضای درونی به خود بگیرد و چون خودم شخصیت هیجانی دارم با روحیه من تفاوت داشت اما قصه اصلی و فضای کار بسیار دلنشین و دوست‌داشتنی بود.

شهاب حسینی ـ عکس: سعید خلیلیتجربه مشترک همکاری در تولید با سعید ملکان چطور بود؟
سعید ملکان همواره قدم‌های خیری در جهت ساخت کارهای مستقل بر می‌دارد و فیلمسازان بسیاری در این عرصه هستند که به دلیل کمک‌ها و حمایت‌های سعید ملکان در عرصه حرفه‌ای فعالیت کردند و از این‌رو مدیون او هستند. در این فیلم هم سعید به عنوان تهیه‌کننده ورود پیدا کرد و در کنار یکدیگر کار را شروع کردیم. در کنار آن من «شهر فرش» را متقاعد کردم که ۴۰درصد در این فیلم سرمایه‌گذاری کند. محمود مرویان از دوستان قدیمی و هنر دوستم که به دلیل فعالیت‌های هنری و تجاری از قبل با هم آشنا بودیم با حمایت ۳۰درصدی از فیلم به این پروژه پیوست و این فیلم با سرمایه شخصی به اتمام رسید و در حال حاضر آماده نمایش است.
از ابتدای پروژه، من به احسان پیشنهاد دادم به دلیل اینکه بتوانیم به جوان‌ترها اعتماد کنیم و فرصت بیشتری به آنها بدهیم از گروه بازیگری جوان‌تر استفاده کنیم اما احسان اعتقاد داشت شخصیت‌های این فیلم باید به‌وسیله چهره‌های شناخته شده بازی شود و نقش خسرو را از همان ابتدا در قامت من تصور کرد و من این نقش را قبول کردم. خانم هنگامه قاضیانی که یکی از خوش‌رفتارترین و حرفه‌ای‌ترین بازیگران سینمای ایران و یکی از ستارگان سینمای ایران است، همواره با روی باز در کنار پروژه بود و حتی با وجودی که فاصله پیشنهاد نقش و حضور جلوی دوربین اندک بود اما با بزرگواری در کنار گروه قرار گرفت. آقای ناصر هاشمی از بزرگان سینمای ما است و من از زمان سریال «پدر سالار» به بازی ایشان علاقه‌مند شدم و همواره شخصیت قابل احترام خانواده محترم هاشمی، جایگاه ویژه‌ای را برای دو برادر بزرگوار در سینما تثبیت کرده است. چهره آقای هاشمی از آن دست چهره‌هایی است که استاندارد سینماست. از این چهره در سینمای جهان زیاد داریم؛ مانند رابرت دنیرو، شان پن و ژان رنو. اما در سینمای ایران برادران هاشمی این ویژگی را دارند و شمایل تثبیت شده‌ای در سینما دارند.
حضور فیلم در جشنواره فجر را چطور ارزیابی می‌کنید؟
درباره حضور فیلم در جشنواره فجر باید بگویم خوشحالم که این فیلم در بخش مسابقه نیست. سطح بخش مسابقه با وجود برخی آثار، بسیار پایین‌تر از بخش نگاه نو است و در این بخش رقابت و حضور فیلمسازان مستعد و جوان نشان می‌دهد چه میزان سینمای ایران می‌تواند به جوانان و استعدادهای تازه امیدوار باشد.

 

فرآیند حضور سرمایه‌گذاران در سینمای ایران و بی‌اعتمادی آنها پس از مقطع کوتاه همکاری، قصه‌ای تکراری است. این فرآیند چگونه شما را متقاعد کرد که باز هم بتوانید با بخش خصوصی همکاری کنید؟
من امیدوارم روزی برسد که بنگاه‌های اقتصادی و (نشان)برندهای مطرح، بخشی از فعالیت‌های اقتصادی‌شان را به ساختن فیلم، کمک به چاپ کتاب و برگزاری کنسرت‌ها و گالری‌های هنری اختصاص دهند.
اعتماد سرمایه‌گذاران به عرصه سینما یک رابطه دوطرفه است. متاسفانه رفتار برخی از هنرمندان در بعضی از پروژه‌ها باعث شده که سرمایه‌گذاران فاصله خود را از عرصه فرهنگ و هنر زیاد ببینند. اگر آنها به این فضا اعتماد کنند و اگر هنرمندان فضای شفاف‌تری را در مقابل سرمایه‌گذاران ترسیم کنند این همکاری‌ها مستمر خواهد بود. بازگشت سرمایه برای هر شخصی مهم است و این حق سرمایه‌گذار است که بداند چه میزان روی سرمایه‌ای که می‌گذارد می‌تواند حساب کند. تمیز کار کردن و جلب اعتماد دو طرف و شفافیت در بودجه‌ای که صرف پروژه می‌شود در روند مثبت همکاری‌های هنرمند و سرمایه‌گذار خیلی اهمیت دارد. یکی از دلایلی که باعث شده همکاری هنرمندان و بخش خصوصی در بسیاری از پروژه‌ها با شکست روبه‌رو شود، به نتیجه نرسیدن یک پروژه با معیارهای دو طرف است. یعنی در واقع سرمایه‌گذار نتوانسته است آن‌چیزی را که از یک فیلم توقع داشته برداشت کند و هنرمند هم نتوانسته است اثر را به نتیجه مطلوب برساند. به همین دلیل این رابطه دوطرفه آسیب دیده که البته دلایل بسیار زیاد و متعدد دیگری نیز دارد.
به‌عنوان نمونه، فردی که یک بنگاه اقتصادی را برای سرمایه‌گذاری مجاب کرده است نخست در برآورد بودجه، نفع شخصی خودش را در نظر گرفته و بعد به فکر پروژه افتاده است. وقتی کسی از کمیت کار کم کند به کیفیت اثر لطمه می‌زند. هدف من و آقای ملکان در وهله نخست حراست از سرمایه بخش خصوصی است و در وهله دوم هدایت درست آن در مسیر ساخت یک اثر قابل قبول و در مرحله سوم اینکه منافع شخصی خودمان را در پروژه در نظر نگیریم. به جرات می‌توانم بگویم تا به این لحظه من و سعید ملکان ریالی از این پروژه نفع مالی نبرده‌ایم. دلیلش هم این است که هنوز نوبت انتفاع مالی ما نرسیده اما دیگران اینقدر صبور نیستند که در ساز و کار اقتصادی، تمامی شرایط را در نظر بگیرند. شفافیت و صداقت برای هر سرمایه‌گذاری حرف نخست را می‌زند. وقتی ما به‌عنوان سازندگان آثار نتوانیم برادری خودمان را ثابت کنیم طبیعی است که بازار سرمایه نمی‌تواند اعتماد کند. امیدواریم بتوانیم در جهت رفع تمامی این دغدغه‌ها و بازگشت اعتماد به بخش خصوصی حرکت کنیم تا سینمای ایران کمتر به بودجه‌های دولتی وابسته باشد و بودجه دولتی سینما در جهت درست آن که ساخت زیرساخت مناسب در عرصه اکران است مصرف شود.

 

آقای مرویان، شما به‌عنوان سرمایه‌گذار بخش خصوصی بفرمایید چطور می‌توانیم با پول بخش خصوصی سینما را نجات دهیم؟
محمود مرویان: ما نباید از بخش خصوصی انتظار داشته باشیم که صنعت سینمای ایران را نجات بدهد. اگر بشود خیلی ایده‌آل است اما در شرایط فعلی چنین توقعی دور از انتظار است. هنوز در ایران سینما را به عنوان صنعت قبول ندارند و کسی نمی‌خواهد باور کند که می‌توان در یک سازوکار صنعتی و حرفه‌ای به محصولاتی دست پیدا کرد که محصول شرایط شفاف مالی و محیط کار حرفه‌ای است. الان ساز و کار روند منطقی خود را ندارد و وقتی جامعه و نیاز بازار با آنچه که عرضه می‌شود در یک مقیاس متعادل تعریف نشده، طبیعی است که کسی هم تمایلی برای ساخت سینما ندارد. سالن‌های سینما محدود و فرسوده و سینمای ایران در حال رکود است و تلاش‌هایی هم که در این زمینه می‌شود حاصل یک کوشش فردی است.
پس شرایط سرمایه‌گذاری مهم است؟
اگر شرایط سرمایه‌گذاری مناسب نباشد آن‌وقت سرمایه‌گذار هم تمام سرمایه خودش را صرف سینما نمی‌کند و بخشی از آن را وارد چرخه تولید می‌کند. این باعث می‌شود که دیگر شاهد ادامه این چرخه در آینده نباشیم.
یک کارگردان جوان و یک گروه حرفه‌ای! از سختی‌های کار و ساخت نخستین فیلم سینمایی بگویید؟
احسان بیگلری: قبل از ساخت «برادرم خسرو» به دلیل دستیاری در پروژه‌های مختلف با آقای ملکان آشنایی داشتم و فیلمنامه‌ای را به ایشان دادم که بتوانم نخستین فیلمم را بسازم. یک شبی آقای ملکان نظر من را نسبت به آن فیلمنامه عوض کرد. به یک دلیل منطقی هم این کار را کردند و گفتند این فیلمنامه شبیه خیلی از فیلم‌هایی است که چند سال اخیر ساخته شده‌اند و در همان فضا سیر می‌کند. بهتر است نخست نگاه خودت را داشته باشی. حرف آن روز آقای ملکان اگرچه در آن لحظه ناامیدم کرد و احساس خلا کردم اما وقتی به خوبی روی صحبت ایشان دقیق شدم دیدم حرف درستی است.
رها شدن از آن قصه خیلی سخت بود اما درست همان شب ایده‌ای به ذهنم رسید که بسیار به فضای مقطعی از زندگی خودم نزدیک بود و شروع کردم روی آن فیلمنامه کار کردم که شد نسخه اولیه «برادرم خسرو. »‌ بعد از ۳ماه کار کردن روی فیلمنامه، آن را برای آقای ملکان فرستادم و ایشان خواندند و گفتند همین را می‌سازم. البته خطرپذیری کار کردن در چنین فضایی تنها از آقای ملکان بر می‌آید و دنیای اثر از سوی ایشان درک شد و از این بابت که در فیلم اولم چنین شانسی داشتم خیلی خوشحال بودم. فضای فیلم و ایفای نقش یک بیمار دو قطبی، تنها از عهده آقای حسینی بر می‌آمد و ایشان آنقدر این شخصیت را درست بازی کردند که به نظرم یک اتفاق در سینمای ایران است.
فیلمنامه این کار را به همراه همسرم پریسا هاشم‌پور به شکل مشترک نوشتیم که حدود یکسال و نیم زمان صرف آن شد و امیدوارم نتیجه کار مورد قبول واقع بشود.
ورود فیلمساز اول به سینما خیلی سخت است؟
بیگلری: سخت‌ترین مرحله برای فیلمسازان فراهم کردن شرایط برای ساخت فیلم نخست است. اینکه بتوانی دیگران را مجاب کنی تا به تو اعتماد کنند بسیار کار سختی است و از این بابت من خیلی خوش شانس بودم که با گروه فهیم و کاربلدی توانستم فیلم نخستم را بسازم و تمامی همکارانم در این پروژه بزرگوارانه به من اعتماد کردند.
شهاب حسینی: در حال حاضر معادلات سینمایی خیلی قابل پیش‌بینی نیست. در واقع مخاطبان سینما را نمی‌توان خیلی خوب پیش‌بینی کرد. یک مثال تازه‌اش این است که فیلم «خواب تلخ» ساخته محسن امیریوسفی بعد از ۱۲ سال اکران شد و با استقبال خیلی خوبی روبه‌رو شد، در حالی که این فیلم هیچ کدام از مولفه‌های سینمای تجاری را با خود ندارد؛ یک فیلم ساده و جمع و جور که در یکی از روستاهای اطراف اصفهان اتفاق می‌افتد. الان با توجه به امکانات و شرایطی که در دسترس است و همه می‌توانند خیلی راحت هر فیلمی از هر کجای دنیا را ببینند به نظرم سینمای ما خیلی از مردم عقب است. دیگر مانند قدیم مخاطب منتظر فیلمی نمی‌ماند که با فرمول ثابت یک دختر و یک پسر و یک ماشین مدل بالا گیشه‌ها را فتح کند.
پس باید نتیجه بگیریم که فیلمساز باید به دنبال جهان‌بینی خودش باشد و برای دل خودش فیلم بسازد تا بتواند مخاطب را همراه کند؟
شهاب حسینی: یک جمله‌ای است که می‌گوید وقتی حواست هست، زیبایی ولی وقتی حواست نیست، زیباترینی. هنرمند، نخست باید برای خودش فیلم بسازد و خیلی به این فکر نکند که با این فرمول می‌تواند گیشه را فتح کند یا نه. اول سعی کند خودش را پیدا کند. وقتی اثری درست و به قاعده ساخته شود به‌طور قطع مخاطب باهوش سینمای ما هم به سمت آن فیلم می‌رود.
اصغر فرهادی هیچ‌گاه «جدایی نادر از سیمین» را نساخت که تمام جوایز دنیا را فتح کند یا با این نیت که فیلم بهتری نسبت به «درباره الی» ساخته باشد. من خاطرم هست فیلم‌های دادگاه‌های خانواده را ضبط می‌کرد و می‌آورد با هم تماشا می‌کردیم. در آن زمان آقای فرهادی اشک در چشمانش حلقه زد و رو به من گفت: ما باید فیلمی بسازیم که بتوانیم این مشکلات را مطرح کنیم. این نیت آقای فرهادی باعث شد در کلیت اثر روح بزرگی جریان داشته باشد که در نهایت موفقیت‌های بین‌المللی «جدایی نادر از سیمین» شکل گرفت. احسان بیگلری هم با اعتقاد فیلمش را ساخت. او هم می‌توانست زودتر و با تب تله فیلمسازی تلویزیون به نام کارگردان حضور پیدا کند اما او صبر کرد و با دلش و با اعتقادش فیلم ساخت و به‌طور قطع امثال احسان بیگلری در سینما می‌مانند.

عکس‌ها از سعید خلیلی

منبع: روزنامه صمت

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها